زهره حمیدی پیش از این در مجموعههایی مثل کارآگاه، بهشت گمشده، جدال با سرنوشت، ماجراهای خانواده تمدن، نرگس، غریبهای در راه، گمگشته، بیابان عشق، نقش بر آب، بررسی یک پرونده، دوران سرکشی، تا صبح، مثل یک کابوس، شوق پرواز، موج و صخره، عملیات ۱۲۵، بزم آخر، نفس شیرین و لبهتیغ نقشآفرینی کرده بود. مرحوم حمیدی در فیلمهایی مثل ورود آقایان ممنوع، چتری برای دو نفر، بوی کافور عطر یاس، تکیه بر باد، عصیان، چشم شیطان و عشق گمشده نیز جلوی دوربین رفته بود.
خبری که در اربعین تایید شد
شاید در ساعتهای ابتدایی همه تصور میکردند که این خبر تکذیب میشود اما همسر زندهیاد حمیدی در گفتوگویی این خبر را تایید کرد و گفت: یکشنبه ساعت ۴:۴۰ صبح بر اثر بیماری در بیمارستان امام خمینی(ره) درگذشت. متاسفانه عوارض و بیماریهایی علاوه بر سرطان موجب فوتش بود. وی درباره آیین تشییع وی عنوان کرد که زمان و مکان مراسم بهزودی اعلام میشود اما احتمالا خاکسپاری در بیبی سکینه کرج انجام میشود.
انسانی نازنین را از دست دادیم
نعیمه نظامدوست، بازیگر تلویزیون که تاکنون در آثار بسیاری با مرحوم حمیدی همکار بوده، از شنیدن خبر درگذشت مرحوم حمیدی بسیار متأثر شد و به خبرنگار جامجم گفت: من از شنیدن خبر درگذشت او بسیار شوکه شدم! وی ادامه داد: مرحوم حمیدی بسیار نازنین بود و واقعا متاسف هستم که او را از دست دادیم. داریم آدمهای خوب را از دست میدهیم. اطلاع داشتم که بیماریاش عود کرده و تازه با او صحبت کرده بودم اما واقعا شوکه شدم. فرشته، مهربان، هنرمند و آدمحسابی بود. هرچه از او بگویم کم است. نمیتوانم بگویم چقدر فرشته و انسان بود. فقط باید از خوبیهای او گفت. مثل او زنی باگذشت نداشتیم. نظامدوست از ویژگیهای خوب این بازیگر باسابقه گفت و برای خانوادهاش آرزوی صبر کرد. او افزود: خدا را شکر که محتاج کسی نشد چون همیشه دوست داشت روبهراه باشد. اما ما سوختیم و دلمان برای او تنگ میشود.
شریف و فوقالعاده بود
علی غفاری، کارگردان آثاری همچون رخنه، بچه مهندس و...درسریال خداداد با مرحوم حمیدی همکاری داشت. این کارگردان درباره ویژگیهای شخصیتی و کاری این بازیگر توانمند به جامجم گفت: متاسف شدم از این خبری که تازه شنیدم. انسان بسیار شریف، درجه یک، حرفهای و خوشانرژی بود. من در سریال خداداد با ایشان همراه بودم و واقعا میتوانم بگویم فوقالعاده بودند. به خانواده او و جامعه هنری تسلیت میگویم. انسان درجه یک و بسیار خوبی را از دست دادیم.
داغ یک مادر
مرحوم زهره حمیدی خودش هم پیش از این داغ دیده بود و درباره درگذشت پسر جوانش گفته بود: تلخترین خاطره زندگی من فوت حامد عزیز بود و این بدترین حالت برای یک مادر است. زمان این حادثه من در اهواز و برای فیلمبرداری رفته بودم که اطلاع دادند حامد فوت کرده است. طی ۱۶ساعتی که از اهواز به تهران میآمدم، عین این ۱۶ساعت برایم مانند یک عمر گذشت و لحظهای نبود که چشمانم خیس نباشد، درست از همان لحظه که حامد متولد شده بود و پزشک آن را در آغوشم گذاشته بود تا مدرسه رفتن، بزرگ شدنش، همه و همه مانند یک فیلم بود. حامد فقط ۲۷ سال داشت که این اتفاق برایش رخ داد. او در اثر ایست قلبی در خواب، ما را ترک کرد. حامد مانند تمام جوانهای همسن و سالش به فکر سلامتی و اندامش بود و به همین خاطر از داروهایی که در کلاسهای بدنسازی به او معرفی شده بود استفاده میکرد و دارویی که حامد مصرف کرده بود روی قلبش تأثیر گذاشته بود. توصیه من به جوانها بهعنوان یک مادر، پرهیز از مصرف داروهای اینچنینی و شیمیایی است و جوانهای امروز باید مثل جوانهای قدیم که زورخانه میرفتند با روشهای درست به فکر سلامتیشان باشند.
روایتی از رنج درمان
مرحوم حمیدی پیش از این در گفتوگویی درباره بیماری خود گفته بود: این روزها حالم خوب است. خدا را شکر ولی دوران سختی بود؛ بهویژه وقتی این خبر را شنیدم خیلی شنیدنش سخت بود. یکی دو روز شوکه بودم اما به خودم گفتم باید مبارزه کنم و بلافاصله به فکر درمان افتادم و در عرض چند روز شیمیدرمانی را شروع کردم. من سه ماه درد داشتم و زیر قفسه سینه و پشت کمرم بهشدت درد میکرد اما هیچ دکتری نمیفهمید چه مشکلی دارم. هر دکتری میرفتم داروهایی برای گوارش میداد و فکر میکرد برای روده و معده است. تا اینکه یک پزشک عمومی معاینه کرد و تشخیص داد. سریعا هم نامه نوشت برای درمانگاه، آزمایش آندوسکوپی دادم و فهمیدند که مبتلا به سرطان پانکراس شدم. پزشکان گفتند میتواند از سیگار کشیدن باشد که بعد از آن دیگر سیگار را ترک کردم و از آن متنفر شدم. استرس و بد غذا خوردن هم میتوانست از دیگر دلایل بیماری باشد. من صبحانه نمیخوردم، ناهار هم نمیخوردم و تنها شب غذا میخوردم. بههر حال همه اینها مؤثر است. خیلی سریع شروع به شیمیدرمانی کردم. تا الان پنج جلسه شیمیدرمانی داشتهام که هر ۱۵ روز یکبار بود و البته برخی جلسات به تعویق هم میافتاد. من از ۷۵ کیلو به ۵۰ کیلو رسیدم و ضعف بدنی برایم ایجاد شده است. این بازیگر درباره دلیل اعلام بیماریاش در فضای مجازی هم عنوان کرده بود: من خواستم با مردمی که درگیر بیماری سرطان هستند همدردی و تبادل نظر کنم. آنها به من و من به آنها کمک کنم. من ۳۰ سال است عاشق مردمم و دوست دارم تا زندهام بتوانم خدمتی کنم. از طرفی خواستم دعای زیبای مردم را هم داشته باشم که میدانم برای مبارزه با این بیماری کارساز است.
سکانسهایی ازهنرمند
زندهیاد زهره حمیدی درزمان حیات گفتوگوهای جالب تلویزیونی داشت که در اینجا برخی از آنها را مرور کردیم.
نذری امامحسین(ع)
مرحوم حمیدی که روز اربعین درگذشت، پیش از این خاطراتی از نذر خود برای امام حسین(ع) گفته بود. او در این روایت، عنوان کرده بود که در نذرش از امام خواسته بود به او خانه و فرزند بدهد.
قصه تلخ از دست دادن فرزند
زهره حمیدی سال ۱۳۹۴ با حضور در برنامه ماهعسل، روایت از دست دادن یکی از پسرانش به واسطه استفاده از مکملهای ورزشی گفت: روایتی که همچنان جزو تاثیرگذارترین قسمتهای این برنامه است.
نیمنگاهی به نقشهای زندهیاد حمیدی
تلویزیونی سینمایی
تولدی دیگر ۱۳۷۷ بوی کافور، عطر یاس ۱۳۷۸
دردسر والدین ۱۳۸۰ مسافر ری ۱۳۷۹
پشتبام تهران ۱۳۹۴ عصر روز دهم ۱۳۸۷
محله گل و بلبل ۱۳۹۵ بدون اجازه ۱۳۸۹
بازگشت ۱۳۹۵ ورود آقایان ممنوع ۱۳۸۹
نفس شیرین ۱۳۹۶ دنیای پرامید ۱۳۹۱
راه و بیراه ۱۳۹۷ شاباش ۱۳۹۱
شش قهرمان و نصفی ۱۳۹۷ رستاخیز ۱۳۹۱
روزگار ۱۳۹۸ من و شارمین ۱۳۹۴
فرشتگان بیبال ۱۴۰۰ دختر دیروز ۱۳۹۸
خداداد ۱۴۰۱ تنهایی ماه ۱۳۹۹