دوی امدادی برای نجات زینب‌کوچولو

در یک ماراتن عجیب نجات زندگی، از خواهر و مادر گرفته تا راننده و نگهبان یک بیمارستان در نیشابور همگی دست‌به‌دست هم دادند تا کودک شش‌ساله خانواده‌ای از مرگ حتمی نجات پیداکند. این اتفاق در حالی افتاد که این دختربچه تنها یک قدم با مرگ فاصله داشت.
در یک ماراتن عجیب نجات زندگی، از خواهر و مادر گرفته تا راننده و نگهبان یک بیمارستان در نیشابور همگی دست‌به‌دست هم دادند تا کودک شش‌ساله خانواده‌ای از مرگ حتمی نجات پیداکند. این اتفاق در حالی افتاد که این دختربچه تنها یک قدم با مرگ فاصله داشت.
کد خبر: ۱۴۹۴۵۴۴
 
به گزارش خبرنگارجام‌جم، حادثه حوالی ظهر روز۲۹بهمن‌ماه درنیشابور و درخانواده جوان رخ داد؛زمانی ‌که زینب، دخترکوچولوی شش‌ساله قرصی را از روی زمین برداشت و در دهانش ‌گذاشت. آن‌طورکه پدر خانواده می‌گوید، دارویی‌که زینب آن را خورد، داروی پدر بود که آن را مصرف می‌کرد، اما آن روز یک عدد از این قرص‌هاازخشابش بیرون افتاده بود.پدر آن روز درخانه حضور نداشت و مادر، زینب و خواهر هشت‌ساله او در خانه بودند. 
ام‌البنین جوان، عمه زینب، در مورد این حادثه به جام‌جم گفت: «خواهر بزرگ‌تر، زینب را در حال خوردن قرص دیده بود. پس از مصرف قرص، حالت گیجی و خواب‌آلودگی به زینب دست داد، طوری که به مادرش ‌گفت بالش به او بدهد تا بخوابد. مادرش هم بالش داد و زینب به محض ورود به اتاق خوابید. خواهر بزرگ‌تر زینب ‌که صحنه خوردن قرص توسط خواهرش در ذهنش مانده بود سراغ او رفت تا بیدارش ‌کند، اما هرچه تلاش‌کرد بیدار نشد. سراغ مادرش رفت و گفت هرکاری می‌کنم زینب بیدار نمی‌شود. مادر می‌گوید او خوابیده و بیدارش نکن، اما خواهر بزرگ‌تر ‌گفته بود مامان، لب‌های خواهرم سیاه شده است. با این حرف، مادر با نگرانی سراغ زینب رفت و متوجه وضعیت ناگوار او شد. با نگرانی بسیار شدیدی بچه را در آغوش ‌گرفت و در کوچه و خیابان از مردم کمک می‌خواست.»
آن‌طورکه عمه زینب می‌گوید، در آن محله خودروها به‌راحتی تردد نمی‌کنند. درحالی‌که مادر زینب دخترک بیهوشش را در آغوش داشت، راننده جوانی به نام امیر سیدین ۲۱ساله با خودروی پرایدش مقابل پای مادر مضطرب توقف‌کرد. سیدین در گفت‌وگو با جام‌جم ادامه داد: «حوالی ساعت ۱۲:۳۰ بود و داشتم از سر کار به خانه برمی‌گشتم که متوجه شدم مادری با کودکش سر کوچه ایستاده است و گریه می‌کند. گفت می‌توانید بچه‌ام را به بیمارستان برسانید؟ که گفتم سوار شوید. خیابان شلوغ بود و هرچه به سایر راننده‌ها چراغ می‌زدم یا دستم را تکان می‌دادم‌ که کنار بروید، هیچ‌کس نمی‌رفت. مجبور شدم خلاف حرکت‌ کنم. در ادامه به یک چهارراه رسیدم. بازهم به مردم گفتم بروید کنار تا رد شوم، اما هیچ‌کس اهمیت نداد. بچه بیهوش بود و برای همین ماشین را در ترافیک رها کردم و با در آغوش‌گرفتن کودک تصمیم‌گرفتم به سمت بیمارستان بدوم. البته ابتدا مادر کودک خودش می‌خواست او را به بیمارستان ببرد که گفتم توانش را ندارید و خودم او را می‌برم. کودک بیهوش بود و نفس نمی‌کشید. حدود ۳۰۰ ــ ۲۰۰ متر درحالی‌که دختربچه را در آغوش داشتم دویدم تا به بیمارستان ۲۲بهمن رسیدم. وقتی به بیمارستان رسیدم دیگر توان نداشتم. به نگهبان ‌گفتم می‌توانید او را داخل ببرید، من دیگر نمی‌توانم. او هم که متوجه شرایط شده بود، به‌سرعت کودک را گرفت و در اختیار کادر درمان قرار داد. بعد هم برگشتم و پرایدم را از همان‌جا که‌ گذاشته بودم، برداشتم و خوشبختانه سرقتی هم رخ نداده بود.»
اقدامات درمانی لازم روی زینب انجام شد، اما همان تنها یک قرص وضعیت وخیمی برای دختربچه ایجاد کرده بود. وقتی پزشکان به پدر زینب که خودش رابه بیمارستان رسانده بود گفتند ما هرکاری که لازم بود را انجام دادیم و فقط دعا کنید، پدر دچار حمله قلبی شد و ازحال رفت. 
عمه زینب در ادامه گفت: «نجات زینب معجزه بود. اگر آن آقای راننده همسایه‌مان نبود، نمی‌دانیم برای زینب چه اتفاقی رخ می‌داد، اما خدا دوباره او را به ما داد. حتما در آن فیلم دیدید که بنده‌خدا پس از گیرافتادن پشت چراغ‌قرمز آن‌قدر دویده بود که از نفس افتاد. به‌خصوص این‌که آدم در زمان بیهوشی سنگین‌تر می‌شود و ایشان شرایط سخت را تحمل کرده بود تا جان برادرزاده‌ام را، که او را بسیار دوست دارم، نجات دهد. زینب پس از سه روز بستری در بیمارستان مرخص شد و سلامت به خانه برگشت.»

احیا در بیمارستان
سرپرست حراست دانشگاه علوم پزشکی نیشابور هم در این رابطه گفت: «حدود ساعت۱۴چهارشنبه، مردی که کودک بی‌جان خود را در آغوش داشت، دوان‌دوان به در ورودی اصلی بیمارستان ۲۲بهمن نیشابور مراجعه کرد.»
مصطفی افشارنیک افزود: «دراین شرایط با توجه به دوربودن اورژانس بیمارستان وخستگی آن مرد،همکارحفاظت فیزیکی به‌سرعت کودک را تحویل گرفت وبدون فوت وقت وی را به اتاق احیای قلبی ــ ریوی اورژانس منتقل کرد. با تلاش همکاران اورژانس، عملیات احیای کودک با موفقیت انجام و پس از اقدامات اولیه بیمار به بیمارستان حکیم منتقل شد.»
افشارنیک ضمن تشکر از آقای امیرعلی بیجمیرانی، همکارحفاظت فیزیکی بیمارستان ۲۲بهمن گفت: «هم‌اینک کودک با حال عمومی مناسب، تحت نظر پزشک است.»

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
ابتلای شعر به روزمرگی

دبیر علمی جشنواره شعر فجر در گفت‌و‌گو با «جام‌جم» تأکید کرد آیین‌نامه این رویداد ادبی نیاز به تجدیدنظر دارد

ابتلای شعر به روزمرگی

نیازمندی ها