دراین نشست ادبی فائضه غفار حدادی، نویسنده کتاب«خط مقدم» ومحمد قاسمیپور،محقق و پژوهشگر حوزه ادبیات پایداری حضور داشتند. خط مقدم ازانتشارات شهید کاظمی،روایتی داستانی ومستند ازتشکیل یگان موشکی ایران بامحوریت زندگی شهیدحسن طهرانیمقدم است.
در آغاز دهه ۹۰ کسی روایت پیشرفت را جدی نمیگرفت
محمد قاسمیپور، پژوهشگر ادبیات پایداری و مقاومت در بررسی و معرفی کتاب خط مقدم گفت: این اثر را میتوان جزو پیشگامان و پیشتازان جریان روایت پیشرفت قلمداد کرد.این جریان درسه چهارسال اخیر حسب تأکیدات رهبر معظم انقلاب پرخوان و پرتکرار بود. چندین نهاد و سازمان درگیری این را دارند که در زمینه «روایت پیشرفت» کارکنند. اما اگر به تاریخ انتشار کتاب و توضیحاتی که نویسنده ارائه داد نگاه کنیم متوجه میشویم درآغازدهه۹۰ این عنوان خیلی معنادارنبودوکسی آن را جدی نمیگرفت.وی ادامه داد: پیشرفت باید به شکلی باشد که به موازات تحول و دستیابی به افقهای بالای تکنولوژی، مرد و زن باورمند ایرانی معتقد به آن مسیر، خودش رشد و تکامل پیدا کند. این اتفاق در دو سالی که در کتاب شرح دادهشده، روی داده است.پژوهشگر ادبیات پایداری و مقاومت با اشاره به نکات جالب شخصیت مؤسس واحد موشکی ایران گفت: به نظرم نسل امروز باید بداند که حسن طهرانیمقدم یک استقلالی تیر بود و دنیای آبی او برای مخاطب امروز جذاب است. او فوتبالیستی بود که وقتی پاس گل میداد، اگر خراب میکردند تا سه روز به طرف تذکر میداد که اگر این بار خراب کنی دیگر به تو پاس گل نمیدهم!
موشکهای حاجحسن با موشکهای جدید کَل بیندازند!
قاسمیپور با اشاره ویژگیهای شخصیتی طهرانیمقدم گفت: وجه دیگر طهرانیمقدم فعالیتهایش در حوزه ساخت موشک است، گرچه موشکهایی که یگان او شلیک میکرد قدیمی شده بود واگر الان درباره آنها باکارشناسان امروز هوافضا صحبت کنید، میخندند! به نظرم در یک اثر کمیکاستریپ این موشکهامیتوانند باموشکهای جدید کَل بیندازند.شاید این موشکهادچار فرسودگی شده باشند، اما آن موقع همین موشکها به بغداد رسیدند. محمد قاسمیپور در ادامه گفت: در دهههای بعد تحولات زیادی در اسامی یگان موشکی روی میدهد، اما تجلی آن خلوص، صمیمیت و صفا در داستان «ما میتوانیم»، خودکفایی و شکستن تحریمهاست. به نظرم روایت کتاب از پیشرفت یگان موشکی، فقط در فضای آزمایشگاه و تحقیق روی نداده و بخش زیادی از آن توکل به ذات احدیت است که میتواند هوای بنده پرتلاشش را در تامین قطعات و ابزار داشته باشد. درواقع مهندسی معکوس در روایت پیشرفت کار روبهراهی است، اما در ساخت موشک دوربرد چندین دانش مطرح است، ولی تأمین قطعات و لوازم موشک در آن زمان بسیار دشوار بود. امروز روایت پیشرفت در زیر نور دوربینها صورت میگیرد اما تأسیس واحد موشکی گمنامی و نادیدهشدن میطلبید و آنها میدانستند که قرار نیست شناخته شوند و مقابل دوربین قرار بگیرند.
روایت پیشرفت؛ روایت شکستها، پیروزی و تحول است
در ادامه نشست فائضه غفار حدادی، مؤلف کتاب خط مقدم گفت: این کتاب برشی از زندگی حسن طهرانیمقدم است در زمانی که او ۱۳ نفر از اعضای توپخانه سپاه را انتخاب میکند و به سوریه میبرد تا نحوه پرتاب موشک را یاد بگیرند. به دشواری توانستند از حافظ اسد اجازه بگیرند که نیروها را به سوریه ببرند، درحالیکه موشکی در ایران وجود نداشت. در این برهه دوساله آنها موفق شدند از قذافی لیبی چند موشک بگیرند. هرچند قذافی موشکها را به همراه سرجهازیشان که تیم پرتاب موشک است به ایران میفرستد.
مؤلف کتاب خط مقدم افزود: در قالب کتابهای روایت پیشرفت به این قائلیم روندی را شروع کنیم که از یک نقطه آغاز شده و به پیشرفت رسیده است. کارشناسان این حوزه معتقدند در این قالب باید روایت شکستها، پیروزی و تحولی را که به طی راه منجر شد و در پایان پیروزی در پی داشت، با جزئیات بیان کنیم.این نویسنده عنوان کرد: این اثر۵۰۰صفحهای دو سال از زندگی طهرانیمقدم را پوشش میدهد، اما توانسته است وارد جزئیات شود و از نزدیک اتفاقات را بکاود و روایت کند. این نوع روایت خیلی کمک میکند به اینکه الگویی ترسیم شود برای کارهای مشابه و آدمهای معمولی در جاهای مختلف که میخواهند حرکتی را از صفر شروع کنند با دست خالی.غفار حدادی گفت: طهرانیمقدم را تا قبل از شهادتش نمیشناختم و چون خارج از ایران بودم حتی از شهادتش خبردار هم نشدم. اطلاعاتی درباره این سردار نداشتم و دو سه ماه پس ازشهادتش به ایران برگشتم.قبلا کتابی باهمراه استاد قاسمیپور درباره شهدای موشکی ایران نوشته بودم که سال ۸۸ شهید شده بود. افرادی که در تیم موشکی بودند کتاب را خوانده بودند و با من تماس گرفتند و خواستند کتابی هم درباره سردار طهرانیمقدم نوشته شود. آن موقع من اظهار بیاطلاعی کردم درباره این شخصیت! آنها گفتند چطور این شخصیت را نمیشناسید؛ او پدر موشکی ایران است.