مقصود از تعارض در این دیدگاهها، نتایج متعارضی است که از مقدمات اخلاقی استنتاج میشود. بر اساس طیفی از این دیدگاه ها، حریم خصوصی همه افراد، از جمله افراد مشهور، اخلاقا محترم است و اجتماع حق دخالت و پردهبرداری از آن را ندارد؛ اما بر اساس دستهای دیگر از دیدگاهها، حریم خصوصی کاملا محترم و عرصه ممنوعه نیست و اخلاقا نیازمند نظارت اجتماع است.
معمولا عوام و تودههای مردم، به لحاظ علاقه به شخصیت هنری یا ورزشی تمایل دارند همه اطلاعات زندگی خصوصی او را بدانند، اینکه پدر و مادر او کیست، در کدام محله بزرگ شده، متاهل است یا مجرد، همسر او کیست، کجا زندگی میکند و... از سوی دیگر شهرت علاوه بر محبوبیت، گاه منشاء مغضوبیت نیز میشود. یعنی شهرت باعث میشود خطاهای یک فرد انعکاس بیشتری در جامعه داشته باشد، بنابراین طیف بسیاری از افراد اجتماع که سابق بر این جزو حامیان و هواداران فرد بودند، به مخالفان او بدل شوند.
همین موضع لغزنده شهرت باعث میشود فرد مشهور همواره این خطر را پیش روی خود احساس کند که میل پنهانی در جامعه برای زیر سوالبردن او و به اصطلاح ضایعکردن او وجود دارد. از سوی دیگر، عمده ضعفهای هر انسان در قلمروی خصوصی او رخ میدهد، یعنی در عرصه خانواده چون همسر و فرزندان هر فرد بیش از دیگران به ضعفهای او آگاهی دارند، فرد مشهور احساس میکند بیش از دیگران باید مراقب و حافظ حریم خصوصی خود شود تا نکند جامعه برای ارضای آن میل پنهان و برای ضایعکردن فرد دارای شهرت، از حریم خصوصی وی در این جهت بهره ببرد. برخی نظریهپردازان اخلاق با توجه به این واقعیتها و نیز باتوجه به اینکه حریم خصوصی هر فرد را اخلاقا محترم میشمارند، میپذیرند که باید افراد دارای شهرت، بیش از دیگران از حفاظت و حرمت قلمروی خصوصی بهرهمند باشند.
اما از سوی دیگر افراد دارای شهرت را میتوان به دو دسته تقسیم کرد؛ دسته اول افرادی هستند که با توجه به نبوغ و سعی و جد و جهدی که داشتند، موفق به ابداع و ارائه خدمتی در جامعه شدند که اتفاقا برای خود آنها نیز مزایایی به همراه آورده است؛ مثل فردی که انقلابی را در حوزه الکترونیک ایجاد میکند و خود نیز بهره مالی فراوانی از ابداع خود میبرد، ولی به جامعه خود بهره بسیار بیشتری میرساند. عامل شهرت این دسته افراد، در درجه اول، خود آنها و سعی و نبوغ آنهاست و حریم خصوصیشان، حداقل به اندازه سایر افراد اجتماع باید محترم دانسته شود.
دسته دوم افراد دارای شهرت، افرادی هستند که در درجه اول، نه به دلیل خدمت استثنایی که به جامعه ارائه کردند، بلکه چون جامعه آنها را به دلیل خصوصیتهای اخلاقیشان، دارای صلاحیت و شایستگی دانسته، به شهرت رسیده اند؛ مثل یک سیاستمدار محبوب یا یک ورزشکار که به دلیل رعایت اخلاقیات، جامعه او را به مثابه یک پهلوان پذیرفته است.
برخی متفکران و نظریه پردازان فلسفه اخلاق در مورد حریم خصوصی دسته اخیر قائل به تمایز میشوند، چرا که مدعی هستند چنین افرادی خود را در سطح جامعه، مطابق با هنجارها و آرمانهای اخلاقی جامعه معرفی کردهاند و به واسطه چنین شخصیتسازی از خود، توانستند از سرمایههای مادی و معنوی جامعه بهرهمند شوند؛ اما اگر چنین فردی در حوزه خصوصی خود، که به بهترین شکل خصلت رفتاری انسان در آن نمایان میشود، به گونه دیگری رفتار کند، آیا باز هم حریم خصوصی او محترم است؟ مثل فردی که ساده زیستی را مدح و تمجید میکند و از همین طریق موفق شده است در بین اکثریت توده مردم که از طبقه متوسط یا فقیر جامعه هستند، شهرت و اعتباری کسب کند و به قهرمان هنری یا ورزشی یا سیاسی آنها مبدل شود و از طریق همین محبوبیت مردمی، به مقام و جایگاهی دست یافته، خانواده خود را بدون هیچ تلاش و زحمتی از بهترین امکانات معیشتی بهرهمند کند؛ آنها را به مسافرتهای تفریحی میلیون دلاری بفرستد و از طبقه اشراف برای آنها همسر اختیار کند و ازدواجهای اشرافی برگزار کند و... تکلیف اخلاقی افرادی که از این ریاکاری وی مطلعند، چیست؟ آیا اخلاقا باید حریم خصوصی او را محترم شمارند یا اینکه پرده از ریاکاری او بردارند تا مردم بیش از پیش، فریب او را نخورده و از وی یک قهرمان نسازند؟ این مسالهای قابل بحث است و هر گونه پاسخ به آن، مباحث و سوالات جدیدی در پی خواهد داشت.
یکی دیگر از مباحث مهم در ارتباط با حریم خصوصی افراد دارای شهرت و قدرت، مساله همراهی احتمالی محترم شمردن حریم خصوصی و تداوم ظلم است. فرض کنید فردی که دارای شهرت است، در عرصه خصوصی خود، با همسر یا فرزندانش بدرفتاری میکند، مثلا آنها را کتک میزند و نیز فرض کنید وی به خاطر جایگاه اجتماعیاش، دارای مصونیت خاصی باشد، به این معنا که موانع زیادی مقابل روزنامهها و رسانهها برای کسب اطلاع از حریم خصوصی او وجود داشته باشد و همه این موانع را وی، به واسطه دیدگاههای اخلاقی که حریم خصوصی را محترم میشمرند، توجیه کند.
همچنین خانواده وی نیز به واسطه قدرت و شهرتی که او دارد، توان دادخواهی در سطح جامعه را نداشته باشند. به این شیوه، وی به ظلم خود ادامه میدهد و در عین حال همچنان در سطح جامعه همچون یک قهرمان باقی میماند. بنابراین به نظر میرسد ممانعت رسانهها از ورود و کسب اطلاع از افراد دارای شهرت، مطلقا پسندیده نیست، بلکه این ممانعت باید با توجه به ابعاد مختلف موضوع صورت گیرد.
حسین شقاقی / گروه اندیشه
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد