کدهای سیاه در جنگ ترکیبی

مستند «کدهای سیاه» به تهیه‌کنندگی مسعود ملکی‌مشهور و امید نعیمی‌خرد، با کارگردانی مجید رستگار که در مدرسه اندیشه و هنر ماه تهیه شده است، شب گذشته ۱۲آبان در آستانه فرارسیدن یوم‌ا... ۱۳آبان از شبکه یک سیما پخش شد.
مستند «کدهای سیاه» به تهیه‌کنندگی مسعود ملکی‌مشهور و امید نعیمی‌خرد، با کارگردانی مجید رستگار که در مدرسه اندیشه و هنر ماه تهیه شده است، شب گذشته ۱۲آبان در آستانه فرارسیدن یوم‌ا... ۱۳آبان از شبکه یک سیما پخش شد.
کد خبر: ۱۴۷۹۸۸۹
نویسنده نعمت‌ا...سعیدی - نویسنده و منتقد
 
این اثرکه امروز(یکشنبه ۱۳آبان)ساعت۱۳ازشبکه‌یک سیما پخش خواهدشد،روایتی دیدنی ازجنگ رسانه‌ای که باعث شکل‌گیری هژمونی آمریکایی شده را پیش‌روی مخاطبان قرار می‌دهد.

پدر یهودی انقلاب‌های مخملی 
مستند کدهای سیاه، داستان یکی از عجیب‌ترین جنگ‌های ترکیبی (سیاسی، نظامی و رسانه‌ای) تاریخ معاصر بین ایران و آمریکا را روایت می‌کند. جنگی تمام‌عیار که خود جیمی کارتر (رئیس‌جمهور آمریکا در اوایل انقلاب) با وجود تمام تلاش‌هایی که خودش و تیم مشاورانش انجام دادند، مهم‌ترین و اصلی‌ترین قربانی آن بود. اما قبل از جیمی کارتر، ادوارد برینز نخستین کسی است که رسما در یک عملیات شگفت‌انگیز رسانه‌ای‌ ــ نظامی از طرف سی‌آی‌ای مأموریت یافت ادراک مردم آمریکا را در مورد گواتمالا دستکاری کند! این جنگ ترکیبی(Hybrid war) برای تسلط شرکت‌های تجاری و سرمایه‌داری آمریکا بر مزارع موز گواتمالا بود. او یکی از میلیاردرهای یهودی آمریکا بود که پست مشاور رسانه‌ای بسیاری از دفاتر رؤسای‌جمهوری آمریکا را بر عهده داشت. ادوارد برینز را باید پدر معنوی سازمان‌هایی چون بنیاد «سوروس» دانست که بعدها باعث فروپاشی نظام شوروی سابق و شکل‌دادن سلسله‌ای از انقلاب‌های مخملی در جهان شدند.
     
پول‌های کثیف صهیونیستی با بهره‌کشی از زنان
از آنجا که نمی‌خواهم داستان فیلم کدهای سیاه را فاش کنم، بد نیست به یک نمونه دیگر از همین شخص اشاره کنیم. به‌عنوان‌مثال ادوارد برینز که با اکثر برندهای بزرگ محصولات تجاری قرارداد داشت، وقتی می‌خواست مصرف توتون و سیگار را وارد جامعه زنان آمریکا و ارزش سهام شرکت‌های دخانیات را چند برابر کند، محورهای مختلفی را برای انجام این پروسه طراحی کرد. اینها درحالی‌بود که حتی مصرف دخانیات در آمریکا برای زنان،ازنظر قانونی ممنوع بود وازنظراجتماعی و فرهنگی یک ضدارزش و ناهنجاری به‌شمار می‌آمد. او ابتدا مستقیما ‌سراغ جنبش‌های فمینیستی آمریکا رفت و همین ممنوعیت را نوعی تبعیض علیه زنان معرفی کرد (چرا باید مردان اجازه کشیدن سیگار را داشته باشند و زنان نه؟!) سپس از نظر هنری و فرهنگی بین سیگار و مشعل آزادی رابطه برقرار کرد؛ یعنی از این پس هر زنی که سیگار دردست داشت، یک مبارز آزادیخواه تلقی می‌شد که مشعل آزادی را دست گرفته و درجامعه علیه تبعیض و ظلم به زنان مبارزه می‌کند.همین تصویرسازی هنری کافی بود حتی زنانی که تا به آن روزتمایلی به کشیدن سیگار نداشتند،به این موضوع گرایش پیدا کرده و آن‌را نوعی تظاهر به روشنفکری اجتماعی تلقی نمایند. 
     
دستاویزی به علم برای فریب زنان
در آخرین مرحله برینز ‌سراغ مفاهیم روان‌شناسی فرویدی رفت و حتی بین سیگار واندام جنسی مردانه رابطه برقرارکرد! چیزی که طبق برداشت‌های مکتب روان‌شناسی فرویدی، می‌توانست خلأ و ناداشته زنان به‌شمار بیاید. در همین دوره بود که دود غلیظ سیگار تبدیل به ابر مقدسی شده بود که باید بالای سر اکثر قریب‌به‌اتفاق سوپراستارهای هالیوود سایه می‌انداخت؛ به‌خوبی پیداست که موارد مذکور، چقدر با تبلیغات معمولی محصولات شرکت‌های دخانیات فرق دارند! نهایتا طولی نکشید که مصرف سیگار در جامعه آمریکا و سپس در بسیاری از کشورهای دیگر زیاد شد و قیمت سهام شرکت‌های دخانیات چند برابر شد .
     
مبتکر کودتای ۲۸ مرداد اسیر فتح لانه جاسوسی
به همین دلایل ادوارد برینز را مبدع و مبتکر پروپاگاندا و خداوندگار مدیریت افکارعمومی می‌دانند که هنوز معلوم نیست دقیقا چه تعداد عملیات را برای سی‌آی‌ای اجرا کرده و چگونه؟! مثلا وقتی نگاه می‌کنیم، کاملا مشخص است که کودتای ۲۸ مرداد ایران نیز عملیاتی از همین نوع بوده؛ کودتایی که هنوز سی‌آی‌ای به آن افتخار می‌کند؛ زیرا فقط با مبلغی کمتر از چند هزار دلار، ده‌ها سال منافع آمریکا را دراین منطقه حفظ و برقرار کرده است. تصور کنید یک مأمور سی‌آی‌ای با یک کیف سامسونت متوسط پول، وارد یک کشور شود و با مهندسی به‌موقع افکارعمومی، فرد مورد نظر خودش را بر آن مردم حاکم کند و هنگام بازگشت، بخش عمده‌ای از همان پول ناچیز را به سازمان خودعودت دهد! اما بعدها اوضاع به این منوال باقی نماند. شاید همین تجربیات بود که زیر دندان آمریکا مزه کرده بود وآنها را به طمع انداخت که دوباره تکرارش کنند. جیمی کارتر و تیم مشاوران درجه یکش توقع نداشتند که قربانی قبلی و رقیب فعلی‌شان همین کار را با منافع و حیثیت دولت آمریکا در خاورمیانه انجام دهد. فرآیندی که دقیقا از فتح لانه جاسوسی آغاز شده بود و بحق نام «انقلاب دوم» را گرفت.
   
کابوسی به‌نام شکست هژمونی رسانه‌ای آمریکا
بعد از این مقطع بود که در خود آمریکا برای نخستین‌بار شبکه‌های خبری مستقل و شبانه‌روزی شکل گرفت (برای پوشش اخبار گروگان‌ها) و رسانه‌ها و شبکه‌های ماهواره‌ای، در طول بیش از ۴۰ سال بعدی، یکی پس از دیگری تأسیس می‌شدند و بنا بود راه ادوارد برینز را که مفتخر به لقب «فرزند آمریکا» بود، ادامه دهند. جنگی رسانه‌ای که برخلاف عرصه‌های مستقیم نظامی، هیچ‌گاه تعطیل‌بردار نیست و در تمام ساعات شبانه‌روز تداوم دارد و می‌تواند اوج بگیرد؛ کارزاری که هدف اولیه آن ناامید‌کردن افکارعمومی مردم جهان است. ناامیدی از این‌که یک نظام غیرلیبرالیستی بتواند یک حکومت و ملت را اداره کند. این موضوع به‌معنای واقعی کلمه برای لیبرال‌سرمایه‌داری یک کابوس است؛ کابوسی به نام شکست هژمونی رسانه‌ای آمریکا در ذهن مردم جهان. ما نباید فراموش کنیم که امروز نمونه‌هایی چون توسعه‌یافتگی درچین، ژاپن، کره جنوبی و...همگی دلایل و نشانه‌هایی هستند از برتری غیرقابل‌تردید لیبرال‌سرمایه‌داری غربی؛ درصورتی‌که عدم توسعه‌یافتگی مطلوب درنمونه کشورهایی چون هند، برزیل، مکزیک، ساحل‌عاج، لهستان، بلغارستان، یونان و... تقریبا تمام کشورهای باقیمانده جهان، هیچ‌کدام خلاف این مطلب را اثبات نمی‌کند!
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها