با این حال، نقشآفرینیهای او درمجموعههای کمدی رضا عطاران و بهطور مشخص نقش بیات در سریال خانه به دوش بیشتر در یادوخاطره مخاطبان تلویزیون مانده است.خشایار راد دراین گفتوگوازچگونگی حضورش بهوادی بازیگری میگویدواز سختیهایی که در این مسیر پشت سر گذرانده است. این بازیگر پیشکسوت همچنین معتقد است که آنچه در نقش یک بازیگر اهمیت دارد، اصلی یا فرعی بودن آن نیست، بلکه میزان تاثیرگذاری و ماندگاریاش است.
چه شد که به حوزه بازیگری ورود کردید؟
ازنوجوانی کار تئاتر میکردم.دریکی ازجشنوارهها که تعداد زیادی ازگروههای شهرستانی حضورداشتند،بهترین بازیگر جشنواره شدم. اتفاقا رضا عطاران هم درآن جشنواره بودوبا هم آشنا شدیم.بعدهم که به تلویزیون وارد شدند مرا برای سریال قطار ابدی دعوت کردند که خوشبختانه از عهده کار برآمدم وایشان راضی بودند. اینچنین شد که برای کارهای بعدی هم از من دعوت بهعمل آوردند.
این روزها چه میکنید؟
چند روزی میشود بازیام درسریال ویلای موروثی به کارگردانی نیما هاشمی به پایان رسیده است. این سریال قصه باغبانی را روایت میکندکه ویلایی رابه ارث میبرد. باغبان وپسرش که من نقشش رابازی میکنم تصمیم میگیرند ویلا راهرشب برای مهمانی اجاره دهند. قبل ازویلای موروثی هم درسریال«خط رو به خط» به تهیهکنندگی سعید کمانی و کارگردانی پریناز آلآقا بازی داشتم که طنز اجتماعی است وآرایشگاهی رابه تصویر میکشدکه ماجراهای جالبی درآن اتفاق میافتد.یک چیزی شبیه به آرایشگاه زیبااست.
چرا تا این حد در سینما کمکار بودهاید؟ فیلمهای سینماییتان شاید به اندازه انگشتان دو دست هم نرسد.
موضوع عرضه و تقاضاست. در بازیگری اینگونه نیست که خودت پیشنهاد کار بدهی، بلکه باید دعوت بشوی. اگر در سینما کمکار بودهام و حضورم در چند فیلم محدود شده، به این علت است که پیشنهاد نداشتهام.
حضورتان در تلویزیون هم بیشتر به بازی در سریالهای طنز برمیگردد. ژانر مورد علاقه خودتان کمدی است؟
بله به این ژانر علاقه دارم. یکی از خواستههایم این است که مخاطب وقتی تصویرمرا میبیند یک انبساط خاطر و حال خوب برایش اتفاق بیفتد و لبخند بزند. از طرف دیگر، جوهره هر بازیگری در وجودش است و با یکسری از نقشها بهتر میتواند همذاتپنداری کند. من هم با نقشهای طنز ارتباط بهتری برقرار میکنم.
نکته جالب اینجاست که بیشتر نقشهایتان در سریال کمدی تلویزیون جدی است و در شکل ظاهری اصلا طنز نیست.
طنز خیلی مشکلتر از جدی است. بازیگر همیشه نباید دریک کارطنز طوری رفتار کند یاچیزی بگویدکه مخاطب را به شکل مستقیم بخنداند، بلکه میتواند صحنه راطوری پیش ببردکه باعث خنده شود.برای مثال،خانم مریم امیرجلالی اصلانمیخندند، بلکه عصبانیت و داد زدنهای ایشان باعث طنز و خنده میشود. من هم معمولا در کارهای کمدی عصبانی هستم و دیالوگهایم را به شکل جدی ادا میکنم اما در نهایت و در مواجهه با سایر کاراکترها باعث خلق لحظات طنز میشود. از خودم هم بداهه میگویم تا کار بهتر شود و با نقشم بتوانم ارتباط بهتری با مردم برقرار کنم.
شما تا به امروز درسریالهای خاطرهانگیزی مانند خانه به دوش، ترش و شیرین، متهم گریخت، کوچه اقاقیا، خوش غیرت، زندگی به شرط خنده و...بازی کردهاید. کدام نقشتان را در این سریالها بیشتر دوست دارید؟
من برای همه نقشها تمام توانم را میگذارم. اگرنتوانم با نقشی ارتباط برقرار کنم اصلا بازیاش را قبول نمیکنم، چراکه نمیخواهم سابقه و کارنامه هنریام زیر سؤال برود. دوست دارم آنچیزی را خواستهاند به نحو احسن اجرا کنم. از این لحاظ، همه نقشها و کارهایم را دوست دارم. با بازیگران خیلی خوبی همکاری داشتهام که باعث شده از نتیجه کارم راضی باشم.
مردم چطور؟ شما را بیشتر با کدام نقشتان به یاد میآورند؟
بیشتر کارهایم را به یاد دارند و اظهار لطف میکنند اما از نقش بیات در سریال خانه به دوش بیشتر یاد میکنند.
چراسریالهای قدیمی طنزوبهخصوص کارهای رضا عطاران اینقدر جذاب وپرمخاطب بودندوحتی نسلهای بعدی بینندگان تلویزیون هم با این آثار ارتباط برقرار میکنند؟
سه عامل فیلمنامه، بازیگر و کارگردان خوب باعث موفقیت سریال میشود تا به دل مردم بنشیند. اگر قصه جذاب باشد و توسط بازیگر و کارگردانی اجرا شود که جنس و موقعیت طنز را میشناسند، نتیجه حتما جذاب و مردمپسند خواهد شد. متاسفانه بعضی از سریالها فقط برای این ساخته میشوند که آنتن را پر کنند، در حالیکه در گذشته اینگونه نبود و حتی تیتراژ و موزیک آن هم اهمیت داشت. امروزه کیفیت کارهای طنز افت کرده و در نقشسپاری به بازیگران به تواناییهای آنها توجه نمیشود.
در چند سریال از جمله خوش غیرت نقش منفی داشتید. خودتان چقدر به نقشهای منفی علاقه دارید؟
مثبت یا منفی بودن نقش برایم خیلی مهم نیست.آنچه اهمیت داردچگونگی ایفای نقش است.مهم تاثیرگذاری نقش است.هربازیگر توانمندی باید بتواند نقش را طوری ایفا کند که برای مخاطب باورپذیر باشد.مثلا اگر قراراست نقش یک کلاهبردار یاخلافکاررا اجرا کند، طوری درقالب نقش فرو برود که برای بیننده، قابل لمس وباور باشد وبا آن همذاتپنداری کند.من تلاش میکنم طوری نقشم را بازی کنم که مخاطب بتواند با آن ارتباط برقرار کندوشایدبه همین دلیل، درکارهای بعدی هم نقشهای مشابه پیشنهاد میشود.
درچند سال اخیر درکارهای کودک مثل بچهمحل، دیو وماهپیشونی بازی کردهاید.حضور درچنین آثاری چقدر برایتان جذابیت دارد؟
کار برای کودک ظرافت خودش را میطلبد. مثلا داریوش فرضیایی با کار برای کودکان آشنایی دارد و اکثر کارهایش در حوزه کودک است. این چند کاری که در حوزه کودک داشتم باعث افتخار است. سعی کردم که کارم خوب باشد تا وقتی کودکان میبینند برایشان باورپذیر باشد. با این حال، باید بگویم که کار برای کودکان خیلی ظرافت و دقت میخواهد و واقعا مشکل است.
دوست نداشتید نقشهایتان اصلیتر و پررنگتر بود؟
معمولا کارگردان، بازیگران را براساس تواناییهایشان انتخاب میکند و اینگونه نیست که من مثلا بگویم نقش اصلی را برایم کنار بگذارید، البته در سریالهایی مانند ویلای موروثی و خط رو خط نقش اصلی را داشتم. با این حال، اصلی بودن نقش مهم نیست و آنچه اهمیت دارد تاثیرگذاری نقش است. پیش آمده که نقش اصلی سریال را یک بازیگر معروف بازی کرده اما نقش فرعی بیشتر به چشم آمده و تاثیر بیشتری داشته است. اول و دوم بودن مهم نیست.
از مسیری که تا به امروز در بازیگری پیمودهاید راضی هستید؟
من عاشق بازیگری هستم. مثل خیلیها نبودم که به بازیگری علاقه داشته باشم و هر روز یک کلاس بروم. از بچگی در تئاتر بودم و ۲۳ سال کار نمایش کردم و بعد وارد تلویزیون و سینما شدم. خوب و بد و سردی و گرمی کار را چشیدهام تا به اینجا رسیدهام. این کار فقط از یک عاشق برمیآید. اوایل کارم پنج تومان مزد میگرفتم اما پشتکار داشتم. یک خاطره بگویم از سریال خانه به دوش که کمترین دستمزد را میگرفتم اما بیشترین موفقیت را داشتم. همین نشان میدهد که نقش اول و دوم بودن مهم نیست. مردم در خیابان که مرا میدیدند میگفتند پول ماشاا...را نخور که گناه دارد! من به شوخی جواب میدادم نگران ماشاا...نباشید که دستمزد ایشان چند برابر من است. وقتی یکی از سکانسها که کیف بیات را میدزدیدند و ماشاا...او رامیبرد تا سارق رادستگیرکند تمام شد، آقای حمید لولایی که عمرشان طولانی باد گفتند خشایار برو که دستمزدت رفت بالا.سالها از آن روزها گذشته و با توجه به پیگیریهایی که کردهام و مرارتهایی که کشیدهام، دستمزد الان من با آقای لولایی برابر است که خدا را شکر میکنم.