علی مسعودی با بیش از ۲۰ سال تجربه نویسندگی و کارگردانی، در «بدل» سعی کرده است فضای خانوادگی و اجتماعی را به تصویر بکشد. او با بهرهگیری از شخصیتها و دیالوگهایی که از زندگی واقعی نزدیکانش وام گرفته، فرهنگ و روابط انسانی کمرنگ شده در جامعه را به نمایش درآورده است. این سریال اردیبهشت ۱۴۰۳ روی آنتن رفت، اما بعد از پخش سه قسمت، از ادامه آن منصرف شدند. علی مسعودی، معروف به علی مشهدی، نویسنده و کارگردان اثر است و بازیگران دیگری مانند عرفان آصفی در نقش رضا، ابوالفضل رجبی در نقش تورج، محمد اسلامی در نقش حاج مرتضی و ماهان عبدی در نقش قاسم نیز در این سریال حضور دارند. این عوامل به تازگی برای صحبت درباره فرآیند تهیه و تولید سریال «بدل» به ساختمان روزنامه جامجم آمدند که جزئیات آن را در ادامه خواهید خواند.

با چه دغدغه و فضای ذهنیای ایده سریال بدل شکل گرفت؟
علی مسعودی، نویسنده و کارگردان سریال بدل: حدود ۲۰ سال پیش طرح سریال بدل را براساس خبری واقعی نوشتم که در یکی از روستاهای اطراف مشهد بهنام زِقی رخ داد. زقی همان روستای خاستگاه خانواده پدری افرادی چون استاد رحیمپور ازغدی و آقایان رسول خادم و مصطفی و مرتضی علیزاده، قهرمان کشتی نوجوانان و جوانان جهان و آسیا است. آن روزها خبری در روزنامهها منتشر شد مبنی بر سرقت در مسجد این روستا که چند روز بعد هم زیر پل استقلال مشهد پیدا شد. این خبر جرقهای شد برای روی صفحه آمدن طرح این سریال. البته دوستی در میراث فرهنگی قم دارم که ایشان مرا به ساختمانی قدیمی برد که فکر میکنم انبار موزه بود. آنجا منبری قدیمی را در حصاری شیشهای دیدم که دوستم گفت این منبر دزدیده شده بود و آن را تا مرز هم برده بودند. این اتفاق هم در پررنگ شدن انگیزه من برای نگارش طرح موثر بود.
باتوجه به مشهدی بودن شماوجغرافیای اتفاقی که انگیزه نوشتن طرح شده،چه شد تهران را برای خلق روایتتان انتخاب کردید؟
مسعودی: صادقانه بگویم خیلی دوست داشتم داستان را در مشهد بسازم اما نمیدانم چرا مشهد نرفتم. البته بخشی از داستان بدل در مشهد فیلمبرداری شده.
گفتید جرقه ابتدایی طرح داستانیتان مربوط به ۲۰ سال پیش بوده، آیا به دلیل سیر تحول شخصیت، زمان روایت را در ماه مبارک رمضان طراحی کردید؟
مسعودی: نه! از همان ابتدا ماه مبارک را برای زمان قصه تعیین کرده بودم. در آن زمان، طرح اولیه این بود که شخصیت اصلی ما، رضا به ایران میآید و تصمیم دارد در مسجد را بدزدد. او به والدینش میگوید دکترای خود را گرفته و نذر کرده خادم مسجد شود. از طرفی شخصیت کیوان، دوست رضا که یک سال پیش رضا به او نارو زده، منتظر بوده تا به ایران برگردد. و البته میدانسته که وقتی حرف از ازدواج خواهر رضا باشد او برای برگشت به ایران تحریک خواهد شد. بنابراین تصمیم گرفتیم که کیوان به خواستگاری خواهر رضا بیاید.
انتخاب نام رضا عطاران برای شخصیت اصلی داستان بر چه اساس شکل گرفت؟
مسعودی: برای انتخاب نام شخصیت اصلی از رضا عطاران اجازه گرفتم. با توجه به پیشه خانواده که در حوزه عطاری است به ذهنم رسید شهرت عطاران برای این خانواده مناسب خواهد بود. بعد به ذهنم رسید اسم و فامیل رضا عطاران برای شخصیت اصلی جذاب است. با رضا عطاران تماس و اجازه گرفتم. رضا بعد از اطلاع از موضوع خندید و گفت از نظر من ایرادی ندارد و میتوانی اسم شخصیت را رضا عطاران بگذاری.
در پخش قبلی «بدل» که چند قسمت از سریال روی آنتن رفت، شایعهای پخش شد مبنی بر اینکه، به دلیل استفاده ازنام و شهرت رضا عطاران بازیگر نامآشنای تلویزیون و سینما، ایشان شکایتی از این سریال انجام دادهاند و این عامل ادامه پیدا نکردن سریال بوده است.
مسعودی: ادامه پیدا نکردن سریال در آن برهه هیچ ربطی به این شایعه نداشت. سریال بدل قرار بود عید سال گذشته روی آنتن برود. قصه هم تقارن ایام نوروز و ماه مبارک رمضان بود. بنابر هر دلیلی صلاح دیده شد به جای بدل، سریال «هفت سر اژدها» پخش شود. زمانی که نوبت پخش بدل رسید، پس از پخش دو قسمت از سریال، با شهادت رئیسجمهورمان، آقای رئیسی مواجه شدیم. مدت هفت روز برنامه را اجرا نکردیم. قسمت سوم که پخش شد، برابر شد با آن قسمتی که اجرای معینزد بود. در آن زمان، برخی اظهار کردند که باتوجه به تم کمدی سریال بهتر است کمی صبر کنیم. بنابراین دستور داده شد این قسمت پخش نشود و چند روز دیگر به تأخیر بیفتد. محاسبه ما به این شکل بود که تا قبل از مسابقات یورو ۲۴ فوتبال، پخش سریال به اتمام برسد. باید توجه کرد که پخش هیچ سریالی همزمان با ایام فوتبالی به لحاظ جذب مخاطب موفق نخواهد بود. این را صادقانه میگویم، من خودم هم اگر فوتبال پخش شود، سعی میکنم ابتدا فوتبال را تماشا کنم. آن ایام هم، فوتبال هر روز در ساعت ۷:۳۰ شروع میشد و این بازیها معمولا بیش از ۹۰ دقیقه طول میکشید، بنابراین زمان کافی برای تماشای سریال وجود نداشت. در تصمیمی جمعی با مدیریت سیمافیلم به این نتیجه رسیدیم که از ادامه سریال منصرف شویم.
معمولا این شرایط حاشیه برانگیز هم میشود.
مسعودی: البته در این میان، یکی از دوستان نیز با شیطنت متنی منتشر کرده بود مبنی بر این که شبکه ۳ به دلیل کیفیت پایین سریال، مسئولیت ادامه پخش سریال را به عهده نگرفته و پس از چهار قسمت، سریال را از آنتن پایین آورده است. در حالی که تا آن زمان کلا سه قسمت از سریال روی آنتن رفته بود. به آن دوست عزیز عرض کردم حداقل نگاه میکردی سریال تا چه قسمتی روی آنتن رفته است. هنوز متوجه نشدهام کدام عقل سلیمی، سریال را بعد از سه قسمت ارزیابی میکند. مثل این است که بروید سینما برای یک فیلم ۹۰ دقیقهای و در دقیقه دوم بگویی فیلم خیلی بدی بود. یک فیلم حداقل ۱۵ دقیقه طول میکشد تا به نقطه عطف اول خود برسد. این حاشیهسازیها بعد از سه قسمت کم لطفی بود.
آصفی با چه پیشینهای و چطور به پروژه بدل ملحق شد؟
عرفان آصفی، بازیگر نقش رضا در «بدل»: مشهد که بودم در انجمن سینمای جوان فیلمسازی میکردم. سه ترم ادبیات نمایشی را هم در دانشگاه سوره خواندم. پس از آن بورسیه مدرسه ملی سینما شدم و فیلمسازی خواندم. به لطف خدا و استاد کیانوش عیاری مسیر حرفهایام به بازیگری در «ویلای ساحلی» انجامید اما اگر بخواهم داستان ورودم به گروه بازیگری بدل را بگویم، روایت آن بسیار دلی است. در یکی از برهههای زندگیام، درست بعد از فیلم ویلای ساحلی، یک فاصله بزرگ در زندگیام به وجود آمده بود. دوستی دارم به نام مهران قربانی که فیلمساز و دستیار آقای عطاران است. نکته جالب ماجرا این است که آقای عطاران از طریق آقای قربانی، من را برای کاراکتر رضا به آقای مسعودی معرفی کردند. ایشان هم لطف کرده و به من اعتماد کردند.
آیا چالشی با نقش رضا در بدل داشتید؟
آصفی: حقیقت این است که رضا اصلا شبیه من نبود. تقریبا میتوانم بگویم که هیچ شباهتی نداشت. تنها خصیصهای که در رضا با من مشترک بود، عشق به خانوادهاش بود. او همه کار میکرد تا خانوادهاش از هم نپاشد و تصویر بدی از خودش به یادگار نگذارد. احترام به پدرومادر برای او بسیار مهم بود و من هم همینطور هستم. شاید برای من هم اینگونه باشد که برای پدرومادرم هر کاری انجام میدهم. البته در پیشتولید و هم در طول ساخت برای شکلگیری شخصیت رضا پیشنهادهایی داشتم که با علی آقا صحبت میکردم. ایشان در هدایتگری بازیگر بسیار خوب هستند به شکلی که نقش به خودیخود وجود داشت؛ فقط بازیگر باید تلاش میکرد نقش را درست اجرا کند. صادقانه بگویم نقش رضا روی کاغذ خیلی نقش کاملی بود.
ازدیگربازیهای چشمگیر دربدل،حاج مرتضی با بازی محمد اسلامی است.آیا پیش ازاین سریال درنقش معمم ایفای نقش داشتید؟
محمد اسلامی، بازیگر نقش حاج مرتضی: پیش ازاین هرگز درنقش یک روحانی ظاهر نشده بودم. بعد از«نوروز رنگی» این دومین باری بود که آقای مسعودی به من اعتماد کردند و در اثرشان نقشی را به من پیشنهاد دادند. بهطور کلی با توجه به کارهایی که انجام دادهام، چه در تئاتر و چه در تلویزیون، بالاخص اولین کار تصویریام در سریال نوروز رنگی اعتراف میکنم که کمدی در خون من است. هر چند وقتی به دفتر آقای مسعودی رفتم، صحبت از نقش قاسم برای من بود اما به یکباره آقای مسعودی نقش حاج مرتضی را پیشنهاد دادند. باشنیدن این پیشنهاد، لرزه به تنم افتاد.بعد ازاینکه گفتند باید این نقش را بازی کنم، هیچ پیشفرضی درباره نقش آخوند نداشتم. وقتی از دفتربیرون آمدم وبه سمت خانهام که فاصله زیادی داشت، میرفتم، در ذهنم این سوال را مطرح میکردم: چه چیزی در انتظارم خواهد بود؟ به این علت که بین نقش احمد در نوروز رنگی و حاج مرتضی در بدل فاصله زیادی است. جلسه اول دورخوانی، دو دیالوگ را نگفتم. آقای مسعودی گفتند «افتضاح درش آوردی. به خودت بیا.» شاید برای بار اول باشد که در حضور آقای مسعودی این را میگویم اما وقتی این را گفتند احساس ناامیدی و شکست کردم و اینبار هم از میدان ونک تا خانهام پیاده رفتم و فکر کردم. این شد که تمام نسخههایی که بازیگران در سینما و تلویزیون نقش آخوند را ایفا کرده بودند، نشستم و دیدم و از آقای پرستویی و عزتی گرفته تا محمدرضا فروتن، حامد بهداد و محمدرضا شریفینیا را بررسی و آرشیو کرده بودم. نمیدانستم چه کار کنم که نقش تکراری نشود. میخواستم نقش هم از خودم دور نباشد، هم به نوعی ادایی به نظر نرسد. در نهایت محبت و راهنماییهای آقای مسعودی کمک کرد که بتوانم این نقش را ایفا کنم. امیدوارم همان شده باشد که انتظار داشتند.
مسعودی: پیش از این در مورد امکان سوپراستاری بازیگرهای دیگر پیشبینی کردهام و دوستان میتوانند شهادت بدهند که چقدر حرفم درست از آب درآمده؛ حالا هم در مورد محمد اسلامی این را میگویم. این پسر پنج سال دیگر سوپراستار سینمای ایران خواهد بود. محمد بهشدت بازیگر بااستعدادی است. یک عمر نویسندگی کردم. هر کس در کارهایم بازی کرده به حسب تواناییاش گفتهام که به کجا خواهد رسید. محمد اسلامی را من برای نوروز رنگی از روی عکس انتخاب کردم. جواد خواجوی عکسی نشانم داد و گفتم بگویید بیاید. وقتی آمد؛ گفتم برو قرارداد ببند. یک «آن» در وجود محمد اسلامی هست که مطمئنم اگر مسیر کاریاش را درست انتخاب کند و درست پیش برود، پنج سال دیگر بدون شک سوپراستار سینمای ایران خواهد بود.
آقای عبدی در بدل چطور به نقش قاسم تبدیل شد؟
ماهان عبدی، بازیگر نقش قاسم: آقای مسعودی همیشه به بازیگران خود لطف دارند و از ۱۸ سال پیش که با ایشان آشنا شدم، همواره حامی من بودهاند. ایشان نهتنها به من بلکه به بسیاری از جوانان دیگر نیز کمک کردهاند و به آنها اعتماد میکنند که این امر در پیشرفت بسیار مهم است. روش ایشان این است که مسئولیتهایی را به عهده ما میگذارند و در طول ساخت چهار ماهه سریال، راهنماییهایشان بسیار مهم بود. در شرایط فشار و خستگی، داشتن راهنما بسیار کمککننده است و واقعا به ایشان مدیون هستم. برای ایفای نقش قاسم سعی کردم براساس زیست خودم اکتهایی داشته باشم که بسیاری بتوانند آن را درک کنند. به نظر میرسید برای درآوردن نقش قاسم، نزدیکترین راه این است که از زندگی خودم الگو بگیرم. میخواستم جوانان و همچنین افرادی که سنشان بالاتر است، بتوانند با شخصیت قاسم ارتباط برقرار کنند و احساس خستگی نکنند.
پیشنهاد دندان خراب قاسم از طرف چه کسی بود؟
عبدی: پیشنهاد آقای خلج بود و آقای مسعودی نیز تأیید کردند.
شخصیت قاسم را چگونه دیدید؟
عبدی: الگوی قاسم، آقا مکرم بود و سعی میکرد شبیه او باشد. قاسم از شهرستان به تهران آمده و مکرم عطاران به نوعی تلاش کرده زیر بال و پر او را بگیرد و حمایتش کند. این شد که قاسم هم کارهایی را که آقا مکرم انجام میدهد، تقلید میکند و سعی دارد به نوعی اعتبار مکرم عطاران را در محل به دستآورد.
کم سنترین بازیگر اصلی سریال بدل ابوالفضل رجبی است. او را با سریال «پایتخت» میشناسیم. خواهرزاده تقی معمولی بود و برادر کوچک بهتاش. اینبار او را در نقش تورج در سریال بدل میبینیم. از پیشنهاد نقش تورج برایمان بگویید.
ابوالفضل رجبی، بازیگر نقش تورج: یک روز که داشتم در خانهمان ماست و چیپس میخوردم، آقای زاهدیان دستیار یک آقای مسعودی، تماس گرفتند و گفتند سریالی تلویزیونی داریم که احتمالا از شبکه سه پخش خواهد شد.من هم یک مقدار قپی آمدم و گفتم «باشه بهتون خبر میدم» بعد در دلم قبول کردم. کارهای علی آقا را دیده بودم.
احتمالا بعد از دریافت پیشنهاد بشکن زدید؟
رجبی: بله، یک دور،دور خانه چرخیدم.چندساعت بعد خودم تماس گرفتم وبرای گفتوگو قرارگذاشتیم. رفتم دفتر وعلی آقارا دیدم. ایشان بیشتر از اینکه راجع به کارصحبت کنند، راجع به اخلاق، آینده و این دست مسائل صحبت کردند.خودشان شخصیتی دارند که اگر کسی ذهنیت منفیای نسبت به آنها داشته باشد و فرصتی یکساعته برای بودن درکنارشان پیدا کند، همه آن ذهنیت منفی، پاک خواهد شد. اینقدرکه ایشان همهجوره خوب هستند وبا هرمدل آدمی کنارمیآیند. این داستان اضافهشدن من به پروژه بدل بود.
پسر کوچک خانواده عطاران را چگونه دیدید؟
رجبی: پسر کوچک خانواده عطاران دنیای جالبی دارد. تورج در خانواده عطاران پیش از آمدن رضا برای خودش در خانواده حکومت میکرد. رضا که میآید بینشان کلکلهایی اتفاق میافتد که بامزه است. البته بین تورج و پدرش هم کلکلهایی وجود دارد. امیدوارم که مخاطب این شوخیها را دوست داشته باشد. من هم از موقعیتهای خندهآفرین بدهبستانی خوشم میآید.
در پایتخت هم با بهتاش در مقام برادر کلکل داشتید.
رجبی: بله، آنجا هم برادری داشتم که با او کلکل میکردم، اما جنس شوخیها آنجا متفاوت بود.
پایتخت شما را به دنیای بازیگری معرفی کرد. سریال بدل برای شما در مسیر حرفهای چه آوردهای داشته است؟
رجبی: بدل برای من تجربه خیلی خوبی بود. هرچند که در پایتخت جزو بازیگران اصلی بودم اما در هر قسمت نهایتا پنج سکانس بازی کردم. آنچه که در بدل اتفاق افتاد این بود که چون عضوی از خانواده اصلی قصه هستم سکانسهایی را رهبری کرده و پیش میبردم. هر کارگردانی که سریال را آنالیز کند متوجه خواهد شد که آیا بازیگر با توجه به سکانسهایی که عهدهدار بوده توانسته از پس نقش بربیاید یا خیر. بدل از این جنبه برایم خوب بود. توانستم توانمندی خودم را بیش از پیش به تصویر بکشم. از علیآقا بابت اعتمادی که داشتند ممنونم.
بازی روبهروی شهرام قائدی راحت بود؟
رجبی: در کشورمان تعداد کمی از بازیگران وجود دارند که در بازی ازخودگذشتگی نشان دهند، درحالیکه ایشان در بازی مکملی که با هم داشتیم، تعامل بسیار خوبی با من داشتند. در یک سکانس که در حیاط خانه فیلمبرداری میشد، ایشان بهشدت در کمک به من برای ایفای نقشم همراهی کردند. آقای قائدی به من میگفتند چطور بازی کنم، ادای جملات به چه شکل باشد و کجا باید مکث نمایم. در این شرایط ناگهان اصلا دیالوگ خودشان را فراموش کردند. به قدری ازخودگذشتگی داشتند که حاضر بودند بازیگر مقابل بیشتر از خودشان دیده شود. همیشه به من میگفتند اگر بتوانی تورج در بدل را درست از آب دربیاوری و آنچنان که باید و شاید دودستی نقش را بچسبی که مخاطب او را دوست داشته باشد قطعا میتوانی در طنز علی صادقی جدیدی را به این ژانر معرفی کنی. این روزها هم در مواجهه خیابانی با مردم بازخوردهای خوبی گرفتهام. همین امروز هم که آمدیم روزنامه جامجم چند نفر در ورودی موسسه جلوی من و آقای مسعودی را گرفتند و ابراز محبت داشتند.
ماهان عبدی بازی روبهروی شهرام قائدی را چگونه دید؟
عبدی: بازی روبهروی آقای قائدی با کلی آموزش برایم همراه بود.
آنجاهایی که از دستتان عصبانی میشدند چطور بود؟
عبدی: هم آقای مسعودی از دستم عصبانی شدند و هم آقای قائدی. از هر دو عزیز نکات زیادی یاد گرفتم.
از سکانسی برایمان تعریف کنید که زیر تخت قهوهخانه مخفی شده بودید و با مکرم عطاران رخدررخ قرار گرفتید.
عبدی: آن سکانس، سکانس سختی بود. بهدلیل ۳ ــ ۲ ساعت زیر تخت ماندن عضلاتم گرفته بود. ابوالفضل (رجبی) آمد مرا بیرون بکشد، زورش زیاد است، نزدیک بود سرم بخورد به تخت و بشکند. فیلمبرداری بدل در زمستان انجام شده. در آن سکانس روی زمین دراز کشیده بودم و زمین فوقالعاده سرد بود. آن سکانس برداشتهای مختلفی داشت که من هم باید آن زیر میماندم، چارهای نداشتم، بیرون آمدن و دوباره زیر تخت رفتن زمانبر بود و وقت را تلف میکرد. به همین دلیل تمام آن ۳ ــ ۲ ساعت زیر تخت ماندم و عضلات کمرم گرفت. حالا فکر کنید در بخشی از آن زمان باید با آقای قائدی هم رخدررخ میشدم. البته پلانهای زیادی روبهروی ایشان داشتم که نمیشد جلوی خندهام را بگیرم و واقعا میخندیدم.
از سختیهای تولید سریال برای کارگردان بگویید.
علی مسعودی: وقتی متنی را مینویسی و قرار است آن را کارگردانی کنی، به لحاظ احساسی به آن مانند بچهات نگاه میکنی. لحظه به لحظه اثر برایت مهم است. ۲۰وخردهای سریال را نویسندگی کردهام. سه در چهار، قرارگاه مسکونی و ... . ولی این سه اثری که کارگردانی کردم حساسیت خاص و عجیبی را در من ایجاد کرده است. مخصوصا در این آخری (بدل). اینجا جایش نیست که از خیلی مسائل حرف بزنم. اما اگر دستگاهی بود تا میزان اذیتشدنم را در زمان تولید و این یکسالی که سپری کردیم تا به آنتن برود را اندازه بگیرد، به رقم عجیبوغریبی میرسید. هرچند با بچهها خیلی به من خوش گذشت، اما شرایط تولید بدل برایم بهشدت اذیتکننده بود. هرچقدر در نوروز رنگی همه چیز خوب پیش رفت در این مورد اذیت شدم.
چه چیزی در بدل نسبت علی مسعودی را با آن فراموشنشدنی میکند.
علی مسعودی: بدل برایم اثری است که از زیست خودم در آن یادگار بهجا گذاشتم. من از اسم پدر و مادر و دایی و اطرافیانم برای شخصیتها استفاده کردم. تقریبا تمام اسمهایی که در سریال کار شده، اکثرا از اسامی فامیل خودم است. این سریال را بیش از دیگر سریالهایم دوست دارم. حتی عکسهایی که روی دیوار خانه مکرم است همگی از خانواده و فامیلم هستند. یک دیالوگ در سریال است که میگوید «عزت نیستم اگر این کاررا نکنم.»این دیالوگ ننه خدابیامرزم بود.چند صحنه در قسمتهای جلوتر در این سریال است که دقیقا ننه و آقای خدابیامرزم را یادآوری میکنند. بدل حاصل بخشی از خاطرات زیسته خودم است. همانطور هم که گفتم همه عوامل از بازیگران تا عوامل پشت صحنه همراه و همپایم بودند. یک «ولی!» دارد که آن را هم نمیخواهم الان بگویم.
با این میزان از ارتباط شخصی با بدل باید هر شب آن را ببینید.
مسعودی: اگر اشتباه نکنم سه بار در روز بدل را میبینم. یکبار با پخش اصلی و دو بار هم بازپخش سریال را میبینم.
رجبی: بعد اذان که میبینند میخوابند. برای بازپخش اول بیدار میشوند و میبینند. دوباره میخوابند تا ۸ صبح که بیدار میشوند و بازپخش بعدی را هم میبینند و نهایتا بازپخش ظهر را هم میبینند. روی هم چهار بار هر قسمت را تماشا میکنند.
