بازسازی این مکان مقدس، تنها مرمت چند سنگ و گنبد نیست؛ بلکه احیای هویت اسلامی، پاسداشت میراث معنوی و فریادی رسا در برابر تحریف تاریخ و تفرقهافکنی است. امروز، در عصری که استعمار نو با ابزارهای فرهنگی و تفرقهافکنی، در پی زدودن هویت اسلامی و گسست مسلمانان از ریشههای تاریخی خود است، بازسازی بقیع تنها یک اقدام عمرانی نیست؛ بلکه فریادی رسا در برابر توطئههای دشمنان، احیای میراث معنوی امت و گامی بلند در مسیر وحدت و انسجام اسلامی است. در شرایطی که سطحینگری، تعصب و تفرقهافکنی، چهرهای مخدوش از اسلام به نمایش گذاشته، بازسازی این مکان مقدس، میتواند نمادی از تسامح، همزیستی و بازگشت به آموزههای اصیل و رحمانی اسلام باشد. بیشک، این اقدام، پاسخی کوبنده به افراطگرایان و مدعیان دروغین اسلام است و نشان میدهد که مسلمانان هرگز اجازه نخواهند داد هویت و تاریخ پر افتخارشان به دست جاهلان و مغرضان تحریف و نابود شود.
تخریب اماکن مذهبی و تاریخی و بحران هویت
بازسازی بقعههای مقدس میتواند علاوه بر احیای هویت اسلامی به تقویت صنعت گردشگری مذهبی و ایجاد وحدت میان مسلمانان کمک کند
حمید احمدی - محقق و پژوهشگر
اماکن مذهبی و تاریخی و مکانهای قدسی علاوه بر بازتاب و تجلی ابعاد معنوی که مایه نشاط و امنیت جامعهاند، نشانهها و عمودهای اصالت فرهنگ و عظمت تاریخی و اجتماعی هر جامعه نیز میباشند و علاوه بر آن عاملی مهم در پیوستگی و انسجام اجتماعی و فرهنگی هستند. به همین جهت همه دولتها و مجامع فرهنگی سعی دارند به ثبت و نگهداری و معرفی اماکن دینی و تاریخی اعم از عبادتگاهها و مقبرههای بزرگان و کنشگران برجسته فرهنگی و علمی تاریخ کشور و جامعه خویش اهتمام داشته باشند و از آن به عنوان میراث ملموس و معنوی فرهنگی و تاریخی ملت و سرزمین خویش یاد میکنند، در ترویج آنها میکوشند و در ساخت هویت جمعی و تاریخی و فرهنگی از آنها بهره میگیرند.
تخریب بقیع و بحران هویت
از این رو اندیشمندان ستیز و چالش علیه میراث فرهنگی و ابنیه و اماکن دینی و فرهنگی را نشانه عدم معناداری و بحران هویت در یک جامعه میدانند. تخریب آثار باستانی و تاریخی و فرهنگی جامعه تحت هر عنوان، گویای این است که جامعه دچار بحران هویتی شده که بیتردید زمینهای در انحطاط فرهنگی خواهد شد. در جهان اسلام، یکی از عناصر قوامبخش هویت جمعی و انسجام اجتماعی، اماکن دینی و فرهنگی بودهاند که الهام گرفته از آموزههای وحیانی است، چنانچه تقدیس کعبه و تکریم آن و مقام ابراهیم در کنار کعبه در قرآن کریم و نزد همه مذاهب اسلامی با همین نگاه قابل فهم و درک خواهد بود. این اماکن همواره مورد احترام و تکریم و مورد مراجعه اقشار مختلف جامعه و محلی برای نشاط معنوی و پیوند ذهنی با گذشته و تاریخ کشور و ملت و دیانت بوده است. متأسفانه با فروپاشی خلافت عثمانی با دسیسه غرب و نابخردیهای حکمرانان آن، بحرانی فراگیر بر بسیاری از مناطق جهان اسلام حاکم گردید و تأسفبارتر آنکه بهجای تدبیر خردمندانه برای برونرفت از این بحران، با دسیسه استعمار بحرانهای دیگری بر آن افزوده و تشدید گردید و استعمارگران با آدرس غلط، علاج بحران را به حذف آثار و میراث هویتساز ارجاع و به ستیز با مقدسات و باورهای اسلامی احاله نمودند.سطحینگری و ظاهراندیشی عدهای قلیل که به کنارنهادن و ستیز با خرد و اندیشه و عقلانیت منبعث از علوم وحیانی منجر شد، آنها را به کجراهههایی سوق داد و در آن گام نهادند که به هدم و حذف مواریث ارزشمند همانند بقعههای مقدس در مکه و مدینه مثل بقیع شریف شد. حاکمشدن گروه کوچک کجاندیش در حجاز با کمک دولت استعماری انگلستان که به تخریب اکثر آثار فرهنگی و تاریخی و مذهبی در دو شهر مکه و مدینه منجر شد، ناشی از بحران معناداری و هویتی بود که دامنگیر جهان اسلام شد. استعمار گسست مسلمانان از پیشینه عزتمند و سرمایههای معنوی و عزتآفرین را تعقیب میکرد و با بهرهگیری از ظاهرگرایی بیروح، حکام دستنشانده و گروههای کجاندیش را مأمور به تخریب و حذف همه آثار افتخارآفرین تاریخی و فرهنگی کرد.چنانچه امام خمینی(ره) با یکیشمردن و هممسیر و مسلک دانستن حکام مرتجعی مثل محمدرضا پهلوی،صدام و سران ارتجاع منطقه فرمودند:«فرقی...در اسلامزدایی و مخالفتشان با قرآن نیست و همه نوکر آمریکا هستند و مأمور خرابکردن مسجد و محراب و مسئول خاموشنمودن شعله فریاد حقطلبانه ملتها.»
وهابیت، خنجر استعمار بر پیکر جهان اسلام
با همین نگاه امام خمینی(ره) وهابیت را خنجر استعمار بر پیکره جهان اسلام میدانند و مینویسند: «این وهابیهای پستِ بیخبر از خدا بسان خنجرند که همیشه از پشت در قلب مسلمانان فرو رفتهاند.» لذا یکی از نشانههای بحران هویت در جامعه گسست و انقطاع ملت و جامعه از صفحات درخشان تاریخی و فراموشکردن آن است و این امر با تبلیغات دامنهدار و مؤثر استوار در جوامع تحت سلطه با ادبیات بهظاهر دینی و ترسیم گذشتههای واهی انجام گرفت؛ گذشتهای موهوم که به جای تمسک به درخشش آثار وجودی آن، به نفی و طرد و سلب روی آوردند و هویت های جعلی و فرقهای را جایگزین آن کردند. مقام معظم رهبری در همین خصوص فرمودند: «یک نگاه به وضعیت فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و نظامی کشورهای مسلمان امروز و مشاهده روحی و مادی آن و مداقّه در نظامهای سیاسی و وضع دولتهای اغلب این کشورها که در آن همهچیز حاکی از احساس حقارت و ناتوانی است، روشن میسازد که از مهمترین علتهای این وضع، بیگانگی و بریدگی این کشورها و ملتها از گذشتههای تاریخی خود و مجد و عظمتی است که از ورای قرنها میتواند هر انسان ضعیف و نومید را به حرکت و تلاش امیدوارانه سوق دهد.» حذف نشانههای عزت و شکوه و هویت گذشته همانند مقابر و یادمانهای بزرگان علمی، فرهنگی و علمی در بقیع و سایر جاها که مجد و عظمت تاریخی و تُراث مشترک امت اسلامیاند، سبب خودگمگشتگی و از خودبیگانگی است.وجود این بقعهها در بقیع در طول سالیان حکایت از احترام مسلمین ازهمه طوایف نسبت به مردان و زنان بزرگی از شجره تناور و پرحاصل حیات درخشان اسلام داشت. وجود شخصیتهایی که با جایگاه منیع و رفیع نزد همگان، پاسداران عزت اسلامی بودند و امت و فرهنگ و تمدن اسلامی همیشه وامدار اندیشه نورانیشان بوده، تنها در همین چارچوب قابل تفسیر و تحلیل است که عدهای سطحینگر و گمگشتگان در بیهویتی و جهل به عنوان سربازان استعمار با تمسک به ادبیات القایی متحجرین به تخریب و حذف این پرچمهای برافراشته عزت و افتخار روی آوردند و ثمره آن تشدید اختلافات مذهبی و ایجاد کینه و نفرت و صافکردن جاده ورود استعمار و سلطه فرهنگی بیگانگان بود تا در مقدسترین سرزمین و مکان مقدس از بناها و اماکن قدسی نشانی نباشد و چشمهای جستجوگر مسلمانان سراغ و نشانی از این منارههای ضد ظلم و جهل و تریبونهای عزتطلبی و شهادت و دانش نگیرند اما بهرغم خواست استعمار، هیچگاه قلوب مسلمین از محبت و خضوع در مقابل این مرقدهای منور که از ابتداییترین نشانههای تجلیل و تعظیم محروماند، خالی نمانده و همواره یاد و نام و برکات فکری و معنوی آن اولیای الهی در تارک جهان اسلام و در محافل علمی میدرخشد. از این رو عِرض خود بردند و زحمت ما داشتند. اگر دولت عربستان سعودی در جستجوی افتخارات تاریخی و عزت ملی خود است، راهش گشتن در بادیه جاهلی و خالی از مدنیت و بزککردن سراب اسلام اموی و فرقه دستساخته استعمار نیست؛ تنها راهش بزرگداشتن مفاخر علمی و اسلامی است که آن سرزمین بدون این پشتوانه قویم و ستبر و پربار، دامنش از هر بزرگی و افتخاری تهی است. نمیتوان دم از هویت فرهنگی و افتخارات تاریخی زد و به تماشا و تأیید تخریب همه نشانههای عزت و هویت نشست. اگر دولت سعودی بهدنبال بازیابی هویت تاریخی خود و ایجاد صنعت گردشگری پیشرفته و پرجاذبه درکنار زیارت است، هیچ راه،اثر، بنا و شناسهای مؤثرتر، درخشندهتر و چشمنوازتر و افتخارآمیزتر از رهبران بزرگ فرهنگ، علم و دیانت از خاندان و اصحاب پیامبر خدا و علما و بزرگان علمی، فرهنگی و دینی نیست. لذا خرد و تجربه ایجاب میکند که ضروریترین و عاجلترین اقدام، تکریم و بزرگداشت ایشان باشد که اقل توقع تجدیدبنای بقعههایی است که سپاه جهل و سیاهی تخریب نمودند؛ اقدامی که اعتماد و باور جامعه به نوگرایی در سیاست و فرهنگ را بههمراه خواهد آورد.
واکنشها به تخریب بقیع؛ از اعتراض علما تا سکوت دولتها
سکوت دولتهای اسلامی در برابر تخریب بقیع نشان از ضعف و ناتوانی آنها در دفاع از حقوق مسلمانان داشت
امیرعلی حسنلو - پژوهشگر تاریخ اسلام
بقیع مشهورترین و مقدسترین قبرستان مسلمانان در شهر مدینه همواره مورد توجه خاص رسولالله (ص) بود. بسیاری از صحابه و یاران رسول خدا در آن دفن شدهاند؛ حضرت بارها به زیارت بقیع میپرداخت و تاکید و توصیه به زیارت آن میکرد. روایات زیادی در باب فضیلت قبرستان بقیع نقل شده و این قبرستان همواره مورد توجه و احترام مسلمانان بوده است. پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) به زیارت مدفونان این قبرستان میرفتند و استحباب زیارت این قبرستان مورد تاکید علمای شیعه قرار گرفته است. همین توجهات ویژه سبب شد این مکان یکی از مراکز مهم مظاهر تمدن اسلامی باشد که از خود برکات وآثاری جلوه میکرد. در قرون گذشته بر قبر ائمه(ع) در بقیع و نیز برخی از قبور دیگر در این قبرستان، گنبد و بارگاه ساخته شده بود و همین جلوهها برای استعمار بسیار گران و هزینه داشت؛ پس آنان از همان آغاز با برنامههایی برای نابودی آثار تمدنی اسلام توطئه چیدند؛ با مطالعاتی که داشتند از داخل فرق اسلامی گروهی افراطی را شناسایی و آنها را برای تخریب این آثار تجهیز و تحریک کردند؛گروهی که اکنون به وهابیت براساس گرایشها وفتواهای محمد بن عبدالوهاب شهرت یافته وازجهالت وتکفیر برخاسته بود،در دامن استعمارجنایاتی تمدنی زیادی مرتکب شدکه نمونهاش تخریب بقیع و عتبات مقدس بود.این بناهابا سلطه وهابیت برعربستان به ویرانه تبدیل گردید؛این تخریبها باواکنش و اعتراض وسیع مسلمانان ومراجع وعلمای شیعه واهلسنت وبرخیدولتهای اسلامی وحتیدولتهای غیرمسلمان مواجهشد.
در مقابل این تخریب وحشیانه واکنشها از جوامع اسلامی متفاوت و گسترده بود؛ جمعی از فقهای شیعه و اهل سنت فتوا دادند و جمعی مردم را به اعتراض و تجمع فرا خواندند و جمعی در مقابل این افکار که این خشونتها و تکفیر را به دین اسلام میبستند واکنش علمی داشتند و جمعی از ادبا و شعرا و هنرمندان اشعاری در محکومیت این اعمال تکفیری و کارهای هنری تولید کردند که در جای خود به بررسی مفصل نیاز دارد؛ دامنه وسیع این واکنشها در سراسر جهان بازتاب داشت؛ دولتهای اسلامی و غیر اسلامی نیزضمن محکوم کردن این رفتار وحشیانه غیر انسانی، ضمن محکومیت خواستار حفظ حرمت آثار مذهبی شدند. واکنش فقهای اسلامی و مراجع تقلید شیعه و علمای اهل سنت موجب آگاهی مسلمانانی شد که در مقابل گسترش این افکار و رفتارهای غیر اسلامی معترض بودند. علما به مردم و مسلمانان اعلام کردند که این جریان و افکار استعماری برای نابودی آثار تمدنی اسلام و در نهایت مانعی برای پیشرفت فرهنگی اسلام است. واکنش مراجع بزرگ شیعه در نجف از جمله آقا سیدابوالحسن اصفهانی و موسس حوزه علمیه قم، آقا شیخ عبدالکریم حائری یزدی، از بزرگان در بین جوامع حوزوی و علمی نخستین حرکتهایی بود که به تعطیلی دروس حوزه و بازار منتهی شد؛ محمد خالصیزاده و سیدحسن مدرس نیز به این بیحرمتی تکفیریان به بقیع واکنش نشان دادند و خواستار برخورد قاطع با عوامل تخریب قبور اماکن مقدس شدند. این فقها خطاب به دولت عثمانی و دیگر دولتها و مسلمانان در مقابله با این رفتار وحشیانه نامههایی نوشتند و اعتراض جوامع اسلامی را اعلام کردند؛ دولت عثمانی که خود در تعمیر و حفظ این آثار به جهت انتساب به رسولالله و اهلبیت (ع) و صحابه و بزرگان کوشیده بود با این رفتار وحشیانه تضعیف شد و این خود یکی از نشانههای دخالت استعمار در قضیه تخریب بقیع بود.از جمله اقدامات و واکنشهای علمی از طرف عالم بزرگ شیعه سید محسن امین بود که در پی تخریب اماکن مقدس اسلامی به حجاز سفر کرد و به تألیف کتاب کشف الارتیاب پرداخت تا وهابیت، تاریخ آن و اقدامات آنان را گزارش و تبیین و ماهیت آنان را آشکار کند؛ حاصل این تلاش او کتابی شد در پاسخ به اعتقادات و انحرافات فکری وهابیت و رد عقاید باطل آنها.
دانشمند بزرگ محمدجواد بلاغی نجفی نیز کتابی نوشت با عنوان «رد الفتوی بهدم قبور الائمه فی البقیع» که در این اثر به نقد مبانی فکری وهابیت درباره تخریب اماکن مقدس پرداخت. آقای بلاغی نجفی در کتاب الردَ علی الوهابیه، با اتکا به احادیثی از پیامبر اسلام(ص)، امام علی(ع)، امام صادق(ع) و نیز با اتکا به سنت متداول میان مسلمانان از صدر اسلام به ردّ عقاید وهابیت در این باره پرداخته و احادیث مورد استناد آنان را غیرمرتبط با رفتار آنان اعلام کرد؛ چرا که به گفته بلاغی، در احادیث مورد استناد وهابیها، ساختن بناهایی مانند دیوار بر روی قبرها ممنوع شده، نه بناهایی که قبرها را دربرمیگیرند. این فقیه بزرگ و عالیقدر در کتاب دیگری با عنوان دعوه (دعوی) الهدی الی الورع فی الأفعال و الفتوی به فتوای تخریب بقعههای متبرکه واکنش نشان داد.
آیتالله العظمی سیدحسین طباطبایی قمی نیز از جمله مراجع شیعه بود که تا سالها پس از تخریب قبور بقیع، به دنبال بازسازی قبور ائمه در بقیع بود و وزارت خارجه ایران برای تأمین خواسته وی، به مذاکره با دولت عربستان سعودی پرداخت؛ شیخ محمدحسین کاشفالغطا نیز در نامهای خطاب به قاضی وهابیت، ضمن بیان مراتب باور شیعیان به توحید او را به مناظره و گفتوگوی علمی فراخواند؛ شهید مدرس که در این زمان بهعنوان نماینده مجلس در مجلس حضور داشت در سخنرانی در مجلس از دولت قاجار و دیگر مسئولان در خواست اقدام عملی کرد.
خروش مردم در شهرهای ایران
فقهای مدینه در نامهای و گزارشی از جنایات این قوم وحشی و هامل استعمار انگلیس از تنها حاکم شیعی مستقر در ایران یعنی دولت قاجاریه استمداد و یاری کرده و به محاصره خود و کشتار و تیرباران قبر مطهر رسول خدا و تخریب قبر حمزه سید الشهدا و ابن عباس اشاره کردند؛ دراین شرایط دولت انگلیس در حال عملیاتی کردن انتقال دولت از قاجار به رضاخان بود پس دولت ایران چندان نقشی جز اقدامهای مردم موثری نداشت و سعی دولت انگلیس تکذیب خبر در ایران و سطوح دولتی بود که شهید مدرس در مجلس و علمای مراکز ولایات در مقابل این موضع به اعتراض پرداخته و مردم را
آگاه کردند.علمای بلاد در ایران از جمله تبریز و همدان و اصفهان و فارس و خراسان و زنجان و گزارشهای رسیده از شهرهای اصفهان، کرمانشاه،اراک، تبریز، اردبیل، ارومیه، مراغه، سلماس، اهر، مرند، ساوجبلاغ مکری (مهاباد کنونی)، بندرعباس، شرفخانه (بندر شرفخانه از بنادر دریاچه ارومیه و از توابع شهرستان شبستر)، ساری، بارفروش (بابل کنونی)، اشرف (بهشهر کنونی)، رشت، بندر پهلوی(بندرانزلی)، لنگرود، رودسر و لاهیجان حاکی است که مردم با تعطیلی اماکن کسب، مانند روز عاشورا اقدام به عزاداری، اجتماع در مساجد و راهپیمایی کرده ...در روشنگری واکنشهای همسو در محکومیت این اقدام نشان دادند و مردم را نیز به تجمع و اعتراض دعوت کردند.
