این درحالیاست که به اذعان کارشناسان جمعیتی، پس از تجربه حدود ۱۳سال بیشزایی در کشور از سال ۵۸ تا ۱۳۷۰، دوران کمزایی اصلی را طی سالهای ۷۴ تا ۸۵ تجربه کردهایم. با توجه به شرایط فعلی، کارشناسان پیشبینی میکنند که کاهش تولد بیشتری را در سالهای ۱۴۰۴ تا ۱۴۱۳ خواهیم داشت. بر همین اساس هم نسبت به مقوله کاهش نرخ باروری، سالمندی جمعیت و خطر ورود به تله جمعیتی هشدار میدهند. اما حالا دیگر پدیده سالمندی جمعیت به یک کلانروند جهانی تبدیل شده است ولی میزان و شدت آن در همه جا یکسان نیست.براساس اطلاعات مرکز آمار ایران، حدود ششمیلیون و ۵۰۰هزار سالمند بالای ۶۵سال در کشور زندگی میکنند که از این تعداد سهمیلیون نفر را مردان و سهمیلیون و ۵۰۰هزار نفر را زنان تشکیل میدهند. با وجود این، رشد فزاینده جمعیت سالمند و پیامدهای آن باعث شده است که در اکثر جوامع، سالمندی جمعیت بهعنوان مسألهای اجتماعی مورد توجه قرار گیرد. البته محمدرضا ظفرقندی، وزیر بهداشت معتقد است که در این حوزه به هماهنگی فرابخشی نیاز داریم و میگوید: «رئیسجمهور بهعنوان رئیس شورای سالمندی ضروری است با تعمیم قوانین، به اجرای بهتر قانون جوانی جمعیت و حمایت از خانواده کمک کند.» در چنین شرایطی و با وجود افزایش آمار سالمندان کشور که اقتضائات خاص خود را دارند و امکانات خاصی را نیز میطلبند، کارشناسان مربوط معتقدند که همچنان سیاست کلانی در ارتباط با حوزه سالمندی در کشور وجود ندارد.
از برنامهریزی سند ملی سالمندی عقبماندهایم!
وضعیت فعلی سالمندان ما در کشور با چالشهای جدی مواجه و بحران سالمندی یکی از مسائل مهم موجود در جامعه است. با وجود اعمال برخی اقدامات مقطعی سازمانهای متولی امر در زمینه سالمندان، یک برنامه جامع و بلندمدت در راستای ساماندهی وضعیت سالمندان وجود ندارد و بیشتر اقدامات سازمانهای متولی در ارتباط با سالمندان نیازمند و آسیبدیده بوده است. احمد دلبری، رئیس انجمن علمی سالمندشناسی و طب سالمندی ایران، درخصوص آخرین وضعیت اجرای سندملی سالمندی و پیشنویس لایحه حمایت از حقوق سالمندان توضیح میدهد: «متاسفانه دراین حوزه،دچارعقبماندگی هستیم، چراکه از یکسو هنوز هیچ خبری از لایحه حمایت از حقوق سالمندان نیست و از سوی دیگر بهرغم وجود سند ملی سالمندی که جزو یکی از مهمترین مسائل برنامه سوم توسعه دولت بوده، هنوز بعد از گذشت ۲۰سال از تصویب آن، برنامهریزی و تقسیم کار ملی میان نهادها و سازمانها صورت نگرفته است.» که این مسأله نیازمند یک مدیریت یکپارچه برای سالمندان است.
رهایم نکن!
«بهرغم اینکه میانگین تعداد فرزندان سالمندان فعلی کشور پنج فرزند است اما شاهد افزایش رهاشدگی آنها بهدلیل اشتغال فرزندان دختر و پسر هستیم. این درحالیاست که میزان افسردگی در خانههای سالمندان بیش از ۷۰درصد است.» این خبری است که احمد دلبری، رئیس انجمن علمی سالمندشناسی و طب سالمندی ایران آن را مطرح کرد. با شنیدن چنین آمار و ارقامی به نظر میرسد شاهد یک نوع شکاف معنادار بین نسل سالمند با خانوادههایشان هستیم. سالمندانی که غالبا تمام عمر و زندگی خود را برای خانوادهشان صرف کردهاند، با رفتن به خانههای سالمندان، که اثر عاطفی خنثی دارند، دچار عواقب ناخواستهای میشوند. این اقدام، موجب بروز مشکلاتی برای آنها نظیر تنهایی، انزوا و بیماریهای روانی میگردد. رهاشدگی سالمندان طبق گفته دلبری، از مصادیق بارز سالمندآزاری است که بررسی آن در کشور نشان از افزایش این موضوع دارد.
چتر حمایتی بر سر سالمندان
براساس نتایج تحقیقات علمی، امروزه چتر حمایتی خانواده از سالمندان در حال جمعشدن است. اما به نظر میرسد که به موازات این تغییر ساختار و کارکرد خانواده، نقش سازمانهای دولتی و نهادهای تصمیمساز و غیردولتی تقویت نشده و جامعه با نوعی نیاز برآوردهنشده در زمینه شبکههای حمایتی مواجه است. این مسائل باعث شده سالمندشدن جمعیت در آینده، نگرانی بسیاری از کارشناسان را برانگیزد. بااینحال در زمینه سالمندان، شاید استفاده از تجارب سیاستی کشورهای موفق و راهکارهای ارائهشده توسط این کشورها اثربخش باشد.
شیب بالای تغییرات جمعیتی کشور
افزایش جمعیت سالمندان در ایران به همراه کاهش نرخ زاد و ولد و مشکلات ناشی از تجرد قطعی، درباره فروپاشی نظامهای اقتصادی و سلامت کشور نگرانیهای جدی ایجاد کرده است. مسألهای که احمد دلبری بدان اشاره میکند و میگوید: «سرعت سالمندشدن جمعیت ایران بسیار بیشتر از کشورهای دیگر است، ولی ما فرصت کافی برای ایجاد زیرساختها در مواجهه با پیری جمعیت را نخواهیم داشت.»
این سرعت در تغییرات جمعیتی کشور تاثیرات بسزایی را در مسائلی نظیر اشتغال، ساختار خانوادهها، تقاضای خدمات بهداشتی و درمانی، مسکن و... خواهد داشت. از سوی دیگر بابک نگاهداری، رئیس مرکز پژوهشهای مجلس بر این باور است که ادامه روند مذکور نتایجی چون تنهایی، خانهنشینی و حضور سالخوردگان در خانههای سالمندان را به همراه خواهد داشت. از همین رو ضروری است تا پیش از رسیدن به پیک دوره سالمندی مطالعات جامعهشناختی، سالمندشناسی و نیازسنجی سالمندان صورت گیرد.