در ادامه متهم به نام میثم در جایگاه ایستاد و با رد اتهام قتل عمدی گفت: دخالتهای مردی به نام صابر در زندگی من و شقایق باعث جدایی ما شد. دو ماه قبل از حادثه یک سلاح کلت با سه فشنگ خریدم و قصد داشتم با آن سراغ صابر بروم اما او را پیدا نکردم. روز حادثه به مقابل خانه همسر سابقم رفتم تا با او صحبت کنم. پدرزنم هم در خیابان بود که با دیدن من شروع به فحاشی کرد. عصبانی شدم و اسلحه را برداشتم و شلیک کردم. اولین گلوله نمیدانم به کجا برخورد کرد. دومین گلوله بعد از برخورد به دیوار که یک و نیم متر با ما فاصله داشت،کمانه و به شقایق برخورد کرد. سومینگلوله را هم به سمت پدرزنم شلیک کردم.
سپس وکیل متهم به دفاع از او پرداخت و با طرح ایراداتی به پرونده گفت: موکلم در آخرین جلسه دفاع از حضور وکیل بیبهره بوده است. همانگونه که در اظهارات پدر مرحومه و برادرش و گزارش مرکز پیام پلیس وجود دارد، در تیراندازی یک گلوله به پهلوی خانم شقایق اصابت کرده بود. در این خصوص کارشناس اسلحه و مهمات و پزشک متخصص باید اظهار نظر میکردند که این اقدام نوعا کشنده محسوب میشودیا خیر؟ از سوی دیگر پس از مجروحیت، زن جوان ابتدا به درمانگاه و بعد به بیمارستانی در محل تیراندازی و در نهایت به بیمارستان فیروزگر اعزام میشود که هیچ مدارکی در خصوص مداوای وی یا احتمال قصور پزشکی وجود ندارد.
وی ادامه داد: متهم چند بار از حضور فردی به نام صابر در زندگی مشترکش حرف زده که تحریکهای او باعث این حادثه تلخ شده است. بر اساس اظهارات پدر شقایق و فیلم دوربینهای مداربسته، متهم با همسر سابقش در کمال آرامش صحبت میکرده است. اگر او قصد قتل داشته، درهمین مدت که حدود ۲۵ دقیقه طول کشیده قتل را انجام میداد. دادسرا با توجه با اقرار متهم اقدام به صدور کیفرخواست کرده، در حالی که موکلم اعلام کرده قصد قتل نداشته و باید از تجزیه اقرار اجتناب کرد.
پس از دفاعیات متهم و وکیلش، مادر مقتول به صحبتهای آنها اعتراض کرد و گفت: این مرد، دخترم را کشته و حالا به او تهمت هم میزند. دخترم باخیاطی هزینه زندگی راتامین میکرد.هفت صبح به کارگاه میرفت و۱۰شب برمیگشت.دو دختر داشت که گاهی به من میسپرد وگاهی در خانه تنها میگذاشت. دخترم را کتک میزد و شقایق برای اینکه ما ناراحت نشویم به دروغ میگفت از چارپایه افتاده است. یک بار با سگک کمربند به چشم دخترم زده بود. این اواخر دیگر خسته شده بود و میگفت از صبح تا شب کار میکنم. شب هم خسته به خانه میآیم و کتکمیخورم. میخواهم از این مرد جدا شوم. دخترم یک سال قبل از قتلش، از متهم جدا شد. او باید در همان محلی که دخترم را کشت اعدام شود.
پدر مقتول هم ادامه داد: من نگهبان شب هستم و آن روز صبح وقتی به سمت خانه آمدم، میثم را دیدم. پرسیدم اینجا چکار میکنی که ادعا کرد آمده بچه هایش را ببیند. دخترم یک متر و نیم با کارگاهش فاصله داشت که میثم به او شلیک کرد. شقایق گفت؛ بابا من میمیرمکه گفتم نه زنده میمانی. میثم بعد از شلیک به دخترم لگد زد.
رئیس دادگاه سپس از میثم خواست در جایگاه قرار بگیرد و آخرین دفاعیاتش را مطرح کند که مرد جوان گفت: حرفهایی که باید میزدم را زدم و پشیمانم. اگر دو دخترم نبودند، خودم را در زندان میکشتم. ۸۰درصد اظهارات شاکی دروغ است .آنها باید بزرگتری میکردند تا ما از هم جدا نشویم. صابر شیطان صفت وارد زندگی ما شد و باعث خراب شدن زندگی ما شد.
درپایان هم وکیل میثم از قضات خواست، پیامهای یک هفته قبل موکلش و شقایق را بررسی کنند تا مشخص شود آنها رابطهای عاشقانه داشتند.
قضات دادگاه پس از رسیدگی به پرونده برای تصمیمگیری وارد شور شدند.