این هنرمند همچنین دو تلهفیلم را برای مراکز استانی سازمان صداوسیما کارگردانی کرده است. سنگچاپ بهعنوان بازیگر در برخی از آثار کودک در دهههای ۶۰ و ۷۰ از جمله چاق و لاغر، النگ و دولنگ، مامیتوانیم و قصههای تابهتا نیز حضور داشته است.اودر این گفتوگوتاکید میکندکه کارگردانی برایش اولویت دارداما آنچنان که باید و شاید فرصت کاردراین عرصه راپیدا نکرده است. سنگچاپ همچنین میگوید که بهخاطر فیزیک وچهرهاش دراکثر مواقع ایفاگر نقشهای منفی بوده است ومردم اورا باهمین نقشها پذیرفتهاند.
این روزها را چگونه میگذرانید؟
در حال ساخت تلهفیلمی به اسم «همپیمان» به کارگردانی علی آشتیانی برای شبکه نمایش خانگی هستم. من در این تلهفیلم بازی ندارم و سرپرست گروه کارگردانی را برعهده دارم. پیش از این نیز در یک اپیزود از سریال رویا بازی داشتم. اردیبهشت ماه امسال هم با تئاتر «رجوع» روی صحنه رفتم.
شما فارغالتحصیل رشته بازیگری و کارگردانی هستید و تا به امروز در بسیاری از سریالها بهعنوان دستیار کارگردان و سرپرست گروه کارگردانی حضور داشتهاید. چه شد که به شکل جدی به حوزه کارگردانی ورود نکردید؟
البته من دو اثر را کارگردانی کردهام اما خودم توقع داشتم که بعد از ۲۰ سال کارکردن بهعنوان دستیار کارگردان، برخورد بهتری با من میشد و طوری رفتار نمیکردند که گویی در ابتدای راه هستم. دلم میخواست حضور فعالتری در عرصه کارگردانی داشته باشم اما به خاطر خانواده و گذران زندگی، کار بازیگری و تدریس را هم انجام دادهام.
درباره دو کاری که کارگردانی کردهاید توضیح میدهید.
سال۱۳۸۹یک تلهفیلم به نام «قاب عکس» برای مرکز کهگیلویهوبویراحمد ساختم که متاسفانه تاامروز فرصت پخش پیدانکرده است. یک تلهفیلم دیگر هم برای مرکز گرگان کار کردم که «شایلی» نام داشت وچندین باز ازشبکههای مختلف تلویزیون روی آنتن رفته است.
از میان بازیگری و کارگردانی کدام را ترجیح میدهید و دوست دارید فعالیتتان معطوف به آن باشد؟
اولویت اصلیام کارگردانی است و دو، سه دهه از عمرم را هم برای این کار گذاشتهام؛ البته اگر میخواستم فقط به کارگردانی فکر کنم باید درفقرزندگی میکردم وزجر میکشیدم.درهرصورت، برای گذران زندگی دراین سالها بازی کردهام و دستیار کارگردان هم بودهام.
بیشتر فعالیت شما در عرصه بازیگری به ایفای نقشهای منفی بازمیگردد. دلیل حضور پررنگتان در قالب نقشهای منفی چیست؟
این موضوع دو دلیل اصلی دارد. دلیل اول اینکه، صورت و فیزیک بازیگر برای انتخاب نقش، سهم اصلی را دارد. دوستانی که از من تست میگرفتند معتقد بودند که چهره من به نقشهای منفی میخورد و دلیل دوم، وقتی یک بازیگر نقش منفی بازی میکند و مورد استقبال قرار میگیرد، بقیه نقشهایی که به او پیشنهاد میشود هم منفی است. کارهای اول من با نقشهای منفی آغاز شد و مردم هم از این نقشها استقبال کردند و با اقبال عمومی مواجه شد و در نتیجه، بقیه پیشنهادهایی که داشتم هم مربوط به نقشهای منفی بود.
البته در سریالهای لیسانسهها و فوق لیسانسهها نقش متفاوتی داشتید که حتی نقطه عطفی در کارنامه بازیگریتان بهشمار میرود.
سال ۱۳۸۰ سریال کوچه اقاقیا را با رضا عطاران عزیز کار میکردم. در این سریال دستیار کارگردان بودم. یک نقشی بود که هیچکس حاضر نبود بازیاش کند اما من قبول کردم. نقش واقعا متفاوتی بود. دیگر گذشت تا سریال لیسانسهها که دوباره نقشی خاص و متفاوتی را بازی کردم. یک فرضیه وجود دارد که میگوید هنرپیشه با بازیگر تفاوت دارد. بازیگر خود را موظف میداند که هر نقشی را بازی کند و به لحاظ روحی، روانی و شخصیتپردازی از پس همه نوع نقشی بربیاید، مگر نقشهایی که به لحاظ فیزیکی تناسبی با او نداشته باشد. برای مثال، من نمیتوانم نقش یک آدم دو متری را بازی کنم.
خودتان کدام نقشها را بیشتر میپسندید؟
وقتی جامعه مرا با نقشهای منفی میخواهد طبیعی است که در این نقشها کلیشه شوم. مردم مرا در قالب این نقشها پسندیدهاند و شاید در نقش مثبت نپسندند. خودم هم نمیخواهم ریسک و چیز دیگری را تجربه کنم. عمده نقشهایی که تا امروز به من پیشنهاد شده، طنز یا منفی بوده است.
شما در این سالها در سریالهای جذاب و ماندگار زیادی از جمله متهم گریخت، صاحبدلان، کوچه اقاقیا، لیسانسهها، قطار ابدی و... حضور داشتهاید. سریال محبوب خودتان کدام است؟
من برای همه این سریالها احترام قائل هستم و برای هرکدام انرژی گذاشته و زحمت کشیدهام. در نتیجه، نمیتوانم یک کار را متمایز کنم. فقط از آقای صحت تشکر میکنم که مرا در سریال لیسانسهها سهیم کردند. لیسانسهها یک اتفاق جدید و نو در تلویزیون بود و خیلی خوشحالم که من هم در آن مشارکت داشتم.
در کارهای خاطرهانگیز کودک در دهه ۶۰ مثل النگ و دولنگ و چاق و لاغر هم بازی کردهاید. ژانر کودک را چقدر دوست دارید؟
در دهه ۶۰ رسم بود که برای دیده شدن در کار کودک بازی کنی. خیلی از بازیگران قدیمی در کارهای کودک دیده و معروف شدند. الگوی ما هم همانها بودند. من با کارهای کودکان آغاز کردم و بزرگ شدم اما بعد ذائقه هنریام عوض شد و با خودم گفتم بس است. دیگر ژانرها را تجربه کردم اما همچنان کار کودک را دوست دارم، حتی این اواخر قراردادی با آقای مسلمی و بچههای فیتیلهای برای همکاری بستهام. تا توانستهام پیشنهاد کار کودک را رد نکردهام، چرا که فانتزی است و تا زندهام به ژانر کودک ارادت دارم.
مردم در کوچه و خیابان معمولا درباره کدام نقش و سریالتان صحبت میکنند؟
نسلهای قدیم درباره نقشی که در سریال متهم گریخت داشتم، یاد میکند. نقش یک راننده وانت را که قرار بود اسباب خانه هاشم را جابهجا کند. بعضیها هم سریال کوچه اقاقیا را یادآوری میکنند. در مجموع، همه درباره نقشهای منفیام صحبت میکنند.
کار اصلی شما بازیگری و کارگردانی است یا منبع درآمد دیگری دارید؟
زندگی حرفهای و امرار و معاشم از طریق کار هنری است و شغل دیگری ندارم. بیشتر کارم هم با تلویزیون است. سینما و تئاتر توانایی تامین بازیگر را ندارند و فقط تلویزیون است که بهواسطه انبوهسازی از چنین قابلیتی برخوردار است. من کارم را در تلویزیون با سریال ما میتوانیم در سال ۱۳۶۴ آغاز کردم و بعد در مجموعه محله بروبیا بازی کردم. خودم را ارادتمند تلویزیون میدانم و به قول یکی از دوستان، سرباز تلویزیون هستم.
چرا در سینما اینقدر کمکار هستید؟
راستش را بخواهید پیشنهاد ندارم. ما را تلویزیونی میدانند. از طرف دیگر، در این سالها آنقدر سرم شلوغ بوده که نرسیدهام برای خودم در سینما تبلیغ کنم.
خاطره جالب ناگفتهای از سالها فعالیت هنری دارید؟
آن زمان که اوج کارهای منفیام بود، یکروز با همسرم درخیابان میرفتیم که خانمی جلو آمد وبه همسرم گفت حیف شما نیست که با چنین آدمی ازدواج کردهای؟این آقا خلافکار و دزد و چاقوکش است. همسرم خندید و توضیح داد که اینها همه نقش است و واقعیت ندارد. آن خانم هم وقتی متوجه شد، عذرخواهی کرد.