سینما اگر نتواند به «نیاز» این زمانه در زمینههای مختلف جامعه پاسخ دهد، بود و نبودش برای تماشاگر علیالسویه است اما درک نیاز و خصوصا با دربرگیری زمان حال، کار سادهای نیست یا به تعبیر درستتر، کار هر فیلمسازی نیست. معمولا هنرمندانی در جایگاه برتری قرار میگیرند که همواره به نیازهای زمانه پاسخ میدهند. چنین رویکردی، نیاز را در بطن مردم(تماشاگر) جستوجو میکند و محتوایی را دستمایه اثرش میکند که تجربه گذشته برای اکنون و مناسب آینده باشد. بنابراین تشخیص چنین نیازی بیشناخت مردم و نیازهایشان غیرممکن است یا اگر ممکن شود جز راه به ابتذال بردن چیزی به دست نخواهد آمد. مثلا همایون اسعدیان اخیرا ضمن اشاره به اوضاع فروش سینما و شکست فیلمهای اجتماعی گفته است: «برای اینکه دوساعت حواس مخاطب بهچیز دیگری غیر از مشکلاتی که روزمره با آن دست و پنجه نرم میکند پرت شود، سراغ کمدی میرود و حالا اگر همین دوساعت، دردهای خودش را در فیلم ببیند، قطعا برایش وسوسهانگیز نیست.» به تاکید باید گفت که هیچ وقت تماشای واقعی و بیواسطه دردها وسوسهانگیز نبوده است جز برای از ما بهترانی که خود، درد را تجربه نکرده و در سینما دنبال این بودهاند تا بیشتر از رفاهشان لذت ببرند اما اکثریت تماشاگران همواره در درجه اول سینما را برای اوقات فراغت انتخاب کرده و میکنند که اتفاقا فیلمسازان با دانش و هدفمند برای توفیق در مقوله فرهنگسازی از همین «لذت آنی» مخاطب سود میجویند تا چند پله او را بالا بکشند. فیلمسازان بزرگ دنیا چنین مسیری را پیموده و میپیمایند. تجربه و تاریخ سینمای جهان نشان میدهد که رنجسرایی، شعاری همواره ضد تماشاگر بوده است چنانکه یکی از بزرگان سینما گفته است «من اگر بخواهم واقعیت را ببینم پنجره خانهام را باز میکنم و به خیابان نگاه میکنم.» این عین حقیقت سینما است. فیلم حالخوبکن الزاما کمدی نیست. فیلمهای اجتماعی و دیگر گونهها نیز مشروط به دراماتیزه شدن میتواند به مخاطبش حال بدهد اما فیلمسازان کارنابلد ما در مقاطعی چنان رو به دردنمایی آوردهاند که تماشاگران را از هرچه فیلم اجتماعی است، رویگردان کردهاند. رئیس صنفی شورای نمایش در همین گفتوگو تصریح کرده است: «نمیدانیم چه بسازیم که پاسخگوی نیاز زمانه باشد.» اسعدیان دقیقا و تحقیقا انگشت روی اصلیترین عامل شکست سینمای اجتماعی گذاشته است. البته ایشان تلویحا این نظر را در نقد مدیریت کلان سینما ابراز داشته است، ولی با هر نیتی گفته باشد، فرقی نمیکند چرا که نتیجهای روشن و مبتنی بر واقعیت بخش جدی سینمای ایران دارد. فیلمسازانی که نمیدانند چه بسازند فقط آمار صنفی سینما را افزایش دادهاند! هنرمندان و در اینجا سینماگران چنانچه منزوی و به دور از مردم و سطح جامعه زندگی کنند، بیتردید عقیم خواهند بود. صد البته که نیازسنجی بیتوجه به قوانین جاری، عرفیات مترقی، باورها و اعتقادات غالب برجامعه، کارکردی همانند عدم درک نیازهای تماشاگر دارد. اگر سینماگران سیاسی که فیلم را به مثابه ابزار امیال و مقاصد فردی/تشکیلاتی مد نظر دارند و همواره اثرشان همچون مانیفست حزبی/جناحی طراحی و اجرا میشود را نادیده بگیریم و دراین موضوع به حساب نیاوریم، آن دسته که در کار فیلم ساختن بر رویکردهایی چون منافع شخصی، سرگرمیآفرینی و فرهنگسازی وفادارند و این میدان را شغل دائمی خود میدانند، بیتردید شرط بقایشان فهم و درک نیاز زمانه است. سینماگر باسواد، مردمی و پیشرو منتظر کسی یا مسئولی نمیماند که چی بسازد یا چه گرایشات مضمونی و موضوعی را دستمایه قرار دهد. چنین حالتی به آثار بیخاصیت منتهی میشود. در حالی که فیلمساز ملی و مردمی آنجایی پیشتاز شناخته میشود که خیلی زودتر از هر مقام و مسولی، نیاز بهروز مخاطبان را شناسایی، ایدهپردازی و درامسازی کند. انحطاط و درجا زدن فیلمسازان به اصطلاح اجتماعی آنجایی است که نیاز زمانه را تعبیر به دلخواه میکنند یعنی دل در گرو بازسازی یا مشابهپردازی بحرانها و رویدادهای ملتهب تلخ و گزنده دارند. اینان به غلط میپندارند که باید فیلم با کارکرد اپوزیسیون بعضا هم با شعارهای تند و افراطی بسازند. این مشی و رویه نه فقط هماهنگی با زمانه نیست که برعکس، واپسگرایی به عینه است. چه خوب میشد که سینمای ما از شرکتهای داروسازی تبعیت میکردند. نسل من به یاد دارند که در دورههای قبل انواع شربتهای دارویی چنان طعم تلخ و تندی داشتند که بزرگسالان هم با رنج و بدکامی میتوانستند یک قاشق میل کنند چه رسد به کودکان که بهضرب و شتم و تشویق و کادو هم نمیشد این شربتها را به آنها خوراند اما شربتهای تولید جدید را میشود بدون اذیت سرکشید، در عین اینکه کیفیت و خواص دارویی بهتری نیز دارند. بله، سینمای اجتماعی ما باید مانند شرکتهای داروسازی دچار تغییرات در نوع ارائه محتوا شوند.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد