این هفته ۲ پرونده جنایی را در دادگاه کیفری روایت کرده‌ایم

از محاکمه رمال آزارگر تا متهمان رفیق‌کشی

مرد رمال متهم به آزار زنان و دو پسر که متهم به قتل دوست‌شان با اسلحه هستند، متهمانی بودند که در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه قرار گرفتند، سه متهمی که از زندان و با لباس‌های راه راه آبی سرمه‌ای به دادگاه کیفری یک تهران منتقل شدند تا دربرابر اتهامات، از خود دفاع کنند.
کد خبر: ۱۴۶۱۵۴۰
نویسنده ​​​​​​​امیر‌علی‌ حقیقت‌طلب - تپش
 
شکایت از رمال آزارگر
اولین پرونده مربوط به مردی رمال است. او متهم به آزار زنانی است که برای حل مشکل نزدش می‌رفتند.تحقیقات پلیسی درباره این پرونده از آذر سال ۱۴۰۲و با شکایت زن جوانی به نام نسرین از مردی رمال به اتهام آزار و اذیت و تعرض آغاز شد. این زن در تشریح ماجرا به مأموران گفت: از چهار سال قبل به یک بیماری مبتلا شدم و به پزشکان مراجعه کردم اما نه‌ فقط بیماری‌ام درمان نشد بلکه قدرت عضلاتم را هم از دست دادم. به صورت عادی نمی‌توانستم راه بروم تا این‌که چند ماه قبل به‌واسطه یکی از دوستانم با مرد رمالی به نام سعید آشنا شدم. او ادعا می‌کرد با یک نسخه جادویی می‌تواند بیماری‌ام را درمان کند. به درمانم امیدوار شده و به خانه سعید در جنوب تهران رفتم. پس از چند جلسه او گفت برای درمان کامل باید به من انرژی بدهد. با حرف‌هایش فریب خوردم و درنهایت من را مورد آزار و اذیت قرار داد. حالا از او شکایت دارم.همزمان با شروع تحقیقات پلیسی، زنان دیگری هم با مراجعه به پلیس شکایت کردند. یکی دیگر از شاکیان گفت: مدتی بود اتفاقات تلخی در زندگی‌ام رخ می‌داد. درمانده شده بودم تا این‌که یکی از دوستانم مرد رمالی را به من معرفی کرد و مدعی شد این مرد با نسخه‌های جادویی، تمام مشکلات را حل می‌کند. خام حرف‌های او شدم و‌ با مرد رمال تماس گرفتم. مرد میانسال گفت زندگی‌ام طلسم شده و اگر برای باز کردن آن کاری نکنم‌، اتفاقات بدتری برای زندگی‌ام رخ می‌دهد. حرف‌های این مرد، وحشت مرا بیشتر کرد و خواستم طلسم را باطل کند. قرار شد وقتی در خانه تنها هستم،‌ برای باطل کردن طلسم به خانه‌ام بیاید. طبق قرار به خانه آمد و از من خواست یک لیوان‌ آب بیاورم و شروع به خواندن وردی در داخل آن کرد. بعد لیوان را به من داد و خواست آن را بخورم. با خوردن آب داخل لیوان، بیهوش شدم و وقتی به هوش آمدم، متوجه شدم مرد شیطان‌صفت مرا آزار داده و گریخته است.به این ترتیب مأموران، نصیر را ردیابی و بازداشت کردند. وی پس از انتقال به پلیس آگاهی و در جریان بازجویی‌ها منکر اتهام خود شد. پس از آن مأموران او را در مقابل شاکی‌ها قرار دادند که هر پنج زن او را شناسایی کردند. با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.در این جلسه فقط یکی از شاکیان در دادگاه حاضر شد و به طرح شکایت خود پرداخت. این زن گفت: به خاطر این‌که دوست داشتم زودتر ازدواج کنم و همیشه به دنبال آن بودم که یک مرد خوب همسرم بشود از طریق یکی از دوستانم با سعید آشنا شدم. وقتی به خانه‌اش رفتم، گفت که می‌تواند با دادن یک نسخه جادویی کاری کند که خیلی زود مرد ایده‌آلم به خواستگاری‌ام بیاید و بختم باز شود اما این مرد شیاد من را مورد آزار و اذیت قرار داد.در ادامه متهم ۵۰ ساله در جایگاه قرار گرفت و در دفاع از خود گفت: من منکر ارتباط با شاکی‌ها نیستم و با هر پنج نفر ارتباط داشتم اما آنها را به زور به خانه‌ام نیاوردم و خودشان از من نسخه جادویی می‌خواستند و هر پنج زنی که حالا از من شاکی هستند، خودشان از من خواستند و پیشنهاد دادند که با آنها ارتباط داشته باشم. به هیچ‌کدام از شاکی‌ها تجاوز نکرده‌ام و اتهامم را قبول ندارم. من دو همسر دارم که یکی از آنها بیمار است و دیگری هم در افغانستان زندگی می‌کند. اگر هم می‌بینید که پیشنهاد شاکی‌ها را رد نکردم به خاطر دوری از همسرانم بود، وگرنه با آنها ارتباط برقرار نمی‌کردم. به همین خاطر چهار نفر از شکات در دادگاه حاضر نشدند و تنها یکی از آنها به دادگاه آمده است. با اظهارات متهم قضات وارد شور شده و جلسه دادگاه را تجدید کردند تا ادعای متهم را بررسی کنند که دو همسر او تایید کردند مدت زیادی است با مرد میانسال ارتباط ندارند. به این ترتیب، قضات مرد رمال را به 
۹۹ ضربه شلاق و طرد از ایران محکوم کردند.

انکار رفیق‌کشی مسلحانه در دادگاه 
دومین پرونده مربوط به دو مرد جوان بود. آنها متهم بودند در جریان درگیری مسلحانه، مرتکب قتل پسری شده‌اند ولی در دادگاه منکر اتهام خود شدند‌. اولیای‌دم نیز به شرط دریافت دیه از قصاص گذشت کردند.تحقیقات جنایی در این پرونده از شامگاه دهم آذر ۱۴۰۱ و با گزارش درگیری مسلحانه در شهرک دانشگاه در دستور کار کارآگاهان پلیس آگاهی تهران قرار گرفت‌. ماموران با حضور درمحل وتحقیقات اولیه متوجه شدند،دراین درگیری پسر۲۱ساله‌ای به نام سامیار زخمی وبه بیمارستان منتقل‌شده بود.شاهدان ماجرا مدعی شدند سامیار با دو‌نفر به نام‌های شایان و رامین درگیر شده و از سوی آنها به قتل رسیده است. یکی از شاهدان در جریان تحقیقات گفت: ما در حال بازی در پارک بودیم که متوجه درگیری سامیار و دو نفر دیگر شدیم. رامین و شایان پیش از این از محله ما سرقت کرده بودند که سامیار به آنها اعتراض کرد. آنها زود به دعوا پایان ‌دادند. رامین و شایان بعد از چند دقیقه سوار بر وانت به مقابل پارک آمده و به سامیار شلیک کردند.تحقیقات محلی در حالی ادامه داشت که از بیمارستان خبر رسید سامیار به‌دلیل شدت جراحات جان باخته است.متهمان تحت تعقیب قرار گرفتند و رامین بازداشت شد اما شایان به ترکیه گریخته بود‌. سه ماه بعد ماموران دریافتند او به ایران بازگشته که در نزدیکی مرز دستگیرش کردند.در حالی که متهمان منکر قتل سامیار بودند، پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد‌. متهمان در شعبه پنجم پای میز محاکمه ایستادند که وکیل اولیای‌دم در این جلسه گفت‌: اولیای‌دم حاضرند با دریافت دیه رضایت دهند.سپس شایان در جایگاه ایستاد و با رد اتهام قتل گفت‌: شب حادثه در خانه خواب بودم که رامین زنگ زد و خبر داد سامیار با شلیک گلوله کشته شده ‌است‌. بچه‌های محل ما را به‌عنوان عامل جنایت معرفی کرده و در شبکه‌های اجتماعی تهدیدمان کرده بودند. به همین خاطر ترسیدم و اول به قزوین و بعد از چند روز به خانه‌ام در رودبار رفتم و از آنجا قاچاقی به ترکیه فرار کردم‌. سه ماه آنجا بودم و به تصور این‌که آب‌ها از آسیاب افتاده، به ایران برگشتم که‌ دستگیر شدم.
رئیس دادگاه: اگر قاتل نبودی چرا غیرقانونی از کشور خارج شدی؟
شایان:
 پاسپورت نداشتم. به همین خاطر غیر‌قانونی به ترکیه رفتم.
در ادامه رامین در جایگاه قرار گرفت و با رد اتهامش گفت‌: من آن شب در درگیری حضور نداشتم.
در پایان شاهدان در جایگاه ایستاده و شایان را به‌عنوان قاتل معرفی کردند.
پس از آخرین دفاعیات متهمان، قضات برای تصمیم‌گیری وارد شور شدند.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها