براساس اینکه سلولهای بنیادی کجا قرار دارد، میتواند به بافتهای مختلفی تبدیل شود. برایمثال، سلولهای بنیادی خونساز در مغز استخوان قرار دارد و میتواند تمام سلولهایی را که در خون حضور دارد را تولید کند. سلولهای بنیادی همچنین میتواند به سلولهای مغزی، سلولهای ماهیچهای قلب، سلولهای استخوانی و دیگر سلولها تمایز یابد. همین ویژگی سلولهای بنیادی سبب شده که مطالعه درباره آنها نویدبخش درمانهای پزشکی جدید باشد و هرچند امروزه، بسیاری از این درمانها هنوز در مراحل بررسی در محیط آزمایشگاه یا کارآزماییهای بالینی است اما میتواند در آینده به درمانهای قطعی برای حدف بسیاری از بیماریهای لاعلاج تبدیل شود.
سلولهای بنیادی انواع مختلفی دارد که میتوان آنها را به شش گروه اصلی تقسیمبندی کرد که عبارت است از: سلولهای بنیادی رویانی که منشأ آنها بلاستولا یا توپ سلولی اولیه پس از تقسیم سلول تخم است. سلولهای بنیادی جنینی که منشأ آنها جنین است. سلولهای بنیادی پساتولد که در بافت بندناف، کیسه آمنیوتی و جفت قرار دارد. سلولهای بنیادی بزرگسال شامل سلول بنیادی خونساز، سلول بنیادی مزانشیمی و سلول بنیادی عصبی که در بافتهای بزرگسال بدن ازجمله خون، مغز استخوان و بافتهای چربی قرار دارد و سادهترین نمونهای که در اینخصوص میتوان نام برد، سلولهای بنیادی پوست و خون است که بهطور مداوم سلولهای بزرگسال کهنه پوست و خون را با سلولهای بالغ نو جایگزین میکند. سلولهای بنیادی پرتوان القایی (IPSCs) که در تعریفی ساده، گروهی از سلولهای بزرگسال- معمولا سلولهای بالغ پوست - است که در محیط آزمایشگاهی، ایزوله و سپس در فرآیند وارونگی و بازگشت به جوانی با دستکاری ژنتیکی به سلولهای بنیادی رویانیمانند تبدیل میشود. در مرحله بعد، این سلولها میتواند همانند سلولهای بنیادی رویانی، جنینی و بزرگسال به سلولهای بالغ تخصصیشده تمایز یابد و برای درمان، بافتهای مختلف بدن را بسازد. درنهایت، سلولهای بنیادی سرطانی آخرین نوع سلولهای بنیادی است که منشأ شکلگیری جمعیتی از سلولهای سازنده تومورها بهشمار میرود.
کاربرد سلولهای بنیادی
از مهمترین دلایل توسعه پژوهش و آزمایش در حوزه سلولهای بنیادی، از توانایی منحصربهفرد این نوع سلولها و قابلیت تکثیر، تمایز و تقسیم مداومشان ناشی میشود. تاکنون کارآزماییهای بالینی مختلفی در استفاده از این سلولها برای درمان بیماریهایی که درحالحاضر درمانی برای آنها وجود ندارد، انجام شده است.اما بهطورکلی، پزشکان چند دهه است که پیوند سلولهای بنیادی را انجام میدهند. بهویژه سلولهای خونساز از درمانهای بسیار رایج بهشمار میرود که طی آن، سلولهای بنیادی جایگزین سلولهای آسیبدیده در اثر شیمیدرمانی یا بیماری میشود یا بهعنوان راهی برای مبارزه با بعضی از انواع سرطان و بیماریهای مرتبط با خون عمل میکند. لوسمی، لنفوم، نوروبلاستوما و مولتیپل میلوما(میلوم متعدد) اغلب با این روش درمان میشود. دراین پیوندها از سلولهای بنیادی بالغ مغز استخوان یاخون بندناف استفاده میشود.این روش در کشور ما نیز بانتایج موفقیتآمیزی همراه بوده است.
در جستوجوی درمان آسیبهای نخاعی
کلینیک مایو در آمریکا، فروردین امسال نتایج فاز اول کارآزمایی بالینی مطالعهای را در نشریه تخصصی نیچر کامیونیکیشن منتشر کرد که نشان میدهد سلولهای بنیادی مشتقشده از چربی خود بیمار چشمانداز امیدبخشی را برای سلولدرمانی در افرادی که با فلج ناشی از آسیبهای نخاعی زندگی میکنند، ارائه میدهد. براساس گزارش سازمان جهانی بهداشت، همهساله بین ۲۵۰هزار تا ۵۰۰ هزار نفر در جهان از آسیبهای نخاعی رنج میبرند.در این مطالعه ۱۰بیمار بین ۱۸تا ۶۵ سال شرکت کردند که از این تعداد هفت نفرشان بهبودهاییرانشاندادند که ازافزایشحس،هنگام آزمایش باسوزن ولمسسبک،افزایش قدرتدربخشهای حرکتیعضلانی پایینی بدن و بازیابی انقباض ارادی مقعدی وبهبود عملکرد روده راشامل میشد.سه بیمار دراین مطالعه هیچ پاسخی به سلولدرمانی نشان ندادند، بدانمعنی که بهبود نداشتند اما وضعیت آنها بدتر نشد. هیچ عارضه جانبی جدی پس از درمان با سلولهای بنیادی گزارش نشد. شایعترین عوارض جانبی گزارششده سردرد و درد اسکلتی عضلانی بود که با درمان بدون نسخه برطرف شد.از بین شرکتکنندگانی که بهبود داشتند بهخصوص یک بیمار مرد که هفت سال قبل پس از سانحهای هنگام موجسواری از گردن به پایین فلج شده بود، توانست بهتنهایی بایستد و راه برود. این مرد که کریس بار نام دارد، اولین بیمار شرکتکننده در مطالعه کلینیک مایو بود که دانشوران این پژوهش، سلولهای بنیادی را از چربیهای شکمی خود بیمار جمعآوری کردند و آنها را در آزمایشگاه به ۱۰۰میلیون سلول گسترش دادند و سپس سلولها را به ستونفقرات او تزریق کردند. اکنون بیشتر از پنج سال از انجام این درمان میگذرد و بار، همچنان با استقلال بیشتر و سریعتر به راهرفتن ادامه میدهد.