این موضوع حتی در قانون جوانی جمعیت هم دیده شد. جایی که در یکی از تبصرههای این قانون موکدا نهادها را موظف کرده سالنهای خود را به صورت رایگان به جوانان بدهند که خب بدیهی است که این تبصره در کمترین حالت خود اجرایی شد. در سالهای اخیر، ایران با پدیدهای پیچیده روبهرو شده است: افزایش چشمگیر هزینههای ازدواج، همزمان با رونق ازدواجهای تجمعی و لوکس که هر دو عامل به کاهش نرخ ازدواج در جامعه دامن زدهاند.
بر اساس آمار مرکز آمار ایران، تعداد ازدواجهای ثبتشده از حدود ۷۹۵ هزار مورد در سال ۱۳۹۲ به ۴۸۴ هزار مورد در سال ۱۴۰۲ کاهش یافته که نشاندهنده افت۳۹ درصدی است.در سال ۱۴۰۳ نیز این روند ادامه داشته و به۴۷۰ هزار ازدواج رسیده است. این کاهش نه تنها به بحران جمعیتی منجر شده، بلکه میانگین سن ازدواج را به۲۸.۳سال برای مردان و ۲۴.۲سال برای زنان رسانده است. کارشناسان اقتصادی و اجتماعی، هزینههای سرسامآور را عامل اصلی این روند میدانند، در حالی که ازدواجهای لوکس، به عنوان نمادی از نابرابری طبقاتی، فشار روانی بر قشر متوسط و پایین جامعه را تشدید میکند. در تضاد با فشار اقتصادی، ازدواجهای تجمعی لوکس در میان قشر مرفه رو به گسترش است. این مراسمها که اغلب در باغتالارهای مجلل با صدها مهمان برگزار میشوند، هزینهای بین ۵۰۰ میلیون تا چند میلیارد تومان دارند. نمونههای اخیر، مانند ازدواجهای سلبریتیها که با اسپانسرینگ سالنها و جواهرات الماس (حلقههای برلیان تا ۴۵۹ میلیون تومان) در شبکههای اجتماعی بازتاب گستردهای یافتهاند. همین موارد به تغییر نگرش جوانان در انتخاب همسر آیندهشان هم انجامیده است. در یک فقره آماری فقط ۵ درصد از زنان ایرانی در سال ۱۳۹۲ علاقه داشتهاند با فردی بالاتر از سطح اقتصادی خود ازدواج کنند اما این درصد ۱۰ سال بعد به سه برابر افزایش یافته است!
