یگانه‌ای در فضل و ادب و فلسفه

شهریور را به اعتبار یادکردها و بزرگداشت‌هایش می‌توان ماه حکمت و دانش ایرانی دانست. این ماه با روز تولد شیخ‌الرئیس بوعلی سینا آغاز می‌شود که در تقویم رسمی ‌روز پزشک نام گرفته است.
کد خبر: ۱۴۷۲۲۲۰
نویسنده هما شهرام‌بخت - گروه فرهنگ و هنر
 
پنجمین روز این ماه زادروز دانشمند دیگری از بزرگان دانش پزشکی یعنی محمد‌بن‌زکریای رازی است که این روز به احترام او روز داروسازی نام گرفته است. این ماه همچنین با روز درگذشت شیخ بهایی، عالم نامدار و دانشمند برجسته دوران صفوی همراه است. دیگر دانشمند ایرانی که در این ماه، زادروز او را با نام روز مردم‌شناسی جشن می‌گیریم، ابوریحان بیرونی است. 
     
مردی در عصر بزرگان
ابوریحان محمد بن احمد، در قرن چهارم هجری در زمان حکومت سامانیان بر ایران، در منطقه‌ای بیرون از خوارزم موسوم به کاث به دنیا آمد. در زمان او خوارزم در فرهنگ و علوم پیشرفته بود و شهرهای آن کاخ‌ها و دانشکده‌های مذهبی باشکوهی داشتند. او در عصر سامانیان، آل‌بویه و آل‌زیار که علم و فلسفه و حتی شعر و نثر فارسی نزدشان گرامی ‌بود، متولد شد و با افرادی همچون بوعلی سینا، شیخ ابو‌سعید ابوالخیر(عارف و شاعر نامدار ایرانی)،ابن هیثم(از بزرگ‌ترین فیزیکدانان و ریاضیدانان)و ابوالقاسم فردوسی هم‌عصر بود. او از کودکی به تحقیق و علم‌اندوزی علاقه‌مند بود و نقل شده که روزی میوه‌ها و دانه‌ها و گیاهان مختلف را جمع می‌کرد تا نام آنها را از مردی یونانی که در خوارزم اقامت داشت بپرسد و یادداشت بردارد. او در حقوق اسلامی، الهیات، دستور زبان، ریاضیات، نجوم، تاریخ و پزشکی تحصیل کرده و درعلوم مختلفی از جمله ستاره‌شناسی، تقویم‌شناسی، مردم‌شناسی، جغرافیا، تاریخ‌نگاری، گاه‌نگاری و طبیعت‌شناسی تبحر داشت. 
     
بنیان‌گذار نقشه‌برداری نوین
ابوریحان با دیگر دانشمندان هم‌عصر خود مکاتبات علمی ‌مهمی ‌برقرار کرده بود و مکاتبات علمی ‌او و ابن‌سینا بسیار معروف است. در «الباقیه» که یکی از آثار پراهمیت اوست، آمده است که روزی ابوریحان در برخورد با یکی از منجمان در ری اشتباه او در محاسباتش را گوشزد کرد. منجم که اطلاعاتش بسیار کمتر از ابوریحان بود و خود نیز به این موضوع آگاهی داشت، تذکر او را نادیده گرفت. ابوریحان بلافاصله دریافت که رفتار نادرست آن مرد منجم به‌خاطر توانگر بودن وی نسبت به اوست. مدت‌ها بعد و زمانی که ابوریحان توانگر شد، منجم اذعان کرد که حدس و گمان ابوریحان درباره وی صحیح بوده است. ابوریحان بیرونی در طول عمر خود به شهرهای مختلفی سفر کرد و طول و عرض جغرافیایی آنها را مورد محاسبه قرار داد و پس از آن موقعیت هر شهر را روی یک کره مشخص نمود.این کارپس ازسال‌ها اورا قادرساخت تاآن نقاط راروی یک نقشه مسطح پیاده ونقشه‌برداری (کارتوگرافی) نوین را آغاز کند. او در کتب خود درباره نظام‌های مختلف تقویم مانند عربی، یونانی و فارسی بحث می‌کند. 
   
نظریاتی که بعدها شناخته شد
ابوریحان به پادشاهان مختلفی خدمت کرد. او در دربار امیر شمس‌المعالی قابوس بن وشمگیر اقامت گزید و کتاب مشهور خود الآثار و الباقیه را تألیف کرد. همچنین او یکی از عالمان دربار محمود غزنوی بود و بنا بر اقوالی در سفر او به هندوستان، همراهی‌اش کرد. ابوریحان بیرونی در هند و در پی معاشرت با حکما و علمای هند، زبان سانسکریت را آموخت و اطلاعات لازم برای تألیف کتاب خود (تحقیق ماللهند) را جمع‌آوری کرد. این کتاب، یکی از مهم‌ترین کتاب‌ها در مردم‌شناسی و نگاه علمی به پدیده‌های زیستی و اجتماعی انسانی است. او به سلطان مسعود غزنوی نیز خدمت کرد و کتاب «قانون مسعودی» را به او تقدیم نمود. همچنین ابوریحان بسیاری از مسائل دقیق زمین‌شناسی ا‌ز جمله دلیل فوران چاه‌های آبفشان یعنی آرتزین را شرح داده است که دانشمندان غربی قرن‌ها بعد به این موضوع رسیدند. ابوریحان بیرونی در علوم طبیعی سرآمد روزگار خود بود. یکی از ویژگی‌های برجسته وی در علوم طبیعی در روش‌شناسی علمی‌‌ وی و نگاه تاریخی‌اش به علم تجربی است. جهان‌شناسی تاریخی نگاهی غیردائم یا غیرهمیشگی به مطالعات تجربی است. به باور او علوم تجربی تا ابد پابرجا نیستند و متغیرند. او به نظریه «هر لحظه جهانی» معتقد است و فکر می‌کند قوانین طبیعی و نظریات علمی ‌زمان‌مند هستند و «ادوار تاریخ عالم دارای شرایط یکنواخت نبوده و نیست». 
     
اخترشناس برجسته اسلامی
ابوریحان بیرونی تأثیر بسیار زیادی بر نجوم اسلامی ‌گذاشت. دانش او مدیون پیشرفت اختر‌شناسی دوران اسلام بود که برای نجوم مذهبی ارزش زیادی قائل بود و در نجوم عملی روش‌هایی برای یافتن وقت نماز، سمت قبله و محاسبه زمان آغاز رمضان یافته بود. این بود که ابوریحان نیز به‌منظور مشخص کردن سمت قبله برای غزنه که در آن زمان پایتخت کشور مشرق بود، از مثلثات کروی پیشرفته استفاده کرد.ابوریحان در کتاب گمنام و کمتر شناخته شده «فی المعرفه سمت القبله» به تعیین قبله می‌پردازد و کاربردهای آن را شرح می‌دهد. برخی از اندیشمندان به‌کارگیری نجوم در دین را «خدمت دین به نجوم» می‌دانند که براساس آن باعث شد اخترشناسی مشروعیت پیدا کند و در ابزارهای نجومی ‌همچون اسطرلاب خط‌هایی برای یافتن قبله به‌وجود آمد.  بعضی از عالمان کلمه اسطرلاب را از ریشه فارسی «استاره» و «لاب» می‌دانند. استاره امروزه به شکل ستاره درآمده و لاب از مصدر لابیدن است که در شکل زبان پارتی خود به معنای تابیدن بوده است. ابوریحان رسائل مختلفی درباره اسطرلاب دارد و در کتاب «استیعاب الوجوه» انواع شناخته شده اسطرلاب را بررسی می‌کند و گزارشی از تاریخچه تحول فنی این ابزار نجومی ‌یونانی که به‌خاطر استفاده زیاد ایرانیان نامی‌ ایرانی گرفته توضیح می‌دهد.  «آثار الباقیه»، «التفهیم» و «قانون مسعودی» از جمله آثار متعدد او درباره نجوم است. آثار الباقیه در حکم دایره المعارف نجوم و حیات آن دوره است. این کتاب قرن‌ها جزو مهم‌ترین کتب مرجع در علوم ستاره‌شناسی و ریاضی بوده است. 
     
دلیل عربی‌دوستی ابوریحان
ابوریحان به‌جز التفهیم همه آثارش را به زبان دین و دنیای اسلام، عربی نوشت و چنان به این زبان عشق می‌ورزید که سرزنش از زبان عربی را بیشتر از مدح به زبان فارسی دوست می‌داشت.به باور او زبان عربی از بلاغتی خاص برخوردار و برتری گوهری‌اش بیش از زبان فارسی بود. او با مشاهده «بی‌دقتی کاتبان در نسخه‌برداری و نادیده گرفتن امر مهم مقابله نسخ و خیانت مترجمان کتاب‌های یونانی» معتقد بود که انتقال دانش می‌بایست بدون واسطه مترجم صورت بگیرد؛ از این‌رو وی زبان عربی را زبان علمی ‌می‌دانست.  ابوریحان بیرونی تنها نقص زبان عربی را در نارسایی خط آن برای ضبط نام‌های بیگانه (مانند یونانی (رومی) و سریانی) داروها دانسته است. اقبال ابوریحان به زبان عربی با هدف تحقیر زبان فارسی یا اهداف سیاسی نبود و تعلق خاطر او به زبان فارسی در تعمق در یکی دیگر از آثار او موسوم به «الصیدنه» که در آن اسامی‌ ایرانی مواد دارویی جایگزین جانشین‌های عربی خود شده‌اندآشکار است.به همین دلیل است که او بحق «پدر داروسازی قرون وسطای اسلام» نامیده شده است.  در واقع حب او به زبان عربی بیانگر آرمان سیاسی و علمی ‌یک اندیشمند دینی بود که فارغ از تعصب، خواهان رشد علم بوده است. 

یادکرد ابوریحان در ادبیات فارسی کهن
بررسی آثار کهن ادبی نشان می‌دهد که برخی از ادیبان ایران‌زمین در آثار خود از ابوریحان یاد کرده‌اند. ابوالفضل بیهقی در کتاب «تاریخ بیهقی» در فصل تاریخ خوارزم از ابوریحان چنین نام می‌برد: «و من که این تاریخ پیش گرفته‌ام، التزام این قدر بکرده‌ام تا آنچه نویسم یا از معاینه من است یا از سماع درست از مردی ثقه. و پیش ازین [به‌] مدتی دراز کتابی دیدم به ‌خط استاد ابوریحان‌ و او مردی بود در ادب و فضل و هندسه و فلسفه که در عصر او چنو دیگری نبود و بگزاف‌ چیزی ننوشتی.» بیهقی در ادامه از مشورت دادن ابوریحان به خوارزمشاه می‌گوید که بررسی این نکته نشان می‌دهد ابوریحان بیرونی نقش پررنگی در حوادث تاریخی داشته است. او بارها از مشاهدات عینی خود در تقریر تاریخ سخن می‌گوید و از این حیث خواننده را مطمئن می‌سازد که از نقلی صحیح خبر داده است. از دیگر سخنوران ایران می‌توان به نظامی‌سمرقندی اشاره کرد که از ادیبان برجسته اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم بود و در کتاب چهار مقاله‌اش نکات جالبی از شخصیت ابوریحان ارائه می‌دهد. او چند بار به نام ابوریحان، دو اثر وی و تبحر او در نجوم اشاره می‌کند. عطار نیز در یکی از اشعار الهی‌نامه‌اش بدون ذکر مستقیم نام ابوریحان اشاراتی به او می‌کند. او در قالب یک شعر از کودکی نام می‌برد که در هندوستان زندگی می‌کند: به هندوستان یکی را کودکی بود/ که عقلش بیش و عمرش اندکی بود/ ز هر علمی‌ بسی تحصیل بودش/ از آن بر هر کسی تفضیل بودش. عطار با ذکر نام تنجیم در این شعر با ایهامی ‌ظریف، ذهن را به سوی کتاب التفهیم لاوائل الصناعه التنجیم بیرونی سوق می‌دهد و می‌گوید: اگرچه بود در هر علم سرکش/ ز جمله علم تنجیم آمدش خوش. علی‌رغم درجه و مرتبت علمی ‌والای ابوریحان بیرونی، برخی و نه همه شاعران و ادیبان در آثار خود از ابوریحان بیرونی یاد کرده‌اند. احتمال دارد که دلیل این امر دستخوش تطول ایام شدن آثار وی باشد که بیش از ۱۶۰ عدد تخمین زده می‌شود. 
newsQrCode
برچسب ها: یگانه ادب فلسفه
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها