طی پنج سال گذشته بر اساس گزارش سالانه دیتاک میتوان متوجه این موضوع شد که ۶۰ درصد محتوای تولید شده در این پنج سال بر بستر پلتفرم تلگرام مربوط به حوزه سرگرمی بود که حالا در رتبه اول تولید محتوا بر همین بستر موضوعات سیاسی و اقتصادی نشسته است. این موضوع شاید دلیل دیگری هم داشته باشد که بنا بر آن بتوانیم صحت این گزاره را تایید کنیم که اولویتهای جامعه ایرانی هم در این سالها تغییر کرده است. همین است که بزنگاهی همچون انتخابات میتواند موضوع و محور بااهمیتی برای این بستر باشد. به این معنا که حالا فضای مجازی در ساختن چارچوبهای تصمیمگیری برای رأیدهندگان نقش مهمی در انتخابات دارد. این موضوع به معنای افزایش مشارکت صرف نیست و به سوقدهی افکار عمومی به سمت نامزدهای خاصی گرایش دارد. البته هنوز نمیتوان گفت که سیاست در فضای مجازی عینا متناظر با واقعیت کشاکش گفتمانها و نیروهای سیاسی یا عینا مطابق با نتایج رقابت انتخاباتی است. نکته قابل توجه در زمان کنونی که نزدیک به انتخابات ریاستجمهوری هستیم این است که منتشرکنندگان اخبار جعلی و شایعات با استفاده از فضای مجازی برای بداخلاقی انتخاباتی بسترسازی میکنند. آنها «پروژهبگیران» هستند که با دریافت ارقام قابل توجه به تخریب و ناسالم کردن فضای انتخابات میپردازند.
مرجعیت کجاست؟
از همان زمان ظهور شبکههای نوین اجتماعی یک بحث همواره مورد مناقشه بوده است؛ اینکه با تداوم این رویه مرجعیت رسانهای به دوش کدامیک است؛ رسانههای رسمی یا رسانههای مجازی؟ کدام، دیگری را تغذیه میکند و مهمتر از این پرسش اینکه کدامیک از آنها در جهتدهی افکار عمومی در بزنگاههایی همچون انتخابات، تاثیر بیشتری دارد؟ البته که هنوز رسانههای رسمی صاحب مرجعیت رسانهای در ایران هستند اما از سهم تاثیرگذاری آنها کمتر شده است. اما دلیل کاهش این سهم را نباید در ترفندهای رسانهای جستوجو کرد چرا که روش تاثیرگذاری انتخاباتی این شبکههای اجتماعی عموما از راه انتشار شایعه و تخریب به واسطه مولفهای به نام «فیکنیوزها» شکل میگیرد.
وقتی شایعه میتازد
اساسا دروازهبانی خبر رسانههای رسمی به لطف شبکههای اجتماعی آنلاین شکسته شده است اما اینطور هم نیست که دروازهبانی شکسته شده رسانههای رسمی، کارکردی نداشته باشد. در این فضا که انحصار برداشته شده، پدیده جدیدی مانند «تنومند شدن» نهاد «شایعه» هم شکل گرفته و شکل پیچیدهتری هم دارد. نهادی که علاوه بر اینکه میتواند تاثیر بیشتری بر این اتفاقات داشته باشد (به لطف کم بودن سواد رسانهای کاربران فضای مجازی) بلکه میتواند به شکل ساختارمندی به پرپولتر شدن جیب شایعهپراکنها کمک شایانی کند.
رونق اردوگاههای مجازی
در این میان و البته با نگاهی به پیشینه اتفاقات دیگر میتوان به این موضوع رسید که اغلب نامزدهای انتخاباتی از کارکرد مخرب فضای مجازی در شیوع شایعه و تخریب رقبا آگاهی ندارند، به این معنا که اغلب آنها تخصصی در چگونگی شکلگیری این فرآیند ندارند اما گروهها و باندهای نزدیک به آنها با قوت تمام اردوگاههای تخریب رقبا را شکل میدهند. برای مخاطب پیگیر در این فضا به آشکاری روشن است که نوع فعالیت این افراد و باندها در شبکههای اجتماعی چگونه است اما مخاطب عام که البته صاحب رای هم است، کمتر آشنایی با روند این تخریب دارد. دو شبکه اجتماعی ایکس (توئیتر سابق) و تلگرام از سال ۱۴۰۰ محل اصلی این رویه بوده است. از بررسی چند روز اخیر هم میتوان به این موضوع پی برد که هواداران تیفوسی برخی کاندیداها و گروهها و باندهای توییتری با پولپاشی صورت گرفته فقط در حال تخریب کاندیداهای رقیب هستند و در این میان خبری از محتوای ایجابی و تبیینی نیست.
چند میگیری تخریب کنی؟
یکی دیگر از کلیدواژههایی که طی این سالها دچار استحاله معنایی شده «پروژهبگیر» است. اگر این کلمه ۱۰ سال پیش در جایی دیده میشد، نهایتا هممعنا با یک کارمند ردهبالا تلقی میشد که قرار است توصیه یک کارفرما را اجرا کند اما بار معنایی کنونی این کلیدواژه شامل فرد یا افرادی میشود که در ازای دریافت رقمهایی(که از قرار، قابل توجه هم هستند)، بر بستر شبکههای اجتماعی به تخریب صرف کاندیداهای رقیب بپردازند. این موضوع تنها محدود به شبکه ایکس و تلگرام نیست و دورهمیهای کلابهاوسی که از انتخابات قبل آغاز شده بود، مصداق آشکار دیگری است. برخی کاندیداها یا نزدیکان جریانی آنها اتاقهایی با جمعیت بسیار بالا در کلاب هاوس برایشان راهاندازی میشد که در آن صرفا برای جهتدهی به سوگیری در انتخابات از راه تخریب دیگران اقدام میشد. جالب اینکه در همان سال ۱۴۰۰ هزینه پرداختی تشکیل برخی اتاقها به رقمهایی میان ۱۰۰ تا ۳۰۰ میلیون تومان هم میرسید. رقمهای امسال هم نشان از هزینههای بالا برای تخریب دارد. به عنوان نمونه در پلتفرم اینستاگرام قیمت یک استوری ۲۴ ساعته ۴۲ میلیون تومان تعیین شده است، رقمی که برای هر پست اینستاگرام هم صادق است. در پلتفرم ایتا این رقم تا ۲۸ میلیون تومان هم در فهرست تعرفههای غیررسمی دیده میشود و اکانتهای توییتری برای هر پست رقمهایی بین ۳۰ تا ۵۰ میلیون تومان دریافت میکنند.