۲- آقای کارتون
نقل است که یک روز برادرش دست او بگرفت و به جریدهای برد تا در آنجا برایشان طرح و نقوش روی جلد بیافریند. در آن زمان، والت با دریافت پشیزی اندک، پوسترهای تبلیغاتی را برای روزنامهها، مجلهها و سالنهای تماشاخانهها طراحی میکرد اما خورشید بختش زود غروب کرد و ناگهان بیکار همی گشت. ناچار خودش در پی شغلی نو روانه شد و عاقبت یک نشریه را مجاب کرد که برای فروش بیشتر، از نقاشیهای او بهره گیرد. همین هم شد. کمکم وی را شناختند و هی میزانه بهرهوریاش رو به صعود نهاد و نهایتا شرکت خودش را تاسیس کرد و البته که در این زمان به انیماتوری علاقه یافته بود و در این مسیر قدم همی نهاد. در همین مسیر بود که آنقدر تندتند قدم برداشت که ناگهان خود را وسط هالیوود یافت. طوطیان شکرشکن و ناقلان نقل معانی میگویند زندگی وی به دو بخش تقسیم میشود. یکی پیش از تولد دوستش و یکی پس از آن و این یار کسی نبود مگر موش معروف، میکیماوس. اگرچه پیش از آن دختری بهنام آلیس را به سرزمین عجایب برده بود و قصهای چنین نگاشته بود، ولی میکی ماوس چیز دیگری بود؛ چراکه صدای این موش را خود والت در میآورد و انگار دو روح بودند در دو بدن!
کمکم رنگ و لعاب نیز با تکنیکهای بهروز، به آثار دیزنی اضافه شد و او توانست با خیال راحت به سفارشدهندگانش که میخواستند او پیامآور مفاهیم غربی برای همه کودکان جهان باشد بپردازد. کور شود هرآنکه فکر کند جارو کردن غالب جوایز جهانی چون ۲۲ جایزه اسکار، به چیزی جز هنر او و تیمش ربط دارد.
۳- روی دیگر سکه
وی رافرشته خیابان وشیطان خانه مینامیدند،چه پیش عموم مردم چهرهای محبوب داشت وبچهها ازسروکولش بالا میرفتند،ولی در خانه برج زهرمار بود و زندگیاش اندوهبار. در کتاب دروغالمعانی اثر ابن ژپتو آمده است که والت در میانسالی با انتهای سیگار قبلی، سیگار بعدی را روشن میکرد و از سویی دیگر وسواسگونه، درهرفرصتی دستهایش را میشست. البته با برخی کاراکترهای جذاب در آثارش نیز مغز کودکان جهان را میشست. فیالمثل علاءالدین از شخصیتهای محبوب کارتونهای دیزنی است که هم دروغگو بود و هم جذاب و هم دزد و البته کارهای بدش مخاطب را وادار نمیکرد از او بدش بیاید. اگر تنها صفت او گویم، به زبان و عبارت من راست نیاید که در جمله کارهایش هم پیامهای نیک داشت و هم بد؛ درهم آمیخته.
بگذریم. عاقبت جناب سرطان حوالی سال۱۹۶۶ در ریه والت دیزنی جلوس کرد. وی مثل همیشه درگیر خلق اثری جدید بود و کسی گمان نمیکرد والت در این نبرد شکست بخورد؛ مردی که سالها با غولهایی مثل فقر، ناامیدی، شکستهای پیدرپی و فقر دستوپنجه نرم کرده بود، در مقابل سرطان بازی را واگذارکرد وادامه زندگیاش رابه آثار تا ابد زندهاش سپرد! بنایی که والت ساخته بود، چنان محکم بود که در غیاب ستون اصلیاش، به حیات ادامه داد. حالا کمپانی دیزنی صاحب بیش از ۱۴شهربازی، چند شبکه تلویزیونی، شرکتهایی مثل پیکسار، مارول، لوکاس فیلم و...است.شرکتی که محل تولدوجان گرفتن رویاهای بسیار از بچههای سراسرجهان است؛ لذا بد نیست که با وجودهمه افعال غریبهاش از بارگاه حضرت دوست برای او طلب بخشش کنیم. خدایش بیامرزاد.