بخشش نوهای که با مجسمه مادربزرگش را کشت
در اولین پرونده، مردی که مادربزرگش را با پرتاب مجسمه گچی به قتل رسانده بود، با گذشت عمو و عمههایش از چوبه دار رهایی پیدا کرد.سیزدهم اسفند سال ۱۴۰۱ زنی ۸۳ساله در خانهاش در خیابان مدنی تهران کشته شد. این در حالی بود که آثار شکستگی با مجسمهای گچی هم روی سرش دیده میشد. قتل او از سوی پلیس به بازپرس کشیک قتل دادسرای جنایی تهران گزارش شد. وسایل خانه بههم ریخته و دو گوشی تلفنهمراه مقتول و دستگاه اکسیژنساز خانهاش سرقت شده بود.دو استکان چای باقیمانده و وسایل درست کردن غذا در آنجا این احتمال را تقویت کرد که قاتل آشنا بوده است. با گذشت دو ماه از این ماجرا، اثر انگشت نوه مقتول روی مجسمه به دست آمد و او دستگیر شد. فرزاد ۴۰ساله پس از بازداشت به قتل مادربزرگش اعتراف کرد و گفت: من نمیخواستم مادربزرگم را به قتل برسانم. اگر بگویم یک اتفاق بود شاید باورتان نشود. از بچگی هر وقت عصبانی میشدم، هرچه دم دستم بود را پرتاب میکردم. بعد از مرگ مادرم، افسردگی شدیدی گرفتم و دارو مصرف میکردم. خوردن قرصها نهتنها این عادتم را از بین نبرد، بلکه بدتر شدم. یکبار گوشی خواهرم را پرتاب کردم و آن را شکستم. روز حادثه هم عصبانی شدم و طبق عادت قدیمی مجسمه گچی که کنار دستم بود را به سمت مادربزرگم پرتاب کردم که به سرش اصابت کرد.
متهم درباره علت درگیری گفت: وقتی پدرومادرم فوت کردند، من از خانواده فاصله گرفتم، اما روز حادثه گفتم به مادربزرگم سر بزنم او با دیدن من خیلی خوشحال شد. دقایقی بعد صحبت از ارث و میراث شد و گفتم خانواده مادرم هیچ ارثی به من ندادند. بعد مادربزرگم گفت من هم اموالم را به هیچکسی نمیدهم و وصیت کردم بعد از مرگم آنها را با خودم دفن کنند. ناگهان به مادر فوت شدهام فحاشی کرد، عصبانی شدم و چون سابقه پرتکردن وسایل سمت افراد را داشتم مجسمه گچی را پرت کردم که به سر مادربزرگم برخورد کرد و باعث فوت او شد. از ترسم خانه را بههم ریختم و گوشیها و دستگاه اکسیژنساز را برداشتم و در خیابان انداختم. با این کارم میخواستم طوری وانمود کنم که سارقی او را به قتل رسانده است. من حتی در مراسم ختمش شرکت کردم و بعد از آن بر سر مزارش نیز رفتم، اما عذاب وجدان رهایم نمیکرد. با این حال به خاطر دختر ششسالهام نتوانستم خودم را معرفی کنم تا اینکه بازداشت شدم. در ادامه عمهها و عموی متهم از خون مادرشان گذشتند و مرد جوان را بخشیدند. به این ترتیب، متهم دیروز از جنبه عمومی جرم در شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران و به ریاست قاضی سجاد منافیآذر محاکمه شد. در ابتدای این جلسه نماینده دادستان با تشریح کیفرخواست گفت: مقتول متولد سال ۱۳۱۸ بود که وقتی دخترش وارد خانهاش شد، با پیکر مادرش در حالی که آثار درگیری و جراحت روی سرش بود، روبهرو شد. در کنار جسد هم یک مجسمه گچی شکسته قرار داشت. متهم که نوه مقتول بود، اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ بازداشت شد و به قتل اعتراف کرد. با توجه به رضایت اولیایدم برای او از جنبه عمومی جرم درخواست مجازات دارم.
سپس متهم در جایگاه قرار گرفت و در حالی که اشک میریخت، گفت: از کاری که کردم پشیمانم. آن زمان وقتی عصبانی شدم باید از خانه بیرون میآمدم. اشتباه کردم که بیرون نیامدم و آن اتفاق تلخ رقم خورد. حالا هم تقاضای بخشش دارم.
وکیل او هم در دفاعیاتش اظهار داشت: پزشکی قانونی وضعیت روانی موکلم را سالم تشخیص داده اما او در اولین روز بازجویی حالت روحی و روانی عادی نداشته و در این مدت هم ابراز ندامت کرده است؛ به همین خاطر درخواست عفو برای او را دارم.
پس از آخرین دفاعیات متهم، قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.
درگیری مرگبار با شمشیر به خاطر تصادف
در پرونده دوم درگیری دو راننده پس ازتصادف، با قتل یکی از آنها پایان گرفت. پرونده متهم به قتل با درخواست قصاص اولیایدم به دادگاه ارسال شده است.تحقیقات دراین پرونده از بیستوهفتم خرداد امسال و باگزارش درگیری دو راننده در ورامین آغاز شد. بررسیها نشان داد دو راننده پس از تصادفی که چندی قبل رخ داده بود باهم درگیر شده و با چاقو و شمشیر به جان هم افتاده بودند.هر دو زخمی شده و برای درمان به بیمارستان منتقل گردید اما یکی از آنها به نام میثم بر اثر جراحت گردنش جان باخت. راننده دیگر به نام بابک هم پس ازبهبود بازداشت و برای تحقیقات به پلیس آگاهی منتقل شد. متهم در تحقیقات گفت: سوار ماشینم بودم که با میثم تصادف کردم. اوعصبانی از ماشین پیاده شده و به سمتم حمله کرد. سعی کردم او را آرام کنم اما با شمشیری که داشت چندضربه به من زد.من هم برای دفاع ازخودم ازماشین چاقویی برداشتم وبه سمتش ضربههایی پرت کردم، اما چاقو به گردن او اصابت کرد و باعث مرگش شد.من قصد کشتن او را نداشتم و ناخواسته مرتکب قتل شدم. باور کنید اگر من او را نمیزدم الان کشته شده بودم و میثم قاتل میشد.
با تکمیل تحقیقات و بازسازی صحنه قتل و با توجه به درخواست اولیایدم برای قصاص قاتل، پرونده با صدور کیفرخواست برای محاکمه به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. متهم هم بهزودی در شعبه یازدهم دادگاه از خود دفاع میکند.