آنچه که در بدل میبینیم، مراوداتی است که در این دوره و زمانه کمتر اتفاق میافتد. مثلا ارتباطات نزدیک خانواده و فامیل و همسایهها. محلهای که پویاست. از اینها برایمان بگویید.
مسعودی: خیلی دوست داشتم نسل امروز ارتباطات و معاشرتهای روزگار خودمان را ببینند.
البته این روابط هنوز در شهرستانها وجود دارد. شاید در تهران و یا در مناطق بیشتر برخوردار ایندست معاشرتها رنگ باخته باشد. بههرحال عامدانه و از روی علاقهمندی از روابط خانودگی و همسایهها و محله در بدل استفاده کردم. ایندست ارتباطات باعث میشد همه یار و کمکحال هم باشند. این چندقسمتی که پخششده بازخورد خوبی گرفته است. نظرات مثبت زیادی گرفتهام.
یکی از دغدغههای مطرح درسریال بدل، اصرار بر ازدواج رضا است. عرفان آصفی بهعنوان بازیگری که این نقش را ایفا کرده، چقدر با این دغدغه همسو است؟
آصفی: از زبان رضا بگویم؟
یکبار در قالب رضا بگویید. بار دیگر عرفان آصفی.
آصفی: من و رضا جفتمان فعلا نمیتوانیم ازدواج کنیم. سخت است. رضا اول باید گندی که زده را جمع کند، بعد ازدواج کند. من هم اول باید بتوانم مقدمات را فراهم کنم، بعد به فکر ازدواج باشم. الان برای من ازدواج دغدغه نیست. صادقانه بگویم الان نمیتوانم به ازدواج فکر کنم. در سریال بدل نکات مثبت زیادی ترویج شده. مثل خانواده، احترام، محله، سفره خانوادگی و فامیل. معتقدم این نکات هم باید ترویج شود. علیآقا در این سریال هم بهدرستی نکاتی را یادآور شدهاند اما برای رسیدن به ازدواج نیاز به تامین مالی است. اگر بهلحاظ مالی تامین بودم، حتما اقدام میکردم.
رجبی: من اگر با این سنم دردهه۶۰ بودم، دوسال دیگر ازدواج میکردم.آن زمان شرایط متفاوت بودو امکان ازدواج وجود داشت.
ازشخصیتهای قدیمیمسلک سریال حاجمرتضی است.روحانی سریال بدل، چقدر شبیه روحانیون اینروزهای دنیای واقعی ماست؟
محمد اسلامی: حاجمرتضی شبیه روحانیون همین جامعه است.این درحالی است که اینروزها این نوع روحانیون سانسور میشوند و بیشتر روحانیون تلخ و سرد به تصویر کشیده میشوند. این روحانیون کم هستند و بالطبع کمتر دیده میشوند. حاجمرتضی خیلی آدم دستگیر و باحالی است. این روحانی شبیه آدمهای قدیمی است.
نظر اطرافیانتان نسبت به ایفای نقش حاجمرتضی چیست؟
اسلامی: خانوادهام متعقدند حاجمرتضی بانمک است. البته هنوز داستانهای حاجمرتضی در بدل شروع نشده. این شخصیت در ادامه بدل نقش کلیدیای در سریال خواهد داشت. نمیتوان بیش از این صحبت کرد، چرا که داستان لو میرود. باید سریال را دید و با حاجمرتضی همراه شد.
دربدل یکسری شخصیتهاوموقعیتهای آشنا با دیگر سریالها هم وجوددارد.یکی ازشخصیتهای قهوهخانه شبیه نورالله خانزاده است.
مسعودی: بله. این پسر (بازیگر نقشی که ادای نورالله خانزاده را در میآورد) آمد و تست داد. از او پرسیدم که آیا میتواند هنر خاصی را انجام دهد، گفت که بله، میتواند مانند سعید آقاخانی در نونخ عمل کند. من از او خواستم کمی صحبت کند. البته بعد به سعید اطلاع دادم و از او اجازه گرفتم که آیا میتوانم از این شخصیت در قهوهخانه سریال استفاده کنم. چون برایم مهم است که دوستانم از من ناراحت نشوند. بنابراین در موارد اینچنینی، اجازه میگیرم. سعید هم اعلام رضایت کرد.
در سکانسی که اهالی محل رضا را برای رفتن به سازمان هوا و فضا همراهی میکنند هم شبیه سریال نونخ شده است.
مسعودی: البته در آن سکانس بخشی را حذف کردهاند که باعث سکته شده است. آن بخش در واقع در خواب رضا میگذرد؛ به همین علت با توجه به تم کمدی سریال، خواب را شبیه موقعیتهایی از نونخ طراحی کردیم.
بدل در یک خط
رجبی: بدل میتواند نماد سادهزیستن در دنیای مدرن امروز باشد.
عبدی: بدل برای من با یک ایکاش بزرگ همراه است. آنهم اینکه ایکاش برمیگشتیم به دهه ۸۰.
آصفی: بدل مصداق زندگی است. زندگیای که فراموشش کردیم و دوست داریم این زندگی را داشته باشیم. البته تاکید دیگرم روی این موضوع است که یادمان نرود آیین سپاس را برگزار و از آدمهایی که در مسیر به ما کمک کردند، تشکر کنیم. بدون هیچ تعارفی، علی مشهدی خیلی به من لطف داشته و دارد. از رضا عطاران و مهران قربانی هم ممنونم که من را به علیآقا معرفی کردند. قدردانی این است که بگویم به این افراد خیلی ارادت دارم.
اسلامی: با دوبیتی از مولانا میخواهم بدل را تعریف کنم: «هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر/ آرامتر از آهو، بیباکتر از شیرم/ هر لحظه که میکوشم در کار کنم تدبیر/ رنج از پی رنج آید، زنجیر پی زنجیر.» همیشه سعی کردم مثل قایقرانی باشم که پاروهایم را جمعکرده و گذاشتهام در قایق و دلبسته به امواجم. ایدهام این است که بهاین شکل راحتتر پیش خواهیم رفت.
مسعودی: در نزدیک به ۲۹ سال حدود ۲۷ سریال کار کردهام و تجربهای که در این کار بهدست آوردم عجیب و غریب بود. آنهم اینکه اگر قرار است کار کنی، تلاش کن با آدمهای بزرگ کار کنی. مثلی داریم که میگوید شیر نمیتواند با کفتار در بیشهای زیست کند. چرا که کفتار حد و اندازه زیست کنار شیر را ندارد. در مسیر تهیه و تولید بدل من فهمیدم که خیلی مهم است کنارت چهکسانی را بچینی یا بهقولی بالهایت چه افرادی باشند. گاهی بالی به تو پیوست میشود که از جایی به بعد متوجه خواهی شد که نهتنها بالت نیست که وبالت هم شده و به جایگاهت چشم دوخته است. بدل در یک جمله بخشی از زندگی گذشته من است.
فکر میکنید امکان تکرار این زندگی وجود دارد؟
مسعودی: من در تمام کارهایم بخشی از زندگیام را تکرار میکنم. در پایان، لازم است که از دکتر جبلی بهطور ویژه تشکر کنم. ایشان بهشدت افتاده و خاکی هستند. البته در حال حاضر نمیخواهم دلیل اصلی تشکرم را بیان کنم؛ شاید در آینده این موضوع را توضیح دهم. همچنین از مدیران محترم سیمافیلم، آقایان نقویان و نقی،تشکر میکنم. از دکتر جواد رمضاننژاد نیز قدردانی میکنم، زیرا این طرح ابتدا در زمان ایشان تصویب شد اما وقتی آقای نقویان و آقای نقی به تیم پیوستند، پیگیری ادامه کار را بر عهده گرفتند. در بسیاری از مراحل، آقای نقی و آقای نقویان از من حمایت کردند تا کار به نتیجه برسد. بنابراین خندههای مخاطبان با این فیلم را حاصل حمایت این عزیزان میبینم.