اینکه تاریخ ایران اسلامی سراسرازناگفتههای بسیاری است که این روزها شاهد هستیم یک جریان ضد ایرانی با تحریف آنها تلاش میکنند فرهنگ ایرانی اسلامی ما را به جریانات برساخته غرب مثل داعش نسبت دهند، مثل سریال «حشاشین»، ضرورت بازنگری در تولیدات سینمایی و تلویزیونی را بیشتر از پیش کرده است. حتی گاهی جریانات رقیب فرهنگی برای رسیدن به مقاصد خود طی سالها به ایجاد فرقه و شبهاتی در تاریخ ایران دست زدند تا با تحریف تاریخ بتوانند ردپای منافقانه خود را همچنان پنهان نگه دارند. یکی از این جریانات، اسماعیلیه است که به عنوان یک جنبش ایرانی توانست در مقابل تهاجم عثمانی قد علم کند اما جریانات رقیب فرهنگی، آقاخانها که ماهیتی انگلیسی دارند و همیشه بر علیه ایران کار کردهاند را به اسماعیلیه نسبت میدهند تا ردپای ماهیت منافقانهشان را پاک کنند. به بهانه سالروز تولد حسن صباح، نگاهی به جریان اسماعیلیه و آقاخانها داشتیم تا تفاوت این دورا بازشناسیم، ضمن آنکه این موضوع میتواند دستمایه فیلمها و سریالهای مختلفی شود.
سرسپرده اجنبی
اصلا اشتباه نکنید! حلقه آقاخانیه را هرگز چه با اسماعیلیه شیعی، چه با نزاریهای تاریخی، مساوی نپندارید که حسن صباح بنیانگذارشان بود و حکومتشان حدود ۱۷۰سال دوام یافت. اسماعیلیان شریعتمدار هستند و به عبادات و نماز و روزه و حج اهتمام دارند؛ حتی برخی، ازفقها و زعمای امامیه تقلید میکنند و احکام میپرسند. پس یکسره میان حلقه آقاخانیها و اسماعیلیان ایران و جهان فرق بگذارید. آقاخانیه، پرورده استعمار وصهیونیست هستند ونبایدچنین به نظربرسد که با اسماعیلیه حسابشان مشترک است.
تفرقهافکنی در خراسان و سِند
آقاخان از قندهار خراسان بزرگ با «موافقت ماموران انگلیسی» به همراه برادر و کسانش به سند (کراچی پاکستان) رفت. کوشش او در جدا شدن هرات (مرکز فرهنگی خراسان بزرگ) در ادامه کوشش برای تجزیه ایران در تاریخ مدارکی دارد، همچنان که ظاهر شدنش در هیات واسطه میان امرای سند و استعمار انگلیس برای حل اختلافات! به تجزیه پاکستان انجامید. تا اینکه از ملکه به خاطر خوشخدمتیهایش لقب «سِر» گرفت.آقاخان در عبرتافزا مینویسد: «به دلایل خیرخواهانه به کرات به امیران صادر شد که به نفع آنهاست که کراچی را تسلیم کنند و از دست آن خلاص شوند؛ زیرا با انجام این کار از حکومت انگلیس بیش از درآمد سالیانه کراچی، دریافت خواهند کرد.» اما بعد از اینکه این اندرزهای خیرخواهانه! جواب نمیدهد، ابتدا خود را به «ناصرخان» نزدیک کرده و در جنگ با انگلیسیها به او قول همکاری میدهد، ولی چون از طرف ناصرخان پذیرفته نشد، «محض رضای الهی»! به افشای نقشه ناصرخان دست میزند و باعث میشود، حیدرآباد به دست انگلیسیها سقوط کند.تلاشهای ضدایرانی او و همکاریهای همیشگیاش با انگلستان در بمبئی بهویژه خشم دولت ایران را برانگیخت. در نهضت ضداستعماری هندیها حامی انگلیس در سرکوب مردم هندوستان بود.
جاسوس چندچهره
او در فضای این جنبشهای ضدانگلیسی در ظاهر به نصیرخان در منطقه چهاونی پیشنهاد کمک داد و پس از جلب اعتمادش با آگاهی از نقشه او برای شبیخون به انگلیسیها [به اقرار خود در کتاب عبرتافزا]: «بهرغم بیمهریهای آنها، باز هم «محض رضای الهی» هشدار داد! سپس از حیدرآباد به جرکه برای سرکوب خانهای بلوچ، بهویژه سرحدات ایران رفت که سلطه انگلیس را برنمیتافتند.» در فتح بلوچستان توسط انگلیسیها، رسولانی را نزد سران بلوچ میفرستد و آنها را به اطاعت فرامیخواند، چون این بار هم موفق نمیشود، پیروان خود را به یاری نیروهای انگلیسی میفرستد. بالاخره با کمکهای بیدریغ او قلعه «بمپور» بلوچستان ویران میشود.
سکولار با لعاب مذهب
باورهای متناقض این حلقه سکولار واقعا عجیب و دور از روح اسلامیت است. عبدالمنعم الحفنی، موسوعه الفرق و الجماعات، چاپ قاهره ۱۹۹۸، ص۲۱ نوشته: آنها امام خود را شخصی روحانی میپندارند و او را جلوهگاه و مظهر صفات علیبنابیطالب میدانند که به نوشته دهخدا معتقدند نور امام علی در امامانشان حلول کرده. پیروان فرقه آقاخانیه قائل به عصمت آقاخان هستند و او را مقدس میشمارند و خمس اموالشان را به وی میدهند. حسنعلیشاه صوفی، سردمدار جماعت صوفیه قاسمشاهی محسوب میشد اما با وجود اباحهگری و لاقیدی مذهبی، از آن جهت، خود را نزاری میخواند تا میان حلقه خود و دیگر مسلمانان تفاوت عمده بگذارد. تاکید بر «نزاری» بودن در راستای فرقهسازی استعمار در جهان اسلام با ارائه برنامه نوین و آیین و رسوم جدید برای هرچه جدا و متمایزتر شدن از اسماعیلیه و تفرقه بیشتر در جماعت مسلمان انجام پذیرفت.
همانندی آقاخانیه با بابیه و بهائیه
به تاکید صاحبنظران، نزدیکی شعارها و آموزههای بهائیت و فرقه آقاخانیه مدرن کاملاً حسابشده است و اتفاقی نیست و برآمده از سوی یک مدیریت پشت پرده و البته حسابشده است.مثال روشن همین اعلام فرارسیدن قیامت و پایان شریعت و آغاز لاقیدی و اباحهگری سران آقاخانیه است که شگفتا، کپی برابر با اصل همین ادعا را بابیه داشتند. دنیاگرایی و رهاکردن شریعت از سوی آقاخانیه با این ادعا که قیامت کبری برپا شده؛ همسو و همانند با اعلام قیامت کبری و نسخ شریعت و از میان رفتن تمام تکالیف دینی از سوی قرهالعین همان فاسقه مشهور فرقه بابیه است؛ فرقهای که توسط صهیونیستها با حمایت روس و انگلیس پدید آمد.
روشنگری
تاکید میشود: دینگریزی فرقه آقاخانیه و سرسپردگی آنان به نظام سلطه و کنار نهادن شریعت نباید باعث شود اسلام عموم باورمندان اسماعیلیه زیر سؤال رود، زیرا گروههای بسیاری از نزاریها (که از نامبردنشان معذورم) با آقاخان سکولار میانه ندارند، حتی عده زیادی از آنها در فقه از مراجع عالیقدر جهان تشیع اثنیعشری تقلید میکنند.
آقاخان دوم؛ فرزند استعمار پیر
عضویت در مجلس مقننه بمبئی در دوران حکومت سرجیمز فرگوسن و نیز ریاست جمعیت اتحاد اسلامی در هند از اموری است که اگر حمایت انگلیسیها نبود، هرگز آقاخان دوم به آنها دست نمییافت. جانشین ویکتوریا، ادوارد هفتم نیز از دوستان نزدیک آقاخان دوم بود. با حمایت استعمار پیر، ثروت و سپردههای مالی آقاخان دوم در بانکهای انگلیس افزایشی چشمگیر یافت.
ژنوم فعال انگلیسی
از کارهای آقاخان سوم، پایهگذاری حزب سیاسی مسلملیگ در سالهای نخست قرن بیستم در هند تحت استعمار بریتانیا بود که به چندپارگی هند در سال ۱۹۴۷ توسط امپراتوری بریتانیا انجامید و محل نزاع و کشمکش همیشگی در منطقه را فراهم کرد؛ مانند منازعات دائمی کشمیر یا اختلافات پایدار در بنگلادش.
الگوی مسلمان انگلیسی
آقاخان سوم بهشدت تحت تأثیر افکار و منش غربیان قرار داشت؛ خود و خانوادهاش را از حالت شرقیبودن درآورد و به مقر همیشگی یعنی لندن منتقل کرد. آقاخانها که اعلام قیامت و ملغیبودن شریعت را همانند بابیه و بهائیان تبلیغ میکردند، برای همراهی با غربیان کمترین مشکلی در خود احساس نکرده و نمیکنند. آقاخان سوم هیچوقت به شریعت اسلامی مقید نبود و هرگز به رعایت آن باور و التزام نداشت. وی به علت همراهی بیشتر با غرب، توجه به شریعت و فقه را لازم نمیدانست. جای تعجب ندارد که از رضاشاه تمجید میکرد. جالب آنکه مشاورههای مستمر او به حاکم وقت عثمانی درباره جهتگیریها و ارتباطات بینالمللی عثمانیها از عوامل مهم فروپاشی و تجزیه آن امپراتوری (در کنار دیگر عوامل بیگانهگرا) محسوب شده است.
بیگانهپرست
در زمانِ وی عدهای از نزاریان هند به اثنی عشری تغییر کیش دادند وخود را از اطاعت این امامِ غربمنش لاقید فرقهگرا رهانیدند. وی با کمک انگلستان به فعالیتهای اقتصادی پرداخت. در دوران جنگ جهانی اول به جانبداری مطلق از انگلیس پرداخت و از پیروان خود در سراسر جهان خواست همه امکانات خود رادر اختیار انگلستان قرار دهند. ازجمله نشانههای «فرقهسازی» میتوان به کوشش رهبران فرقه و دستنشاندههای استعمار در «استحمار» پیروان فرقه اشاره کرد.
کرامات! آقاخان سوم
۱۹۱۰ میلادی آقاخان سوم تغییراتی اساسی در فروع دین پدید آورد و آداب طهارت و نماز و روزه و حج را یا به طور کل ملغی یا هویتزدایی و ساده کرد. همچنین با این استدلال که امام آقاخانی زنده و حاضر است، برای امامان درگذشته نباید یادبود برپا کرد و عزاداری برای سیدالشهدا امام حسین علیهالسلام ممنوع است. جالبتر آنکه سال ۱۹۵۱ میلادی در سفر به ایران از اینکه زنان اسماعیلی، حجاب را کنار گذاشتهاند، اظهار خرسندی کرد.
ژنرال هویتزدایی
آقاخان سوم در ویلای ژنو مُرد. با یک زن شرقی و سه زن غربی ازدواج کرد. از ترزا پسری به نام علی به دنیا آمد که از بس فاسد و خوشگذران بود، شرمشان آمد جانشینی او یا یکی از دو برادر دیگرش را اعلام کنند از این رو نوهاش کریم را بهجای او و بنا به وصیتی جازدند.
آقاخانیه و دشمنی با شیعه
دشمنی اساسی و براندازانه حلقه آقاخانیه با تشیع اثنی عشری(اسلام ناب محمدی) را ازمنظر محققان بخوانیم: آقاخانیه به ویژه در مبحث تاویل امامت راه افراط را پیموده و با اباحهگری و دوری ازشریعت درموارد بسیاری باعث وهن شیعه شده است. گرایش آقاخانیه به تصوف و دوری آشکارا از شریعت ضربات سختی به پیکره تشیع وارد کرده است. آقاخانیه مجموعهای از ارتباطات سیاسی و اقتصادی همسو با استعمار بهویژه انگلیس است که رسانههای غربی همین حلقه اباحهگر و بیتقوا راهمواره به عنوان نماد شیعیان و مسلمانان تبلیغ میکنند! و چونان الگویی امروزی شده از مسلمانان شیعه به دنیا معرفی کرده و برنامهها و جوایزشان را پوشش خبری میدهند و بعضی رسانههای داخلی نیز دانسته و ندانسته آب به آسیاب بیگانه میبندند!
تجزیهچیهای صهیونیستدوست
انگلیسیها که در قرن نوزدهم بیش از پیش دنبال تجزیه ایران بودند و چندین فرقه و امام برای ایرانیان بریدند، وقتی علم کردن محمدعلی باب و بهاء برایشان نتیجه تجزیهطلبانه و تفرقهافکنانه لازم را به بار نیاورد به ابداع نزاریه آقاخانیه پرداختند و با جعل تاریخ و مصادره بهمطلوب آن کوشیدند این حلقه اباحهگر و «کپی برابر اصل بابیه» را با نام اسماعیلیه تاریخی جا بزنند.
گرگ در پوستین میش
غرب برای به حاشیه راندن و تضعیف انگیزهها و حرکتهای اسلامی از سیاست موازیسازی و ایجاد تفرقه مذهبی و قومی استفاده کرده و مشخص است که ازاین حربه درجهت مقابله با امواج شیعی درمنطقه استفاده میکند،تلاش شبکه آقاخان برای نفوذ در ایران، به دلیل قوت و قدرت اندیشه شیعی اثنیعشری وحاکمیت جمهوری اسلامی همواره باناکامی مواجه شده امابه نظرمیرسد، بازیگران عرصه بینالملل وبه خصوص انگلستان برای به حاشیه راندن جریان اصیل شیعی درمنطقه ازحلقه و شبکه آقاخان استفادهها میبرند که ساخت الحشاشین را در این راستا و برای ایجاد ذهنیت و آشناسازی میتوان تحلیل کرد.شبکه آقاخان شناسایی و جذب استعدادهای درخشان کشورهای مسلمان را هدف مهمش دانسته که با ارائه بورس بهگفته مقامات این حلقه امید است که در آینده بتوانند فرهنگ کشورهای مسلمان را منطبق با اقتضائات تمدن غرب! شکل دهند.
آقاخان اول
۱- جعل مهر و امضای شاه قاجار برای حکومت کرمان و فراخواندن حکام محلی به همراهی و تجهیز نیرو با کمک انگلیس
۲- جذبشدن به برنامههای تفرقهافکنانه انگلیس با وعده حکومت مستقل کرمان و بلوچستان
۳- عدم توانایی ایران در بازپسگیری هرات و افغانستان از انگلیسیها بهواسطه شورشهای آقاخان اول
۴- دستیابی به حکومت محلات با حمایت فتحعلیشاه
آقاخان دوم
۱- فزونی یافتن ثروت و سپردههای مالی آقاخان دوم در بانکهای انگلیس با دوستی و حمایت ملکه و اعوانش
۲- حمایت از سران صوفیه در جهان اسلام در راستای تغلیظ تفرقهها
۳- عضویت در مجلس مقننه بمبئی در دوران حکومت سرجیمز فرگوسن
۴- ریاست جمعیت اتحاد اسلامی در هند با حمایت انگلیسیها
آقاخان سوم
۱- تاسیس حزب مسلم لیگ و چندپارگی هندوستان و ایجاد مناطق همیشگی نزاع و بحران در منطقه شبهقاره
۲- اعلام آیین جدید برای تفاوت هرچه بیشتر این فرقه با دیگر اسماعیلیان و تغییرات در فروع دین
۳- غربیمآبی و خوشگذرانی و بیپروایی در امورات جنسی، عیاشی و لاقیدی آشکار مذهبی
۴- توجه به فعالیتهای علمی و فرهنگی با ایجاد دانشگاه علیگر
آقاخان چهارم
۱- حمایت همیشگی از غرب در رخدادهای مهم جهان اسلام مانند غزه و فلسطین و کشتار مسلمانان در یمن
۲- ارائه بورس در راستای تطبیق فرهنگ کشورهای مسلمان با اقتضائات تمدن غرب
۳- شناسایی و جذب استعدادهای درخشان کشورهای مسلمان
۴- اعتقاد به تناسخ و ملغی دانستن شریعت