تعامل در برابر تداخل

رسانه‌ملی تاکنون آثار بسیاری را تولید و روانه آنتن کرده که هر کدام به شیوه‌ای فرهنگ و اصالت ایرانی را به تصویر کشیده است. سریال‌هایی که بسیاری از آنها توانسته نمایشی درست از فرهنگ ایرانی برای مخاطبان باشد. شاید بتوان شروع آن را از سریال پایتخت دانست که قدری باعث شد فضای لهجه و اشاره مستقیم به فرهنگ ایرانی در تلویزیون شکل بگیرد.
کد خبر: ۱۴۶۳۷۹۷
نویسنده سپیده اشرفی - گروه رسانه
 
سریال پشت پرده با روایتی که از دو زندگی متفاوت دارد، توانسته این دست‌فرمان را در یزد جلو ببرد. پشت پرده، داستان دو خانواده تهرانی و یزدی است که در مواجهه باهم دچار مشکلات و چالش‌هایی می‌شوند و در ادامه به مسأله فرزندآوری عروس خانواده تهرانی می‌پردازد. این سریال با معرفی بازیگران یزدی در کنار بازیگرانی چون میرطاهر مظلومی، رضا شفیعی‌جم، آزیتا ترکاشوند، حدیثه تهرانی، جواد خواجوی، حسین سلیمانی و مریم کاویانی به معرفی شهر یزد به عنوان قطب درمان ناباروری پرداخته است و همچنین از این رهگذر آداب و رسوم و فرهنگ مردم یزد را نیز به تصویر می‌کشد. جام‌جم در گزارش پیش‌ رو و در گفت‌وگو با کارگردان این مجموعه، جزئیات این سریال و بازخوردها را روایت کرده است.  همچنین برخی نقدها درباره این سریال را با او مطرح کرده است.
 
پاسخ نقدها
بعد از روی آنتن رفتن این مجموعه، برخی نقدها درباره شلوغ بودن سکانس‌ها مطرح شد. این نقد را با کارگردان این مجموعه مطرح می‌کنیم که این‌طور پاسخ می‌دهد: بعید می‌دانم لهجه، سکانس را شلوغ کرده باشد. به طور کلی در قسمت‌های اولیه برخی ایرادهای فنی به دلیل بالانس نبودن صدا احساس می‌شد که رفع شد. در عین حال من لهجه یزدی را به شکل غلیظ در نظر گرفتم که شاید باعث شود برخی مخاطبان سرخط کلمات را گم کنند و برایشان واضح نباشد. اما در مجموع موافق نیستم که دو لهجه متفاوت کار را شلوغ کرده باشد. این، نقطه قوت کار است که با ایجاد یک لهجه اصیل، بومی بودن کار نشان داده می‌شود.
   
خیز برای قدم‌های بلندتر
محمدرضا حاجی‌غلامی، کارگردان سریال پشت‌پرده در خصوص استقبال از این سریال در قسمت‌هایی که روی آنتن رفته، به جام‌جم می‌گوید: سریال پشت پرده بیش از آنچه فکر می‌کردیم، در یزد مورد استقبال قرار گرفت. با توجه به این که لهجه غالب سریال یزدی است، مخاطب ارتباط خیلی خوبی گرفت و بابت پخش این سریال پیگیر شد. البته مخاطبان ملی هم از آن استقبال کرده‌اند. البته باید توجه داشت که هزینه تولید این سریال، در حدود دو سه قسمت یک سریال ملی است اما بازدید خوبی در تلوبیون داشته است. به طور کلی بازخوردهایی که تا الان گرفتیم خوب بوده است. چیزی که در مخاطبان ملی موردتوجه قرار گرفته، خانواده یزدی و لهجه شیرین این شهر است که توانسته حرکتی ایجاد کند و علاقه‌ای به زبان و فرهنگ این استان به وجود بیاورد. من خودم یزدی هستم و تلاشم این بوده که وقتی کار را به یزد می‌آوریم، بتوانیم از ظرفیت استان استفاده کنیم تا شروعی برای یک سریال بومی دیگر برای تلویزیون باشد. در حقیقت از همان ابتدا به دنبال این نبودم که یک کار خیلی بزرگ انجام دهم و دوست داشتم سریال یک خانواده یزدی را تولید کنم تا اگر جواب داد و مردم دوست داشتند، سریال بزرگ‌تری بسازم. به نظرم آن چه دنبالش بودیم شکل گرفته است. فرصت‌های یزد، خیلی بیشتر از چیزی است که در سریال آمده است، زیرا در این سریال فقط به یک خانه محدود شدیم. به نظرم یزد از لحاظ لوکیشن و معماری به عنوان یک شهر میراثی فوق‌العاده و در عین حال، از لحاظ سبک زندگی و خرده فرهنگ‌ها بسیار غنی است. به همین دلیل، می‌توان در کارهای بعد از این موارد بیشتر استفاده کرد. 
   
تلاش برای نمایش یک زندگی مسالمت‌آمیز 
وی در خصوص طرح اولیه این مجموعه، بیان می‌کند: طرح اولیه این است که یک خانواده از تهران آمده و با یک خانواده یزدی مواجه می‌شوند و تازه از اینجا، مجبورند همزیستی داشته باشند و چالش آغاز می‌شود. همین پرده‌ای که بین خانه کشیده می‌شود و اسم سریال هم از آن گرفته شده، در واقع حائل‌های اجتماع است که نشان می‌دهد چطور این دو خانواده ناچار به تعامل با هم می‌شوند. این پرده در واقع یک مرز ایجاد می‌کند.  وقتی افراد کنار هم زندگی می‌کنند، این مرزها تداخل‌هایی پیدا می‌کنند. هر سبکی دوست دارد به شیوه خودش زندگی کند. کل سریال این است که در چنین شرایطی، چطور می‌خواهیم چالش‌ها را حل کنیم.  
   
اصالت یزدی در یک سریال 
نکته مهم درباره مجموعه پشت پرده، پرداختن به فرهنگ یزد در یک مجموعه سراسری است. حاجی‌غلامی در خصوص نمایش فرهنگ یزدی در این سریال می‌گوید: به عنوان فردی که اصالت یزدی دارم، این بخش کار قوی و غنی بوده است. یعنی حتی ریزه‌کاری‌هایی که لحاظ کردم، این سبک زندگی اصیل را نشان می‌دهد. قبلا در چه خانه‌هایی زندگی می‌کردیم و حالا در چه خانه‌هایی زندگی می‌کنیم. خیلی‌ها در تهران آرزو دارند در یک خانه حیاط‌دار با معماری قدیمی زندگی کنند. به نظرم در این سریال برتری یا فرودستی شکل نگرفته و مثلا رفتارها و نوع نگرش خانواده یزدی برخی اوقات نکاتی را به خانواده تهرانی منتقل می‌کند. مثلا مادر یزدی در گلخانه‌ خانه، نعناع می‌کارد وبعد برداشت آن را سر سفره استفاده می‌کند و مصرفگرا نیست. در مقابل، مادر تهرانی می‌گوید هرچه نیاز دارم را به شکل بسته‌بندی و آماده از بیرون خریداری می‌کند. ممکن است هر آدمی، موافق یکی از این دو باشد و به نوع نگرش فرد بستگی دارد.   بخشی از محتوای پشت پرده، مسأله فرزندآوری است که تلاش شده به شیوه متفاوتی بیان شود. حاجی‌غلامی در این خصوص، با اشاره به تحقیقات گسترده انجام شده، تصریح می‌کند: تلاش کردیم برای پرداختن به بحث فرزندآوری، آن قسمت از جامعه را هدف قرار دهیم که هنوز فرزند ندارند اما علاقه‌مند به فرزندآوری هستند. به عنوان مثال، زوجی که شش سال است ازدواج کرده‌اند و به دلیل مشکلات ناباروری، بچه ندارند. در اینجا پذیرش مخاطب بالاست چون زوجی را نشان دادیم که دنبال درمان هستند. البته به صورت مستقیم بیان نمی‌کنیم بلکه در یک لایه پنهان آن را می‌گوییم. تلاش کردیم به گونه‌ای وارد بحث فرزندآوری شویم که بدون شلوغی، نکات مهم آن را بیان کنیم. حتی آی‌وی‌اف که به عنوان قطب درمان ناباروری در یزد است و مردم برای این موضوع به یزد سفر می‌کنند را نشان دادیم. 
   
حرف دل معلمان را گفتیم 
مسأله پرداختن به دغدغه معلمان و طرح آن به شیوه‌ای که نقد را در کنار طنز مطرح کند، از نکات موفق سریال پشت‌پرده است. کارگردان این سریال، در توضیحات این مسأله می‌گوید: در قسمت اول پشت پرده نشان می‌دهیم که خانواده تصمیم دارد به مهمانسرای معلمان برود که خراب است و برمی‌گردند. یعنی احترام ندیدند و این در شأن معلم نبوده. این را نقد کردیم. حتی از لغت هتل پنج ستاره استفاده کردیم. در اکثر قسمت‌ها، یک نکته درباره معلمان داشتیم که مهم‌ترین آن موضوع رتبه‌بندی است. تلاش کردیم این نکات را خیلی نرم و لطیف نقد کنیم. بازخوردی هم که تاکنون از جامعه فرهنگی گرفته‌ام خوب بوده. بسیاری از آنها خوشحالند که صدایشان در یک سریال تلویزیونی شنیده شده است. در قسمتی که مربوط به رتبه‌بندی است معلمی که رتبه‌اش را خیلی پایین دادند درباره سندسازی در این حوزه حرف می‌زند و می‌گوید کسانی که با عشق معلمی می‌کنند، کجای رتبه‌بندی قرار می‌گیرند. درباره بسته حمایتی به خانواده‌های فرهنگی هم حرف زدیم و این را از قول شخصیت‌ها گفتیم که بسته‌هایی که به این قشر می‌دهند انگار کالری‌اش را هم حساب کرده‌اند. این نقد با شوخی مطرح شده و برای همین روی کار نشسته است. 

چرا یزد؟ 
اما سوالی که برای مخاطب مطرح می‌شود این است که چرا باید یزد را به عنوان نقطه اصلی تولید این سریال در نظر بگیرند؟ حاجی‌غلامی در این خصوص عنوان می‌کند: یکی از دلایلی که برای ساخت سریال این چنینی روی یزد تاکید داشتم، این بود که مردم یزد در طول تاریخ بسیار مسالمت‌آمیز و اهل تعامل با دیگران بودند. نمونه بارز آن را در زندگی ادیان مختلف در یزد می‌توان دید. برای همین این ویژگی مردم یزد بیشتر مورد توجه ما بود. یزدی‌ها معروف هستند که می‌توانند بین اقوام و ادیان مختلف، رابطه مثبت ایجاد کنند. رضا میرکریمی وقتی یک حبه قند را می‌ساخت یکی از چیزهایی که گفت این بود:«به دنبال لهجه‌ای بودم که حداکثر صداقت را از داخلش دریافت کنم و بتوانم فیلم را بسازم.» آن فیلم هم می‌توانست درهرشهری ساخته شوداما انتخاب لهجه یزدی کمک کرد که مفاهیم از حالت شعاری خارج شود و شکل طبیعی و قابل پذیرش برای مخاطب داشته باشد. زندگی درون گرای یزدی‌ها، سبک معماری و کوچه پس کوچه‌هایی که در یزد وجود دارد، همگی مبتنی بر این نوع زندگی است. در یزد آپارات‌هایی وجود دارد که شب‌ها لوله‌ای از مغازه‌شان بیرون می‌گذارند تا اگر مسافری رد شد رایگان استفاده کند. این نمونه تعامل و زندگی با دیگران است. نباید سریال پشت پرده را با سریال‌های بزرگ تلویزیون مقایسه کرد. این سریال، یک کار سیتکام است که بودجه‌اش در حد دو یا سه قسمت یک سریال ملی بود. به نظرم قواره این کار قواره تنه زدن به سریال‌های بزرگ نیست وباید در حد توانایی خودش، آن را سنجید. در عین حال، سیتکام ویژگی‌هایی داردکه محدوداست و درتک لوکیشن یادو لوکیشن است وسبکش با یک سریال کمدی تلویزیون متفاوت است. اگر اینها را در نقد لحاظ کنند، ارزیابی درست‌تری شکل می‌گیرد. 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها