این فصل، داستان خانوادههایی را روایت میکند که به دلایل اقتصادی، اجتماعی و شرایط خاص تصمیم به سقط فرزند خود گرفتهاند. بااینحال، بسیاری از این خانوادهها درنهایت از تصمیم خود پشیمان شده و فرزندشان به دنیا آمده است. این فصل که به بررسی چالشها و احساسات خانوادهها میپردازد به کارگردانی رضا محمدنیا و تهیهکنندگی سوده مصباح تهیه و تولید شده است. محمدنیا که کارگردانی فصل اول این مجموعه را هم برعهده داشته در گفتوگو با جامجم به مواردی چون تغییرات فصل سوم نسبت به فصول گذشته، قالب روایت این فصل و چالشهای پیشرو پرداخته است.
سقط عمدی جنین، موضوع فصل سوم
رضا محمدنیا، کارگردان مجموعه پریزاد به جامجم گفت: در فصل اول پریزاد کارگردانی اثر برعهده من بود و در فصل دوم دوستان دیگری این مسئولیت را بر عهده داشتند و مجددا قسمت شد در فصل سوم هم در خدمت پروژه پریزاد باشم. در دو فصل اول این مجموعه، موضوع برنامه به خانوادههایی اختصاص داشت که سالها نتوانسته بودند فرزندی داشته باشند و حالا خداوند به آنها فرزندی عنایت کرده بود و ما در پریزاد شاهد داستان این خانوادهها بودیم. در فصل سوم، سقط جنین و بالاخص سقط عمدی جنین سوژه برنامهسازی قرارگرفت. داستان این فصل درباره خانوادههایی است که مثلا بهدلیل مسائل اقتصادی و اجتماعی، یا حتی شرایط خاص خانواده تصمیم به سقط فرزند خود داشتند اما خوشبختانه بسیاری از آنها در نهایت از تصمیم خود پشیمان شده و فرزندشان به دنیا آمده است. در این فصل، ما شاهد لحظات احساسی از کلنجار خانوادهها در تصمیم برای سقط جنین خواهیم بود و در انتهای برنامه هم جشنتولدی نمادین برای این کودکان نجاتیافته از سقط خواهیم داشت.
مجری، نخ تسبیح روایت
کارگردان فصل سوم پریزاد با اشاره به قالب روایت در این فصل ادامه داد: در این فصل، ما یک فرمت خاص را انتخاب کردهایم و مجری برنامه، خانم زیبا بنماران، حکم نخ تسبیح را در روایت این فصل اجرا میکنند. ایشان بهصورت پلاتو بین استودیو و خانه خانوادهها رفتوآمد میکند و روایتها را به اشتراک میگذارد. در برخی مواقع، خانم بنماران روایت را به خانوادهها میسپارد تا ادامه داستان را تعریف کنند. علاوه بر خانواده و مجری، در برخی قسمتها یک ضلع سوم نیز داریم که شامل افرادی به نام «ناجی» است. این افراد به حسب مسئولیت اجتماعی و نه مسائل مالی، با اطلاع از ماجرا سعی میکنند خانوادهها را از تصمیم خود منصرف کنند. در برخی قسمتها، ما با این ناجیها نیز گفتوگو میکنیم تا بفهمیم آنها چگونه خانوادهها را پیدا و متقاعد کردهاند که از تصمیم خود برگردند. بنابراین، داستان ما شامل مجری، خانواده و این ناجیهاست.
کسب اعتماد خانوادهها چالش فصل سوم
محمدنیا در بیان چالشهای پیشرو در پرداخت سوژه سقط جنین اضافه کرد: مهمترین چالش در این سوژه همراهی خانوادهها بود؛ یعنی خانوادهها باید به دوربین، آنتن، شبکه و رسانه اعتماد میداشتند تا مسائل شخصی زندگی خود را بیپروا مطرح کنند. درواقع، برنامههای متعددی درباره سقط جنین تولید میشود، اما آنچه ما را از سایرین متمایز میکند، این است که خانوادهها بهطور مستقیم مقابل دوربین نشسته و داستانهای خود را به اشتراک میگذارند. در برنامههای دیگر، معمولا این کارشناسان هستند که بیشتر صحبت میکنند. ما تصمیم گرفتیم این رویکرد را انتخاب کنیم زیرا تأثیرگذاری خانوادهها وقتی که خودشان داستان را تعریف میکنند، بیشتر است. زمانی که خانوادهها از تجربیات خود صحبت میکنند، بیننده راحتتر میتواند با آنها ارتباط برقرار کند و پذیرش بیشتری دارد. این درحالیاست که اگر من بهعنوان مجری یا کارشناس بگویم که «لطفا سقط جنین نکنید» تأثیر کمتری خواهد داشت. بههمیندلیل، ما بهدنبال خانوادهها رفتیم و سعی کردیم با آنها گفتوگو کنیم تا مسیرهایی که طی کردهاند را بهتر بشناسیم و در انتقال روایت امانتدار باشیم.
کارگردانی فصل سوم با محوریت روایتگری
وی با صحبت از تکنیکهای کارگردانی در پریزاد برای دوری از تکرار روایت عنوان کرد: در فصل سوم محور روایت شامل داستانهایی است که خانوادههای درگیر در موضوع نقل میکنند. در دو فصل قبل بیشتر بر تکنیک بازسازی تمرکز داشتیم، اما در این فصل احساس کردیم که باید فرصت بیشتری به خانوادهها بدهیم تا نظرات و تجربیات خود را بیان کنند. در این فصل تنوع دلایل نسبت به فصلهای پیش افزایش یافته و هریک از خانوادهها دلایل خاص خود را دارند. این رویکرد نسبت به آنچه در فصلهای قبل داشتیم، باعث شد بیشتر به گفتوگو و بیان تجربیات خانوادهها و کمتر به بازسازی حواشی بپردازیم. نکته دوم استفاده از مجری برای اتصال روایتها در فصل جدید است. وقتی مجری در برنامه حضور دارد، اگر سوژه در بیان داستان دچار لکنت شود، مجری میتواند به حفظ ریتم برنامه کمک کند. آمد و رفتهای مجری به ریتم روایت کمک و از انحراف آن جلوگیری میکند. نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که مجری ما یک بازیگر است. بنابراین از او خواستیم در برخی بخشها از تکنیکهای بازیگری بهره ببرد تا بهعنوان شخصی که مقابل دوربین قرار دارد، داستان را روایت کند. خانم بنماران درواقع مجری ــ بازیگر فصل سوم پریزاد هستند. نکته سوم همانطور که پیش از این گفتم جشنتولدهایی است که در پایان هر قسمت داریم. همچنین، یک سرود تولد که برای برنامه ساخته شده است، در این جشن پخش میشود. این موارد کلیت راهکارهای گروه فصل سوم پریزاد در کارگردانی برای دوری از ملال بینندگان بوده است.
سوژههای غیررسمی سقط جنین
این کارگردان، پرداخت به مواردی چون سقط جنین در ارتباطات غیررسمی در پریزاد را نیازمند تامل دانست و افزود: در سوژههای پریزاد در فصل سوم، پرداخت به مواردی که مربوط به ارتباطات غیررسمی بوده، بهطور خاص مطرح نشده، اما این موارد وجود دارند و با آنها برخورد کردهایم. اگر بخواهم از دلایل سقط جنین در سوژههای فصل جدید بگویم، میتوان به دلایلی چون مسائل اقتصادی، ترس از شرایط اقتصادی و نگرانیهایی که خانوادهها دارند اشاره کرد. برخی خانوادهها دو فرزند دارند و نمیتوانند فرزند سومی را مدیریت کنند. همچنین، برخی از آنها نگران ازدستدادن شغل خود بودند. در برخی موارد، زن و شوهر اختلافاتی دارند و نگران هستند که اگر فرزند جدیدی به دنیا بیاید، آینده بچه چه خواهد شد. همچنین، مسائل پزشکی نیز وجود دارد. ما چند مورد داشتیم که در برنامه از کارشناسان استفاده کردیم و توضیحاتی ارائه شد. مثلا تصور میشد بچهای که قرار است به دنیا بیاید، سندرم داون دارد و مادر نمیتواند او را نگه دارد. این درحالیاست که «آیا واقعا سندرم داون دلیل بر سقط است یا نه» خود یک مسأله است. ممکن است آزمایش اشتباه باشد یا نیاز به آزمایش مجدد باشد. در برخی موارد، پزشکان راهنمایی کردند و بعد از آزمایش مجدد مشخص شد که بچه به دنیا آمده و هیچ مشکلی هم ندارد. اینها دلایل عمدهای بود که ما در برنامه با آنها برخورد کردیم. در مورد موضوعات غیررسمی، داستانهای مربوط به ازدواج و بارداری هم وجود دارد، اما برخی از آنها راضی نشدند که در برنامه شرکت کنند. بااینحال، این موارد کم نیستند و با دوستانی که به ما سوژه معرفی میکردند، مذاکراتی داشتیم تا ببینیم آیا میتوانیم این موارد را پخش کنیم یا خیر و اینکه آیا تبعاتی برای خانوادهها خواهد داشت یا نه.
تلنگری در مسئولیتهای اجتماعی
محمدنیا در بیان علت همکاری مجدد با پروژه پریزاد توضیح داد: سقط جنین به این معناست که شما بهجای فرزندی که در بطن مادر وجود دارد و هنوز متولد نشده، تصمیم میگیرید. درواقع، شما برای کسی تصمیم میگیرید که در عین وجود، نمیتواند از خودش دفاع کند. مادر یا پدر به دلایلی مثل اشتغال و امکان ازدستدادن جایگاه اجتماعی، بهراحتی اجازه میدهند که یک موجود زنده از بین برود، زیرا آن را نمیبینند. چیزی که برای من جالب بود این است که وقتی به سمت این برنامه و همکاری با آن تمایل پیدا کردم، خانوادههایی را دیدم که بهدلیل مشکلات اقتصادی در تنگنا بودند. اما وقتی با مادران صحبت میکردم، میدیدم که چقدر از تصمیمی که گرفتهاند و فرزندشان را به دنیا آوردهاند، خوشحال هستند. حتی با وجود مشکلات اقتصادی، این تغییر نظر مادران و اینکه نگاهشان به داستان تغییر کرده، بسیار جذاب بود. آنها از تأثیر فرزندشان بر زندگی جاریشان راضی بودند و احساس میکردند که بچه برکت و تغییرات مثبتی به زندگیشان آورده است. احساس میکنم ما در قبال جنینهایی که بهراحتی و به دلایل عجیبوغریب از بین میروند، مسئولیت داریم. استدلالم برای همکاری با پروژه پریزاد این بود که اگر بتوانیم به اندازه توان خود، تلنگری به جامعه بزنیم و نظر چند نفر را تغییر دهیم، کار خیر و مثبتی انجام دادهایم.