قدر متیقن ماجرا این است که سازمان ملل متحد در جریان جنگ غزه و حمله به لبنان و سوریه از سوی رژیم اشغالگر قدس، صرفا به صدور بیانیههای غیرالزامآور اکتفا کرد و اقدامی عملیاتی در مواجهه با بحران ناشی از نسلکشی، قحطی و آوارگی در منطقه غربآسیا صورت نداد. دراین خصوص گفتوگویی باعزیز حسنویچ،مفتی اعظم کرواسی صورت دادهایم که از نظرتان میگذرد. این گفتوگو، در حاشیه سفر مفتی اعظم کرواسی به تهران و دیدار ایشان از سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی صورت گرفته است.
با گذشت حدود ۱۵ماه از آغاز و تشدید جنایات رژیم اشغالگر قدس در غزه و دیگر نقاط منطقه ازجمله سوریه، لبنان و یمن، شاهد ناکارآمدی عملی سازمانهای بینالمللی در مهار رژیم اشغالگر قدس هستیم. آیا معضل جاری را معطوف به ساختار سازمان ملل متحد و دیگر سازمانهای بینالمللی میدانید؟
آنچه امروز در غزه رخ میدهد، سند رسوایی سازمانهای بینالمللی و در رأس آنها سازمان ملل متحد است. امروز هیچکس در دنیا وجود ندارد که نسلکشی مطلق در غزه را انکار کند. هدفقراردادن کودکان، سالمندان و زنان بیدفاع در غزه چیزی جز نسلکشی نیست. در چنین شرایطی سازمانهای بینالمللی منفعلانه صرفا نظارهگر ماجرا هستند، حال آنکه انتظار حداقلی جامعه جهانی، مداخله موثر آنها در راستای پایاندادن به یک جنایت آشکار بوده است. بنابراین، ما ازیک ناکارآمدی مطلق در سازمانهای بینالمللی سخن میگوییم که محصول و نتیجه آن در برابر دیدگان افکارعمومی قابل مشاهده است. بخشی از تراژدی وحشتناک امروز در غزه، معلول عدم نیت و اراده واقعی برای حل آن و بخشی دیگر، نشاتگرفته ازساختاری است که هیچگاه جلوی نسلکشیهای دهشتناک در جهان را نگرفته و بالعکس، به وقاحت اشغالگران و جنایتکاران در تشدید جنایاتشان منجر شده است.
به انفعال سازمانهای بینالمللی و در رأس آنها سازمان ملل متحد در قبال سایر نسلکشیهای صورتگرفته در جهان معاصر اشاره کردید. در این مورد لطفا بیشتر توضیحدهید.
یکی از مصادیق دیگر نسلکشی در جهان، سربرنیتسا (در جریان جنگ بالکان) بود. من خودم از سربرنیتسای خونین میآیم، جایی که پدر و ۳۶ تن از اعضای خاندان ما قتلعام شدند. جایی که تنها در یک روز، ۸۰۰۰ نفر زندهزنده و به بدترین نحو ممکن به شهادت رسیدند. امروز همان تراژدی را در غزه مشاهده میکنیم. بنابراین، شاهد تکرار یک دور باطل در سازمانهای بینالمللی هستیم. جایی که جنایتی عظیم صورت میگیرد، اما آنها اقدامی در برابر آن صورت نمیدهند و صرفا نسبت به آنچه رخداده، ابراز تاسف میکنند. سؤال اصلی اینجاست که جایگاه سازمانهای بینالمللی در پیشگیری و حداقل، مواجهه با جنایاتی عینی که ابعاد هولناک آن در برابر دیدگان بشریت به تصویر کشیده میشود چیست؟ قطعا سازمان ملل متحد پاسخی برای این سؤال دردناک ندارد.
در شرایطی که سازمانهای بینالمللی اینگونه در برابر جنایات رژیم اشغالگر قدس یا جنایاتی مانند آنچه در بالکان، خصوصا در سربرنیتسا مشاهده کردیم منفعلانه و غیرعملگرایانه برخورد میکنند، وظیفه و مسئولیت جهان اسلام چیست؟
من در اینجا از نیت واقعی برای پایاندادن به بحرانهای بشری سخن میگویم. باید این نیت واقعی در جهان اسلام فراگیر شود. بارها در مصاحبههای خود در کرواسی تبیین کردهام که مسأله غزه، مسألهای فراتر از یک کشور(فلسطین) بوده و مربوط به کل جهان اسلام است. جایگاه مقدس فلسطین و قدس شریف را ما در قرآنکریم بهوضوح میدانیم. مسئولیت ما در برهه کنونی، انجام هر اقدام، روشنگری و عملی برای پایاندادن به این بحران است. زمانی که این مسئولیت جمعی درک شود، حتی انفعال سازمانهای بینالمللی (که نمیتوان به آنها اتکاکرد) نیز اهمیتی ندارد. تثبیت و پررنگساختن ارزشهای انسانی درجهان، ازجمله صیانت ازجان انسانهای بیگناه نیازمند نیت خوب، عملگرایانه و مسئولیتمحور برای انتشار آن است. زندهماندن امثال من پس از مشاهده نسلکشی سربرنیتسا، مسئولیت ما را جهت جلوگیری از تشدید آن در دیگر نقاط دنیا دوچندان میسازد. پس نباید در اینجا خود نیز منفعلانه عمل کنیم. این رسالت بزرگ را باید درک کنیم و با تمامی وجود خود در راستای تحقق آن بکوشیم. اکنون در جهان اسلام، قاعدتا این دغدغه و مسئولیت جمعی باید بیشتر از دیگر نقاط دنیا نمود داشته باشد.