صورت مسئله مشخص و گویاست: جهت درک قواعد تجارت ، خصوصا در عرصه کاربردی و سرنوشت ساز صنعت، باید بستری که قرار است عرضه و تقاضا در چارچوب آن تعریف شود را به خوبی شناخت. یکی از نقاط آسیبی که تولید کنندگان عرصه صنعت با آن مواجه هستند، استفاده از بهترین توانمندی ها در بدترین بستر ممکن است.
برخی از این قواعد ، مربوط به سطح کلان فعالیت در بازارهای بین المللی می باشد. قواعدی که از آن تحت عنوان ثوابت فعالیت در این عرصه یاد می شود. نیازسنجی، شناخت دقیق محیط تجارت، تعریف دامنه و ذائقه مشتریان و ....از جمله این ثوابت هستند.
برخی قواعد نیز متغیر بوده که ناظر بر توانایی کارخانجات، شرکتها و تجار عرصه صنعت در ارائه بهینه توانمندی های خود در بازار و میزان انعطاف پذیری آنها در قبال نیازها و شرایط بازار است. تجارت صنعتی در بازارهای بین المللی تابعی از هر دوی این قواعد ( قواعد ثابت و متغیر) است. قواعد ثابت در این عرصه را می توان به سخت افزار و قواعد متغیر را می توان به نرم افزار تشبیه کرد. نمی توان صرفا با استناد به ثوابت سخت افزاری یک ساختار موثر و انعطاف پذیری را خلق کرد و بالعکس، عدم وجود پشتوانه ای محکم و بنیانی منطقی ، منجر به هدر رفت توانمندی ها و خلاقیتها خواهد شد.
در قرن جدید ، بازیگرانی که درک متقابل و همزمانی از این دو مقوله مهم دارند، تبدیل به موفق ترین تجار در عرصه صنعت خواهند شد. در مقابل، بازیگرانی که یکی از این دو مولفه را نادیده می گیرند، با بحران های زیرساختی یا روبنایی در بازار مواجه می شوند.بنابراین قبل از ورود به هر بازاری، باید از یک سو بستر فعالیت مدنظر را فراهم ساخت و از سوی دیگر، خلاقیتها و ابزارهای لازم را با هدف همپوشانی قواعد ثابت و متغیر حوزه تجارت بین المللی در عرصه صنعت، مهیا نمود.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد