همراهی شخصیت الیاس، نوجوان قصه «معبد زیرزمینی» با یک شهید، به قلم معصومه میرابوطالبی از این دست قهرمانیهاست که حتما برای خواننده جذابیت دارد و به الگوپذیری او از شهدا و سبک زندگی و سیر و سلوک آنها کمک میکند.معبد زیرزمینی گرچه در دنیای خاکی و در جریان حفر کانالی در زیرزمین برای کمک به رزمندگان جنگ تحمیلی روایت میشود، اما هادی و راهبر مخاطب برای صعود به آسمانها و رشد معنوی او میشود. در هفته گرامیداشت دفاع مقدس، با نویسنده این رمان که مزین به تقریظ رهبر معظم انقلاب اسلامی هم شده، گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید.
یکی از ویژگیهای رمان معبد زیرزمینی بهعنوان اثری ادبی در حوزه دفاعمقدس روایت یک واقعه حقیقی از دوران جنگ تحمیلی در دل قصهای خیالی و شخصیتسازی نویسنده است. درخصوص شکلگیری ایده اولیه این رمان و قراردادن قهرمانان واقعی جنگ و قهرمانان خیالی توضیح دهید.
یکی از ویژگیهای رمان معبد زیرزمینی بهعنوان اثری ادبی در حوزه دفاعمقدس روایت یک واقعه حقیقی از دوران جنگ تحمیلی در دل قصهای خیالی و شخصیتسازی نویسنده است. درخصوص شکلگیری ایده اولیه این رمان و قراردادن قهرمانان واقعی جنگ و قهرمانان خیالی توضیح دهید.
شهید غلامحسین رعیت رکنآبادی، یکی از مقنیهای یزد کانالهایی را در عملیاتهای مختلف حفر کرد که در پیروزی ایران در جنگ تحمیلی و کاهش تلفات بسیار اثرگذار بود. مطابق پژوهشی که داشتم، میخواستم ماجرای حفر کانال در عملیات فتحالمبین را از ابتدا تا پایان این عملیات موفقیتآمیز در رمان روایت کنم.در مصاحبه با اطرافیان شهید رعیت، متوجه شدم ارتباط بسیار خوبی با جوانترها داشته و همیشه همدلانه و حمایتگرانه با آنها برخورد میکرده است. شهید، دوستان جوان بسیاری داشته و تلاش کردم در رمان این خصلتهای شهید رعیت را روایت کنم. این شهید نگاهی حماسی و اثرگذار در جنگ داشته و در منش فردی نیز دارای روحیاتی منحصربهفرد بوده است. برای اینکه در روایت زندگی شهید و منش وی دستم بازتر باشد، تصمیم گرفتم شخصیتی خیالی به اسم الیاس را طراحی کنم و در رمان به آن بپردازم با این هدف که نماینده هریک از مقنیهای جوانی باشد که در حفر کانال در شرایط جنگی همراه شهید رعیت بودهاند.برای باورپذیر شدن حضور یک نوجوان در جبهه جنگ و عمیقتر شدن ارتباط مخاطب با این شخصیت، نیاز دراماتیکی برای وی طراحی کردم و این نیاز با روند حفر کانال گره میخورد. تجربه حضور در حفر کانال به رشد روحیات نوجوان قصه کمک میکند، او را مسئولیتپذیرتر میکند و رابطه دوستانهای که با شهید دارد، موجب شناخت نوجوان از شهید و آرمانهایش میشود.خواننده نیز همراه با این شخصیت نوجوان با شهید رعیت آشنا شده و در نهایت نوجوان در شب عملیات کنار شهید است و حماسهای که در کنار هم رقم میزنند به مخاطب عرضه میشود.
شخصیت الیاس در رمان معبد زیرزمینی نمونه موفقی از قصهگویی از دوران دفاعمقدس برای گروه نوجوانان است. فکر میکنید نوجوان قصهای که نوشتهاید و تجربه همزیستی او با یک شهید، این ظرفیت را دارد که تبدیل به الگویی برای نوجوانان امروزی شود؟ شخصیت الیاس چه ویژگیهایی دارد که موجب ارتباط مخاطب نوجوان با او میشود؟
شخصیت الیاس قصه، در سال ۶۰ حدودا ۱۸ساله بوده است. شاید در آن دههها یک فرد ۱۸ساله جوان محسوب میشد، ولی امروز ممکن است ما این رده سنی را نوجوان بدانیم. بنابراین برخی تجربیات الیاس در آن سن شاید برای نوجوانان امروزی دغدغه باشد، مثل اینکه از سوی والدین جدی گرفته نشوند، یا برعکس حمایت بیحد و اندازه از نوجوان استقلالش را کم میکند و در جوامع بزرگترها، نوجوان را بچه حساب کنند. این تجربیات برای شخصیت الیاس هم پیشمیآید و به نظرم همین همذاتپنداری بین نوجوان خواننده معبد زیرزمینی و شخصیت الیاس در جذب مخاطب و الگوگیری او از قهرمانان قصه تاثیر دارد. در بین کسانی که معبد زیرزمینی را خوانده بودند، حتی خوانندگان درسنین پایینترمثلا ۱۲ساله هم اثر رادوست داشتند و با قصه همراه شدند. از این منظر فکر میکنم نوجوان بهخصوص نوجوان کتابخوان میتواند ظرفیتهای الگویی وآموزنده کتاب معبد زیرزمینی را دریافت کند.
عنوان کتاب «معبد زیرزمینی» از ترکیب دو کلمه معبد و زیرزمین تشکیل شده که از یک طرف یادآور موضوعات آسمانی و رشد بشر در فضایی عبادی مانند معبد است و از سوی دیگر از زیرزمین و عالم خاکی میگوید. انتخاب این عنوان چقدر با موضوع قصه و سیر و تحول شخصیتها در ارتباط است؟
شخصیت الیاس در تجربه حفر کانال به نوعی بلوغ میرسد. گرچه زمانی که وارد این فضا میشود هدف دیگری دارد، اما پس از ملحقشدن به گروه و در جریان حفاری کانال، افکارش رشد میکند و جهانبینی او تازه میشود. به نظر در زیرزمین و در کانال عبودیتی برای نوجوان اتفاق میافتد و در آزمونوخطاهایش توسعه فردی پیدا میکند. این کانال انگار معبد یک انسان است تا از نقطه (الف) به نقطه (ب) برسد. هرچند هر انسانی برای کاملشدن راه طولانی و سختی در پیش دارد، اما این تجربه حداقل یک گام الیاس را به سمت تحول، رشد و بلوغ حرکت میدهد.
قصهها همیشه قهرمانهایی دارند و آثار ادبی دفاعمقدس نیز از این قاعده مستثنی نیستند، اما فکر میکنید در مواجهه قهرمانان ملی و مذهبی با قهرمانان رمانهای ترجمهشده خارجی یا سایر رمانهای ایرانی، برگبرنده قهرمانان ملی و مذهبی برای جذب مخاطب چیست؟ آیا توان رقابت با سایر قهرمانان ادبی و اسطورههای دیگر را دارند؟
به نظرم کلمه کلیدی برای رسیدن به این موفقیت ایجاد جذابیت است. یعنی در رمانهای دفاعمقدس و طراحی قهرمانان ملی و مذهبی باید عناصری که موجب جذابیت و خلاقیت در اثر میشود را با دقت بیشتری بهکار گرفت. نباید با این پیشفرض که چون موضوعات ارزشمندی را عرضه میکنیم دیگر به خلاقیت نیاز نیست و به خاطر ارزشهای نهفته در اثر حتما مخاطب کتاب را میخواند. واقعا اینطور نیست. بیان جذاب مهم است و خواننده دوست دارد از همان ابتدای کتاب، قلاب نویسنده او را بگیرد و جذب خودش کند. جذابیت و کشش و تعلیقهای قصه کمک میکند که خواننده تا پایان کتاب شخصیتها و قهرمانان را همراهی کند، چراکه سرنوشت شخصیتها برای اومهم میشود.عناصرداستانی ضرورت همه آثارادبی است وقصه هیچ قهرمانی بدون این عناصرداستانی وجذاب خواندنی نمیشودوبهترین اسطورهها وقهرمانان نیز در روایتهای غیرجذاب وبه دور ازعناصر داستانی برای خواننده هیجانانگیز و جالبتوجه نخواهد بود.در پاسخ دقیق به اینکه آیا قهرمانان ملی و مذهبی ما توان رقابت با قهرمانان و اسطورههای رمانهای خارجی و... را دارند، ابتدا باید مخاطبشناسی عمیقی انجام داد ونمیتوان یک پاسخ قطعی و فقط ادعایی را راحت مطرح کرد.به نظرم هنوز در این زمینه و برای این رقابت باید تلاش کنیم و راه طولانی در پیش است. اگر در این رقابت موفقیتهای ما کمرنگ بوده، قطعا هنوز نیاز به تجربهاندوزی داریم. بشر همیشه عاشق قصه بوده و در طول تاریخ هر موفقیتی که رخداده ناشی از تلاش نویسندگان و تکرار و ممارست بوده است. ما نیز باید تداوم و تکرار تجربه را فراموش نکنیم و جسارت داشته باشیم و به تلاش خودمان ادامه دهیم، چراکه دیکته نانوشته غلط ندارد. یعنی تا زمانی که ننویسیم، نقد نشویم، در رقابت قرار نگیریم و... متوجه ضعف و خطاهای خودمان نمیشویم. آزمونوخطا و تمرین مداوم ما را به سمت موفقیتهای بیشتری سوق میدهد و توان رقابتی ما بالاتر خواهد رفت.یکی دیگر از نکاتی که در نوشتن برای نوجوان باید مورد توجه قرار گیرد، این است که گاهی بخشی از دایره نوجوانان را بهعنوان مخاطبان خودمان ازدست میدهیم و آثار ادبی ما برایشان جذاب نیست، دلیلش هم این است که نتوانستهایم اتفاقات را جذاب برای این گروه سنی روایت کنیم.مثلا افراد بزرگسال که دوران جنگ راتجربه کردهاندشاید راحتتر جذب داستانهای دفاعمقدس میشوند،اما برای جذب نوجوانان نیازبه اقدامات بیشتری داریم.مخاطب نوجوان زمانی با قصهای از جنگ و دفاعمقدس یااسطورههای بومی ومیهنی همراه میشودکه احساسات خودش بااحساسات قهرمان قصه گره بخورد.
فکر میکنید توازن جنسیتی بین قهرمانان رمانهای نوجوان، بهخصوص نوجوانان قهرمانی که در قصههای دفاعمقدس و دوران جنگ حضور دارند، برقرار است؟ به نظر میرسد بیشتر قهرمانان رمانهای نوجوان دفاعمقدس پسران هستند درحالیکه میتوان قصههایی برای دختران نوجوان هم روایت کرد.
به نظرم در سالهای اخیر توازن بیشتر شده است. بهعنوان نمونه کتابی به اسم «پروفسور فوفو» دارم که شخصیت اصلی و قهرمان دختری به اسم سحر است. سحر، سفرها و ماجراهایی را تجربه میکند که همراهی مخاطبان دختر را با خود همراه داشته است. شاید در ژانرهای مختلف هنوز توازن جنسیتی بین قهرمانان برقرار نباشد، البته کمی بهتر از قبل شده، ولی بازهم میتوانیم پرداخت دقیقتری داشته باشیم. قهرمانان دختر تاثیرگذار که کارهای بزرگی انجام میدهند میتوانند شخصیتهای جالبی در رمانهای نوجوان باشند که نتیجه آن دربرگرفتن طیف وسیعتر مخاطبان و الگوسازی درست است.
آیا ملاحظاتیکه برای طراحی قهرمانان قصههای شهداوجوددارد،مانع جذابیت یک اثرادبی نمیشودوکار نویسنده را سخت نمیکند؟
برای من در کتاب معبد زیرزمینی چینش داستان اهمیت داشت؛ یعنی ما شاهد دلاوری و قهرمانی از سوی فردی هستیم که شهید میشود و این پیروزی و دلیری در کنار همرزمانش رقم خورده است. هدفم این بود که قهرمانیهای شهید و همرزمانش با جذابیت خاصی برای مخاطبان روایت شود. زمانی که شخصیتی خیالی به اسم الیاس را وارد کار کردم، هدفم ایجاد جذابیتهایی بود که کمک میکرد برخی موانع را کنار بزنیم. شخصیت خیالی رمان معبد زیرزمینی روی همان خط اصلی اتفاقات حرکت میکند و به اسناد تاریخی خدشهای وارد نکرده و کار خودش را میکند، ضمن اینکه قصه حقیقی هم در حال روایت است.
تقریظ رهبری؛مسئولیت نویسنده
بهعنوان نویسنده توجه به آثارتان مانند تقریظی که رهبر معظم انقلاب روی کتاب معبد زیرزمینی نوشتهاند، چه تاثیری در روند فعالیت حرفهای شما دارد؟ آیا مسئولیت نویسنده پس از تجربه موفقیت و توجه مخاطبان سنگینتر میشود؟
طبیعتا بهعنوان نویسنده دوست دارم مخاطبم را جذب آثارم کنم. در بیشتری آثاری که نوشتهام، جامعه مخاطبانم نوجوانان هستند و در معبد زیرزمینی نیز چنین اتفاقی افتاده است. بعد از این هم فکر میکنم بیشتر برای نزدیکی به نوجوانان و پرداختن به نیازهای روحی آنها در رمانهایم توجه خواهم کرد.موضوعات بسیار مهم و جذابی وجود دارد که میتواند با شخصیتپردازی مناسب از هر طبقه و قشری برای خودش مخاطب بهدستآورد. بسیار علاقهمندم بتوانم وقایعی که در کشور رخ میدهد را صادقانه در رمانهایم برای مخاطب بازنمایی کنم و امیدوارم بتوانم در این مسیر موفق پیش بروم. ادعا نمیکنم که پس از این چنین خواهد شد، ولی واقعا همه تلاشم را برای عرضه آثار ادبی قویتر بهکار میگیرم.