حتی بزرگوارانی همچون حضرت مریم، آسیه یا مادر و خواهر حضرت موسی به رغم آنکه از زنان بزرگ و صاحب مقامات معنویاند اما هرگز در جایگاه و منزلت معنوی به پای حضرت زهرا نمیرسند. با تمام اینها اما حضرت زهرا(س) الگویی قابل دسترس برای ماست. به اینمعنا که گرچه ما نمیتوانیم به جایگاه معنوی و منزلتی این بانوی اطهر برسیم اما بهیقین میتوانیم در سیره و منش و رفتار از ایشان الگو بگیریم و از این رهگذر درمسیر رشدوتعالی گام برداریم. نگاهی به سیره حضرت در همسرداری، فرزندداری و از همه مهمتر زندگی اجتماعی و مبارزات آنحضرت برای احقاق حقوق حضرت علی(ع) نه بهعنوان یک همسر بلکه بهعنوان ولی خدا، دارای درسهای عمیق فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است که میتواند در تمام اعصار و قرون مورد توجه قرارگرفته و الگویی تمامعیار و قابل دسترسی را به ما عرضه کند.
بیتالاحزان
نقلشده حضرت زهرا(س)بعد ازوفات پیامبر وحوادث بعد ازآن درغصب ولایت، شبانهروزگریه میکردند. این گریهها با شکایت گروهی از مردم مدینه روبهرو گشت وموجب شد تاحضرت به جایی بیرون ازمدینه برای گریه وعزاداری برود. پس ازآن بودکه حضرت به خارج شهر رفته و درمکانی درقبرستان بقیع به عبادت وسوگواری پرداختند.سوگواری وگریه و زاری حضرت زهرا(س) درخارج ازشهر بهنوعی تظلمخواهی و بیان اعتراض بود.ازسوی دیگر اینکار موجب میشود افرادی که از این مکان عبورمیکنند برایشان سؤال شوداین زن کیست ووقتی متوجه میشدند اودختر پیامبراست سؤال بزرگترشکل میگرفت که چرادختر پیامبر ظرف مدت کوتاهی ازرحلت رسول اینگونه مورد آزارواذیت قرارگرفته وماجرا ازچه قرار است!
رایزنی سیاسی با مهاجر و انصار
بعداز ماجرای شکستن درخانهای که جبرئیل بیاذن واردش نمیشد، حضرت زهرا(س) باوجود مجروحیت و سقط فرزندشان باز هم به درخانه مهاجروانصار میرفتند تا بلکه بتوانند آنها رابیدارکرده و برای حضرت علی(ع) بعیت بگیرند. حضرت زهرا(س) با رفتن به درب منازل مهاجران و انصار از آنها وعده گرفته و با آنها اتمام حجت کردند. با این اقدام آن حضرت، دیگر بهانهای برای افراد نمیماند تا از ولایت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام دفاع نکنند. رفتن به در منازل از سوی حضرت زهرا(س) به معنای اتمام حجت بود. حضرت فاطمه زهرا(س) باید از حق دفاع میکرد و این دفاع میبایست در تاریخ ثبت میشد. باوجود انفعال اغلب اصحاب، اعم از مهاجر و انصار و بهرغم آنکه حضرت زهرا(س) شخصا به آنها مراجعه و با یکایکشان گفتوگو میکرد، حضرت باز هم از مبارزه دست نکشید و به شیوهای دیگر مبارزهاش را ادامه داد.
تلاش برای بیداری مردان از طریق زنان
حضرت در طول مبارزه سیاسی خود برای دفاع از ولایت، آسیبدیده و مجروح شدند و این مجروحیت به بیماری ایشان منتهی شد. وقتی خبر بیماری آن حضرت در مدینه پیچید، زنان مهاجر و انصار، که وامدار تعلیم و تربیت فرهنگی آن حضرت بودند، برای عیادت او به خانهاش آمدند. وقتی از حال آن حضرت جویا شدند، از حال خود نگفت، بلکه در دفاع از حریم ولایت به سخن درآمد و از سستی مردانشان سخن راند که حق را فراموش و سکوت اختیار کردهاند. این رفتار حضرت نیز به نوبه خود توانست بیداری و آگاهیبخشی را از درون خانهها رقم بزند.