این نمایشگاه مشتمل بر ۷۰ عکس از رویدادها و تظاهرات سال ۵۷ تا دهه فجر و پیروزی انقلاب در تهران است که توسط این عکاس به تصویر کشیده شده و سیدعباس میرهاشمی، نمایشگاهگردانی آن را بهعهده دارد. با او درباره جزئیات بیشتر این نمایشگاه به گفتوگو نشستهایم.
با وجود اینکه روزهای برگزاری جشنواره تجسمی فجر میتوانست فرصت مغتنمی برای نمایش آثار عکاسان داخلی از روزهای انقلاب باشد، چرا تصمیم گرفتید مجموعهای از آثار یک عکاس خارجی را به نمایش بگذارید ؟
واقعیت این است که چند موضوع برای این بخش پیشنهاد شد، ولی پژوهش درباره هرکدام از آنها نیازمند زمان بود. در نتیجه تصمیم گرفتیم این مجموعهعکس را که آمادهتر از دیگر مجموعهها بود به نمایش بگذاریم. البته من هم با شما موافقم که اگر زمان بیشتری در اختیار داشتیم، میتوانستیم از مجموعه عکاسان داخلی که سهم بسزایی در ثبت تصاویر روزهای انقلاب داشتهاند بهره بگیریم. چهبسا معتقدم حتی با کنکاش و پژوهش بیشتر میتوانستیم در این حیطه به عکسهای کمتردیدهشده و حتی دیدهنشده هم از عکاسان خودمان برسیم که امیدوارم در فرصتهای بعدی این مسأله میسر شود.
از آنجا که نمایشگاهگردانی و انتخاب عکسهای این نمایشگاه به عهده شما بود چه معیاری برای انتخاب این آثار در نظر داشتید؟
بیشتر بهدنبال این بودم که روایت موجز و کاملی را ارائه کنم و با توجه به فرازها و موقعیتهای مختلفی که در دوره انقلاب وجود داشته است، سعی کردم اهم موضوع را در قالب ۷۰ عکس از آثار او به نمایش بگذارم. تمام عکسهایی که در این نمایشگاه روی دیوار رفتهاند، به لحاظ نحوه ارائه، راحتتر در ذهن مینشینند و مخاطب میتواند برداشت تصویری خود را از موضوع داشته باشد.
اگر ممکن است درباره دلیل بهنمایشدرآمدن این مجموعه عکس هم توضیح دهید.
پیش از هر چیز باید باشاره کنم که این مجموعه، در سالهای گذشته هم به نمایش درآمده بود. اصولا تمام عکسهایی که در دوره انقلاب توسط عکاسان داخلی و خارجی گرفته شده است، تا امروز به مناسبتهای مختلف به نمایش درآمده و عکسی که در این زمینه دیده نشده، نداریم. مهمترین نکته این است که هرکدام از این عکسها با توجه به زاویه دید عکاس و قرارگرفتن او در موقعیتهای مختلف، منتخب هستند و روایت خاص خود را نسبت به انقلاب دارند. درباره ستبون هم همینطور است و از آنجا که شکل ارائه این عکسها متفاوت است، اطمینان دارم تماشای آن برای مخاطبان خالی از لطف نخواهد بود.
مهمترین مؤلفه این عکسها از دیدگاه شما چیست؟
میشل ستبون ازجمله عکاسانی است که به قول خودش این شانس را داشته تا هنگام وقوع اتفاقات بزرگ بینالمللی در سطح جهان، در آن نقطه حاضر شود و به عکاسی بپردازد. آمدوشدهای او در سال ۵۷ به ایران، این فرصت را برایش فراهم کرده است تا عکسهای منحصربهفردی را از روزهای پیروزی انقلاب ثبت کند. وقتی مجموعهعکسهای او را دیدیم به این نتیجه رسیدیم که میشود در قالب یک نمایشگاه آن را در معرض دید عموم قرار داد. از این رو به اسکن، روتوش و درنهایت آمادهسازی این آثار برای بخش نمایشگاهی پرداختیم. در تکتک عکسهای ستبون میشود روزهای مختلفی که طی آن دوران سپری شد را مشاهده کرد. به بیان سادهتر، او بهعنوان یک عکاس خارجی، نگاه و روایت خاص خود را نسبت به موضوعی چون انقلاب داشته و همین مسأله میتواند عامل جذابیت این عکسها نزد مخاطبان شود.
در سالهای اخیر توجه به مسأله اقتصاد هنر، فرهنگسازی خرید آثار هنری از سوی عامه مردم را به دنبال داشته است. امروز دیگر اغلب مردم به این نتیجه رسیدهاند که فقط تابلوفرش نیست که در گذر زمان ارزشافزوده پیدا میکند، بلکه آثار هنری مثل عکس، نقاشی و مجسمه هم میتوانند چنین کاربردی داشته باشند. خود شما مواجهه فعلی مردم و عکس را چطور ارزیابی میکنید؟
طبعا نگاه عامه مردم نسبت به آثار هنری بهخصوص مقوله عکس به نسبت دهههای قبل خیلی متفاوت شده است. هرچند هنوز جا دارد تا جایگاه واقعی آن نزد رسانهها و جامعه شناخته شود. چون هنرهای تجسمی، حوزه تفکر است، بهواسطه پیچیدگیها و قابلیتهایی که دارد میتواند رسوخ بیشتری در اذهان عمومی داشته باشد. امیدوارم خوانش عکس در جامعه جدیتر شود. مسلما وقتی شناخت عمومی جامعه نسبت به یک هنر ارتقا پیدا میکند دیگر تنها جنبه نمایشگاهی و تزئینی ندارد و حالت کاربردی هم پیدا میکند و به منازل مردم راهمییابد. یکی از اساسیترین بخشهایی که میتواند در این زمینه کمکدهنده باشد، توسعه نقد تجسمی و آثار هنری است که عکس هم در این زمره قرار دارد.
طی سالهای گذشته شما دبیری دورههای متعددی ازجشنواره تجسمی فجر را بهعهده داشتید. امسال بهرام کلهرنیا در نشست خبری جشنواره به این مسأله اشاره داشت که جشنواره قرار است در این دوره بهشکل غیررقابتی برگزار شود. این مسأله انتقادات زیادی را به همراه داشته و برخی بر این باورند نباید چنین رویدادی، سلیقهای و قائم به دیدگاه شخصی برگزار شود. دیدگاه شما نسبت به این مسأله چیست؟
هر دوره از جشنواره تجسمی فجر، برجستگیها و نقاط ضعفی داشته است. در این دوره هم از نگاهی دیگر میشود ابعاد مثبت و منفی جشنواره را مورد بررسی قرار داد. اگر اینها را کنار هم بگذاریم، شاید بتوان مسیری را در جریان برگزاری جشنواره در پیش گرفت که به هر دو شکل قابلیت داشته باشد. یعنی هم آثار هنرمندان در جشنواره به شکل رقابتی مورد داوری قرار بگیرد و هم آثار بزرگان و هنرمندان پیشکسوت در بخش رقابتی به نمایش درآید. البته باید به این نکته هم توجه داشت که رسیدن به این نقطه، کار سختی است و به زمان و بررسی بیشتری نیاز دارد. طبعا با نگاه شورای سیاستگذاری در این دوره و مباحثی که مطرح شد، مسیر جشنواره به چنین سمتوسویی خواهد رفت و با درنظرگرفتن نقاط مثبت و منفی، میتوان چشمانداز روشنتری را برای جشنواره متصور شد تا به جایگاهخودش برسد.
شما همیشه به حفظ و نگهداری عکسهای دفاع مقدس توجه ویژهای داشتهاید و تأکید کردهاید در این زمینه، نیازمند یک آرشیو جامع و کامل هستیم. اکنون وضعیت این آثار را چگونه ارزیابی میکنید؟
در این زمینه میتوانم بگویم بسیاری از مجموعههایی که آثار اینچنینی را در اختیار دارند همچنان طبق همان رویه قبلی حرکت میکنند و چندان که باید، در زمینه ساماندهی این عکسها تلاش جدی انجام ندادهاند و از این رو، دسترسی آسانی به آثار دیدهشده نداشتهایم که امیدوارم با پژوهشها و ساماندهیها، این آثار از کنج بایگانی خارج شده و در معرض دید عموم قرار بگیرند. بااینحال انجمن عکاسان دفاعمقدس در این سالها نسبت به گردآوری و تدوین آرشیو عکسهای دفاعمقدس اهتمام ورزیده و قدمهای مثمرثمری در این زمینه برداشته است؛ از اسکن تا تبدیل عکسها به فایلهای دیجیتال. به نظرم حرکتهای سازندهای که انجمن عکاسان دفاعمقدس در این زمینه انجام داده باعث شده است تا برخی از نهادهای دولتی هم به این سمت بروند و به فکر ساماندهی آرشیو عکسهای دوره انقلاب و دفاعمقدس ساماندهی بیفتند. نمونه آن «موسسه اطلاعات» است که آرشیو تمامی عکسهای آن در انجمن عکاسان انقلاب و دفاعمقدس ساماندهی شده و آرشیو عکسهای «موسسه کیهان» نیز اخیرا با توافق صورتگرفته، در همین انجمن در دست اقدام و تبدیل به فایل دیجیتال است که در نوع خود اتفاق خوبی محسوب میشود. اگرچه این امر، به عزم جدیتری احتیاج دارد تا تمام عکسهایی که تا امروز از دو مقطع مهم انقلاب و دفاعمقدس باقی مانده است، بهعنوان میراث تاریخی برای آیندگان به یادگار بماند. یکی از آفات بزرگ درحوزه فرهنگوهنر، همین نگاه مناسبتی به آثاری است که در برهههای زمانی حساس و مهم مانند جنگ و انقلاب خلق شدهاند. درحالیکه موضوعاتی از ایندست قابلیت بیشتری برای پژوهش دارند و نباید فقط به یک مقطع زمانی خاص محدود شوند. گاهی آنقدر مطلب برای ارائه وجود دارد که میتوان بارها آن را در قالب نمایشگاهها و تمهای مختلف عرضه کرد. ضمن این که نگاههای مناسبتی نسبت به این آثار باعث میشود تا آنطور که باید شناخت و معرفی نسبت به آن از سوی مردم صورتنگیرد. بهخصوص در حوزه هنر که همیشه حرفهای زیادی برای گفتن دارد و نمیشود فقط آن را به مناسبتها گره زد.