این یوسف زندانی درچاه کینه وعناد حاکمیت جور و بیداد چه زمانی که در کنار مردم بود و چه زمانی که عموم از شمع وجودش در محرومیت بسر میبردند مصدر ایمان بود و منبع احسان و با روشنگرهایش چراغ هدایت جریان شیعی رابرمیافروخت.این امام همام در دوران رهبری معنوی ۳۵ ساله جهان تشیع (از۱۴۸ تا ۱۸۴ هجری) با چهار خلیفه عباسی که هرکدام در دشمنی با اهلبیت گوی سبقت را از هم میربودند و از سوی دیگر دنیای اسلام باتوجه به فتوحات گسترده خلافت با افکار و عقاید متعددی سروکار داشت و همین مسأله هم زمینه شکلگیری مکاتب فکری و فلسفی زیادی در جامعه اسلامی پدیدآورد.با این وصف، سیطره قدرت و ارباب ظلم و جور شرایطی را فراهم کرد تا بسیاری از دانشها و علوم زمانه از شعر و ادبیات و هنرگرفته تا حتی فقه و حدیث هم در خدمت اربابان قدرت درآید.
ازسوی دیگر حکومت منصور، مهدی، هادی وهارون خلفای چهارگانه عباسی که در آن زمانه به واسطه گسترش سرزمینهای اسلامی بر قسمت زیادی از جغرافیای دنیای آن روز حکومت میکردند تمامی تلاش خود را به کار میبستند تا صدا و اعتراض سیاسی و فرهنگی را درنطفه خفه کنند.طبعا درچنین شرایطی تنفس درفضای سیاسی وحتی فرهنگی جامعه اسلامی برای اهلبیت(ع) و پیروان آنها بسیار سخت و دشوار بود و در کنار همه تنگناها، ائمه اطهار با کیاست و فطانت تلاش میکردند تا از هر فرصتی برای بسط فرهنگ دینی بهرهببرند.
در همین زمینه امام موسی کاظم(ع) با جهاد مستمر نقش بسیار مهمی در بسط مباحث عملی و کلامی داشت و در طول امامت ۳۵ ساله آن امام بزرگوار عمده تلاشهای ایشان معطوف به تشریح معارف قرآنی و سنت نبوی و ولوی و تبیین امامت، توضیح اسلام ناب و تفسیر درست قرآن و ارائه تصویری روشن از معرفت اسلامی است. از طرفی با توجه به اینکه دنیای اسلامی در آن مقطع زمانی درگیر مباحث مختلف کلامی، حدیثی و فلسفی بود تلاش گستردهای از سوی این امام همام صورت گرفت تا موضوع امامت و حاکمیت سیاسی در جامعه اسلامی آن زمان درست تبیین شود.تردیدی نیست که یکی از مهمترین مسئولیتهای رهبران راستین و پیشوایان واقعی دین اقامه قسط و عدل بود تا زمینه برای تشکیل جامعه نمونه اسلامی با اهدافی و برنامهای که از سوی پیامبراعظم ترسیم شده بود فراهم شود. نگاهی به جهاد علمی و فرهنگی امام موسی کاظم(ع) در عرصه هدایتگری نشان میدهد که این مسیر تا لحظه شهادت ایشان تداوم پیدا کرد.
فضای خفقانی که در آن دوره حاکم بود، میطلبید که جامعه شیعی برای ادامه حیات سیاسی و فرهنگی خود بیش از گذشته احتیاط کند و به همین خاطر،امام هفتم هم در سلوک و منش خود تقیه را پیشه کرده بود و شاگردان، اصحاب و نزدیکان را به تداوم این شیوه سفارش میکرد اما این رویکرد به هیچوجه مانعی از آن نبود که در کوران تکاپوهای فرهنگی و فکری مکاتب مختلف دست از روشنگری بردارد.مراجعه به برخی از منابع تاریخی روایی حاکی از آن است که ایشان با بسیاری از علمای یهودی، مسیحی و سایر جریانهای فکری مباحثات و مناظرات متعددی داشت و حتی در گفتوگو با خلفای عباسی هم از هیچ تلاشی برای مشروعیتزدایی از حکومت آنها فروگذارنبود.همانطور که گفته شد ساختار خلافت برای جلوگیری از هر حرکت اعتراضی با کمک زور و اعمال قدرت در پی آن بود که همه جریانهای معترض را تحت کنترل خود درآورد و از همین رو، جامعه شیعی بهعنوان یک گروه مخالف با خلافت عباسی بیش از دیگر گروهها در معرض انواع و اقسام فشارها قرار داشت اما با این وصف و بهرغم همه تنگناهای موجود امام کاظم(ع) برای سازماندهی ارتباط با دوستداران اهلبیت و پیروان امامت و همچنین شاگردان «سازمان وکالت» را گسترش داد و در مناطق مختلف جهان اسلام، افرادی را بهعنوان وکیل تعیین کرد تا حلقه ارتباطی میان ایشان با جامعه شیعی باشند.
حاصل تلاشهای فرهنگی این امام بزرگوار مجموع احادیت فراوانی است که در منابع متعدد حدیثی شیعه به میراث گذاشته شده و این روایت عمدتا به موضوعات کلامی و همچنین اخلاقی اشاره دارند. ازجمله این آثار رسالهای فقهی با عنوان «المسائل»، رساله درباره عقل خطاب به شاگردشان هشام به حکم و رسالهای درباره توحید است.در حوزه سلوک شخصی هم ایشان زبانزد زمانه خود بود. در منابع مختلف و به تصریح شیعه و سنی گزارشهای مختلفی درباره بردباری و سخاوت این امام همام ذکر شده و شیخ مفید او را بخشندهترین مردم زمان خود دانسته است. همچنین برقراری شیخمفید امام موسیبن جعفر(ع) را کوشاترین فرد در صلهرحم با خانواده و دیگر بستگان میداند.
دلیل ملقب شدن امام هفتم شیعیان به کاظم، این بود که خشم خود را کنترل میکرد. گزارشهای مختلفی در منابع آمده که امام(ع) خشم خود را در برابر دشمنان و کسانی که به او بدی میکردند، فرومیبرد. امام کاظم(ع)، در طول دوران امامتش چندین بار از سوی خلفای عباسی احضار و زندانی شد. نخستینبار در زمان خلافت مهدی عباسی، امام را به دستور خلیفه از مدینه به بغداد منتقل کردند. هارون نیز دوبار امام را زندانی کرد. زمان دستگیری و زندان اول در منابع ذکر نشده ولی دومین بار در ۲۰ شوال سال ۱۷۹ق در مدینه دستگیر و در ۷ ذیحجه در بصره در خانه عیسی بن جعفر زندانی شد. هارون در سال ۱۸۰ق در نامهای به عیسی بن جعفر، از او خواست امام را به قتل برساند، ولی او نپذیرفت. امام را پس از مدتی به زندان فضل بن ربیع در بغداد منتقل کردند. امام موسیبن جعفر(ع) سالهای پایانی عمر خود را در زندانهای فضل بن یحیی و سندی بن شاهک گذراند.روزهای آخر عمر امام کاظم(ع) در زندان سندی بن شاهِک سپری شد. شیخ مفید گفته است سندی، به دستور هارون عباسی امام را مسموم کرد و امام سهروز پس از آن به شهادت رسید. بنابر قول مشهور، شهادت وی روز جمعه، ۲۵ رجب سال ۱۸۳ق در بغداد رخ دادهاست.