درواقع حتی رصد بیطرفانه تحولات چندسال گذشته مناسبات کشورهای غربی باکشورهای غیرغربی بیانگر این درک روشن است که غرب در قالب دو اتحاد نظامی ناتو و همچنین هژمونی اقتصادی مبتنی بر دلار و یورو نه تنها در پی هیچ نوع رویکرد همکاریجویانهای با کشورهای غیر غربی نیست، بلکه در هر سطحی که بتواند موضوع تهاجمی اتخاذ کرده و نظرات مخالف را بهعنوان نطر متعارض ارزیابی کرده و برخورد تهاجمی میکند. از موضوع مداخلهجویانه ناتو در بحث جداییطلبی چین تایپه (تایوان) گرفته تا دخالتهای آشکار در مرزهای روسیه که به واکنش روسیه برای مقابله با گسترش ناتو به اوکراین منجر شد تا تحریمهای گسترده روسیه و چین به بهانههای مختلف. هدف اولیه غرب زمین زدن ماشین توسعه آسیا بوده و تحولات امنیتی غرب آسیا هم از نگاه چین و روسیه نوعی تقلای آمریکا برای بازآفرینی نظم مطلوب در این منطقه به رهبری اسرائیل است که طبیعتا به حذف یا کاهش توان اقتصادی و سیاسی مسکو و پکن در این منطقه راهبری میانجامد.هرچند موتور محرک تحولات بریکس با شدتگرفتن تحریمهای همهجانبه علیه روسیه و تحریمهای آمریکا علیه چین در حوزه فناوریهای فوقپیشرفته بهخصوص ساختتراشهها و تلاش مزورانه آمریکا برای دور کردن کشورها در جهت همکاری با چین در ابرطرح یک کمربند ــ یک جاده (احیای جاده ابریشم)، ازسال۲۰۲۲ شتاب خاصی به خود گرفته، اما درعمل بایدتوجه داشت تحولات امروز بریکس در حوزه نظامسازی، حاصل واکنشهای مقطعی نیست و به لحاظ دوراندیشی اعضای بریکس از مدتها قبل به این درک رسیده بودند که نظام بهاصطلاح جهانی در عمل نظامی غربی است و اتحاد واشنگتن ــ لندن و بروکس و در سطح پایینتر تلآویو در این شرایط به کشورهای در حال توسعه برای نقشآفرینی بنیادین به سوی تغییرات مفید جهان مجال نخواهند داد، حتی واژههای نظام تکقطبی یا یکجانبهگرا آنقدر خنثی است که عمق و شدت غیرغربیستیزی مناسبات فعلی جهان را بهخوبی نمینمایاند.با این حال، تا پیش از جنگ اوکراین، بیشتر اقدامات بریکس با احتیاط و کندی انجام میگرفت. این احتیاط ناشی از نگرانی اعضا بود که مبادا با این رفتار، احساس تنش و مواجهه شدید با غرب را القا کنند. درواقع رهبران کشورهای عضو پیمان بریکس ضرورتی نمیبینند درشرایطی که هنوزجایگزینهای روشن وساخته و پرداخته بهخصوص درحوزه مالی و تجاری برای نظام موجود غربساخته تدارک دیده نشده نوعی جنگ زود باغرب به راه بیندازند،اما تحولات اوکراین و جنگتراشههای غرب با چین ظاهرا به کاتالیزوری تبدیل شد که احساس نیاز به فرآیندهای جایگزین یا لااقل رقیب را شدت بخشید و آن را از نیازی تدریجی به ضرورتی دفعی تبدیل کرد.تحریمهای غرب علیه مسکو در ابتدا و در افق کوتاهمدت بهعنوان فرصتی فوقالعاده از سوی چین ارزیابی شد.این امربه چین این امکان رامیدادکه بازار خالیشده روسیه راپرکند، درحالیکه روسها نیز به دنبال بازارهای جایگزین برای انرژی خود بودند. این معاملهای سودآور بود که به موجب آن روسیه انرژی را با قیمت پایین به چین عرضه میکرد وبدین ترتیب چین ازشوک کمبود انرژی نجات مییافت. مکانیزم اولیه این توافق نیز استفاده از روبل و یوان بهعنوان ابزار پرداخت برای دور زدن تحریمها بود، بهویژه تحریمهایی که با هدف قطع ارتباط روسیه از نظام انتقال جهانی پول، یا سوئیفت، اعمال شده بودند.اما تنها منفعت اقتصادی راهنمای مناسبات روبه تصاعد این دو ابرقدرت نبود.پکن ومسکو هردو دریافتهاندکه روند تحولات جهانی به سمتوسویی است که مواجهه شدید آنها باغرب حتمی بوده و بازگشت بهسوی نقطه پیش از اوکراین امری بعید است؛ مگرمثلا با سرنگونی نظامهای سیاسی این کشور از سوی آمریکا!
هم غرب، هم روسیه
همکاری فزاینده طی دو سال حتی فراتر از پیشبینیهای خود روسها و چینیها افزایش یافت و خود مقامات این دو کشور را شوکه کرد. سال ۲۰۲۴ این مناسبات کمی از شتاب اولیه افتاد که طبیعی بود؛ هم طبعا بازار روسیه از آن تبوتاب ناشی از تحریمها افتاد وهم غربیها در شناخت شرکتهای چینی و نهادهای روسی همکار و شریک با شدت بیشتری عمل کردند. بهعنوان نمونه آمریکا بورس مسکو (MOEX) را در فهرست تحریمهای خود قرار داد که این به هرچه محدودتر شدن استفاده روسیه از دلار و مبادلات با ارزهای مشابه انجامید و در نتیجه روسیه بهناچار در تجارت و هم در ذخایر ارز خارجی بهشدت به یوان وابسته شد. این امر اگرچه اجتنابناپذیر بود اما یک پیامد ناخواسته داشت؛ چینیها برای حفظ روند شتابان توسعه صادرات خود به غرب سالهاست که سیاستهای تعدیل نرخ ارز در برابر دلار را اجرا میکنند که ناخواسته به اقتصاد بهشدت وابسته شده روسیه به چین هم ضرر میزند.همزمان بسیاری از سیاستهای پکن که در دو سال گذشته با هدف خروج از رکود دوران کرونا و احیای صادرات به غرب تنظیم میشد باعث شد که چینیها برای جلوگیری از افتی که داشتند، به سرمایه، فناوری و بازارهای غربی اهمیت بسیار بیشتری بدهند؛ در حالیکه باید به دلایل راهبردی به کمکهای خود به روسیه ادامه دهند. جمع کردن این دو امر به ظاهر متعارض، چالشی است که اتفاقا از عهده چینیها برمیآید. حزب حاکم چین میداند که شکست احتمالی روسیه یعنی یک پیروزی فوقالعاده روحیهبخش برای ناتو که میتواند زمینهساز دخالتهای بیشتر آنها در تنگه تایوان و بهطور کلی شرق دور شده و پروندههای متعددی علیه چین بازگشایی شود.به این ترتیب اژدهای زرد هم برای آرام نگهداشتن افعی غرب و هم جلوگیری از شکستخوردن خرس روسی راهبرد دوگانهای را ایجاد کرد. از سویی فراهمسازی مقدمات دلارزدایی با متحدان خود در بریکس از طریق یک سیستم پرداختی میان اعضا و ازسوی دیگر به تاخیر انداختن مواجهه خود با غرب (بهخصوص برای جلوگیری از فرار سرمایههای غربی تحت نظم جهانی موجود) از طریق پایبندی به چند قانون اساسی اقتصادی مهم میشود که ازجمله این موارد استفاده از سیستمهای پرداخت سوئیفت است. البته در اینجا نکتهای مهم وجود دارد و آن اینکه برخی درباره وابستگی چین به فناوری و سرمایه غربی، اغراق میکنند. پکن در ۲۰ سال گذشته با انواع و اقسام ظرفیتسازیها از حیث توسعه فناوری، کمی از غرب ندارد و در عینحال کشورهای غربیها میدانند که قطع روابط تجاری با چین و بیرون کشیدن سرمایه هزاران شرکت غربی از این کشور میتواند برای اقتصاد غرب هم بسیار مخرب باشد. بسیاری از کشورهای غربی ثبات نسبی اقتصادی خود را مرهون نیروی کار ارزان و توان تولید انبوه چین هستند.
روسهای مشتاقتر
روسیه بدون استفاده از سیستم سوئیفت همچنان توانسته است به همکاری چند کشور بهاصطلاح دوست متکی باشد. توان بالا و حجم اقتصادی روسیه سبب شد که تأثیر تحریمها در ابتدا چندان آشکار نباشد، اما بااینحال، با گذشت زمان، آمریکا ضمن تداوم شارژ تسلیحاتی کابینه زلنسکی برای کششدادن به جنگ و به تحلیل بردن و توان روسیه، با اقدامات سختگیرانهتر سعی دارد فشار بر روسیه را بیشتر کند. بهعنوانمثال، بورس مسکو (MOEX) را در فهرست تحریمهای خود قرار داد و استفاده روسیه از دلار و مبادلات با ارزهای مشابه را محدود کرد، بهطوریکه این کشور مجبور شد هم در تجارت و هم در ذخایر ارز خارجی بهشدت به یوآن تکیه کند. این امر اقتصاد روسیه را در برابر سیاستهای پولی و تعدیل نرخ ارز چین آسیبپذیر میکند.
در دسامبر ۲۰۲۳، آمریکا به تمامی بانکهای کشورهایی که با روسیه تجارت میکنند، هشدار داد که در صورت تجارت کالاهای دارای کاربرد دوگانه یا حتی نظامی، ممکن است تحریمهای ثانویه اعمال شود. این هشدار باعث شد بانکهای بزرگ چین از تجارت با روسیه خارج شوند. هرچند که روسیه و پکن تلاش کردند این ضربه را با انتقال معاملات به بانکهای کوچکتر در منطقه مرزی جبران کنند، اما در ژوئن سالجاری، واشنگتن دوباره به بانکهای بزرگ دولتی چین هشدار داد که همچنان در معرض تحریمهای ثانویه قرار دارند، زیرا همکاری آنها با این بانکهای کوچکتر فعال در تجارت با روسیه میتواند مشکلساز باشد. در همین حال، اکنون تقریبا ذخایر یوان بانکهای روسی تخلیه و تراکنشهای بانکی برای تجارت روسیه و چین بسیار و پیچیدهتر شده است.در چنین شرایطی که آمریکا از نهایت قدرت خود برای استفاده از دلار به مثابه سلاح استفاده کرده است ضرورت ایجاد نهادهای باثباتتر و درعینحال تنندادن به ارزشهای مورد ادعای غرب در مورد شفافیت تراکنشها که نهادها را به هدف آسان تحریمها تبدیل میکند، چین و روسیه را وادار به اتخاذ تصمیمهای راهبردیتر در این عرصه کرده است. در واکنش به اقدام اخیر فعلا دو طرف دو اقدام را عملیاتی خواهند کرد: راهاندازی بانک مشترک روسیه و چین که بهطور همزمان درکشور فعالیت خواهند کرد و بانک تسویهحساب منتخب میتواند اطلاعات را از اشخاص ثالث مخفی کند. دومی که شاید مهمتر اما زمانبرتر است، یک پلتفرم جایگزین سوئیفت است که البته برای مسکو حیاتیتر مینماید. آنچه گزینه کاملا مطلوب روسهاست ایجاد یک واحد پولی بریکس از طریق یک واحد پولی کاملا مستقل از غرب است که با توجه به واگرایی هند در این زمینه و تحفظی که دهلینو در حفظ روابط ویژهاش با آمریکا و همینطور حفظ فاصلهاش با چین به سبب اختلافات ارضی دارد، شاید در کوتاهمدت وبلکه میانمدت عملیاتی نشود.همچنین آمریکا توانسته است دولت غربگرای آرژانتین را از عضویت در بریکس منصرف کند و عربستانسعودی هم زیر فشار آمریکا بهرغم تقاضای اولیه برای پیوستن به این اتحاد در وضعیت نامشخص بهسر میبرد. اما بههرحال یک پلتفرم ضدهژمونی دلار بهخصوص برای ایران، چین و روسیه که در چالشی مستقیم با آمریکا هستند و ممکن است با روی کار آمدن ترامپ این چالش برای ایران و چین شدت هم بگیرد، گریزناپذیر به نظر میرسد.روسها با هدف اطمینان خاطردادن به چینیها وقدردانی از حمایتهای فزاینده تسلیحاتی و لجستیکی در جنگ اوکراین، از زبان رئیسجمهور پوتین بهصراحت اعلام کردهاند که درصورت وقوع درگیری مسلحانه، روسیه به چین در خصوص تایوان و دریای چین جنوبی کمک خواهد کرد. این سخنان در سنت دیپلماسی روسیه بیسابقه است و مسکو معمولا در چنین سطحی درباره این موضوع اظهار نظر نمیکرد، چه رسد به اعلام حمایت کامل از چین. در این شرایط، جنبوجوش پرانرژی روسها برای آمادهسازی این اجلاس، که برنامهای شلوغ و جلسات متعدد و گستردهای را شامل میشود، بهخوبی قابل درک است. بنا بر گزارشهای بنیاد مطالعاتی کنگره روس، نهتنها تجارت بین اعضای بریکس، بلکه در خارج از آن نیز روند صعودی دارد.امید روسها و چینیها به این است که با نهاییشدن پیوستن عربستان به اتحادیه بریکس بر تسلط خود بر بازار جهانی منابع طبیعی مطمئنتر شود و با تولید بیش از ۴۰درصد ازتولید جهانی نفت و حدود ۲۵درصد از صادرات جهانی مواد خام در دهه آینده لااقل دیگر بههیچوجه مرعوب هژمونی چندین دههای اقتصاد غرب نباشد.
پیوست سیاسی، امنیتی و فرهنگی بریکس
یک نگاه صرفا اقتصادی به موضوع هژمونی هرگز کارساز نخواهد بود. برخلاف دیدگاه سنتی مارکسیستی، یک اقتصاد پایدار به بنیادهای فرهنگی و سیاسی باثبات نیاز دارد. تجربه دو دهه گذشته نشان میدهد که هیچ نوع جراحی آرام و بدون تنش صرفا اقتصادی نمیتواند نظام موجود جهان را به ضرر سرمایهداری با راس سهگانه مستقر در واشنگتن، لندن و تلآویو تغییر دهد. با همین دیدگاه، روسیه از زمانی که ریاست دورهای اتحادیه را برای سال ۲۰۲۴ بر عهده گرفت، سه گروه از اولویتها را مشخص کرده است: سیاست و امنیت، همکاری در اقتصاد و مبادلات انسانی و فرهنگی.هرچند ممکن است تصمیمهای اقتصادی بریکس سر و صدای بیشتری به پا کند، اما با رهبری قوی روسها و چینیها، در آینده شاهد تقویت همکاریهای فرهنگی خواهیم بود. این همکاریها شامل حوزههایی همچون آموزش (ازجمله راهاندازی دانشگاه شبکه بریکس و گسترش برنامههای آموزش فنی و حرفهای)، همکاری میان دانشمندان و مبتکران جوان، افزایش تبادلات فرهنگی (همکاریهای منطقهای بین شهرها و شهرداریهای بریکس) وترویج گردشگری خواهد بود.در سطح سیاسی، بریکس برخلاف میل مداخلهجویانه کشورهای غربی، فلسفه همکاری همراه با احترام به همدیگر را پی میگیرد. سیتمبیسو بنگو، مدیر مؤسسه کریس هانی و پژوهشگر ارشد گروه جامعهشناسی دانشگاه ژوهانسبورگ در یادداشتی برای خبرگزاری رسمی چین (شینهوا) درباره این فلسفه نوشته است: اکنون با حضور گسترده، سازوکار بریکس از طریق حمایت و همکاری متقابل امکاناتی واقعی برای تبدیل جهان به جامعهای عادلانه متشکل از ملل مختلف در جهت نوسازی و توسعه ارائه میدهد. یکی از مشترکاتی که اجلاس شانزدهم بر آن بنا خواهد شد، اعتقاد به احترام متقابل برای هریک از کشورهای عضو و احترام به حاکمیت هر ملت و حق مردم آن برای تعیین سرنوشت است.به نوشته این پژوهشگر چینی، انتظار میرود اجلاس بریکس به تعهد الزامآور رهبران کشورهای شرکتکننده برای ایجاد مکانیسمهایی برای همکاری عمیقتر در تجارت و ایجاد مؤسسات فناوری و مالی منجر شود که مبادلات را تقویت میکنند. علاوه بر این، این تلاشها انتقال مهارتها و فناوری را در کشورهای عضو تسهیل میکند.وی درنهایت توصیه کرده که بریکس برای یافتن راهحلها و مکانیسمهای مشخص برای پایان دادن به درگیریها و برقراری صلح فشار بیاورد، زیرا صلح یک شرط غیرقابل جایگزین برای توسعه و رفاه مشترک است. هرچند مقامات بریکس میدانند توصیه اصولی این پژوهشگر چینی در شرایطی که غرب در قالب ناتو در غرب آسیا، اوراسیا و تایوان به دنبال تداوم بحران و جنگافروزی است، نه از راه سابق که بر تنشزدایی و تن دادن به مناسبات غربی مبتنی بود، بلکه از طریق دلارزدایی و ساخت نظام سیاسی و اقتصادی رقیب غرب بیشتر امکان تحقق دارد. در نتیجه غرب فعلی تنها شاید زمانی آرام بگیرد که بداند حریف تواناتر از اوست.