مواجهه علمی علمای اهل سنت با وهابیت
در همان زمان علمای اهل سنت نیز در پاسخ به اقدام وهابیت مواضع و واکنشهای علمی مدافعانه در مقابل وهابیت نشان دادند که از جمله آنها علمای هندوستان پس از شور مقرر کردند شیخالاسلام حضرت علامه شبیر احمد عثمانی دیوبندی در مقابل شیخ آلسعود و سخنان او در موسم حج که به استدلالهای اشتباه و منحرف او که به عمل خلیفه دوم بر قطع «شجره الرضوان» در جریان صلح حدیبیه استناد کرد پاسخهای محکم و ردیههای قوی ارائه کرد و گفت اگر لازم بود درخت قطع شود چرا خود رسولالله قطع نکرد آیا خلیفه علمش بیشتر از رسولالله و دلسوزی حضرت به دینش کمتر از خلیفه بود؛ علامه شبیر احمد همه استدلالهای وهابیت را در همین جلسه پاسخ و این رفتار را غیر شرعی و منحرف اعلام کرد که شیخ سعودی نتوانست پاسخ این استدلاهای قوی را بدهد؛ بنابراین آنچه وهابیت در آن سالها مرتکب شد از نظر قاطبه علمای اهل سنت مردود شمرده شد و آنان نیز ردیههایی درباره رفتارهای منحرف و مبانی فکری آنان نوشتند از جمله: الصواعق الالهیه فی الرد علی الوهابیه نوشته سلیمان بن عبدالوهاب برادر محمد بن عبدالوهاب و الوهابیه المتطرفه: موسوعه نقدیه (موسوعه نقد وهابیت) این کتاب در پنج جلد منتشر و مشتمل بر کتابهای نویسندگان اهل سنت در رد بر افکار و اندیشههای وهابیت است.در استمرار تقبیح این اعمال شماری ازمراجع و فقهای معاصر شیعه همچون امام خمینی نیز جهالت و انحراف فکری را عامل تخریب قبور اولیا خدا در بقیع دانسته و بر شمردند. مقام معظم رهبری نیز فرمودهاند: اگر دنیای اسلام علیه تخریبکنندگان بقیع قیام نمیکرد، قبر مطهر پیغمبر را هم ویران میکردند؛ تلخی دیگری که وجود دارد این است که در میان مجموعه مسلمانان و امت اسلامی کسانی پیدا شوند که با افکار پلید و متحجر و عقبمانده و خرافی خود، تجلیل از بزرگان و برجستگان و چهرههای نورانی صدر اسلام را شرک بدانند، کفر بدانند؛ واقعا این مصیبتی است. اینها همان کسانی هستند که گذشتگانشان قبور ائمه (علیهمالسلام) را در بقیع ویران کردند. آن روز که در دنیای اسلام، از شبهقاره هند گرفته تا آفریقا، علیه اینها قیام کردند، اگر اینها جرأت میکردند، قبر مطهر پیغمبر را هم ویران میکردند، با خاک یکسان میکردند. ببینید چه فکر باطلی، چه روحیه پلیدی، چه انسانهای بداندیشی، احترام به بزرگان را اینجوری بخواهند نقض و هتک کنند و این را جزو وظائف دینی بشمرند! در آن وقتی که اینها بقیع را ویران کردند، این را بدانید؛ سراسر دنیای اسلام علیه اینها اعتراض کرد.عرض کردم؛ از شرق جغرافیای اسلام -از هند- تا غرب جغرافیای اسلام، علیه اینها بسیج شدند. بسیاری از فقهای معاصر نیز درباره لزوم ساختن مجدد مراقد بقیع، فتوا داده و آن را لازم شمردند؛ از آن جمله محمد فاضل لنکرانی، ناصر مکارم شیرازی و لطفالله صافی گلپایگانی تلاش برای بازسازی قبور ائمه در بقیع را واجب یا واجب کفایی دانسته و سیدعلی حسینی سیستانی از مراجع تقلید شیعه آن را جایز خوانده است.
واکنش دولتها و مردم
پس از وقوع تخریب بقیع و بعد از واکنش علما، به تبع آن دولتها نیز اقدام به واکنش کرده و فعال شدند. از جمله واکنشهای بیدارگرایانه علما ارسال نامه به حکام و دولتهای ملل اسلامی بود از جمله نامهای که فقها به احمدشاه قاجار نوشتند. نمونهاش نامه توسط سید محمد بهبهانی بود؛ مسلمانان ساکن در مناطق مختلف ممالک اسلامی و غیر اسلامی از جمله اتحاد جماهیر شوروی سابق و همچنین مسلمانانی از کشورهای ترکیه، افغانستان، هندوستان و شبه قاره و چین و مغولستان با ارسال پیامهایی خواستار حفظ و حراست از اماکن مقدس در مکه و مدینه شدند.
افزون بر آثار فقهی و علمی، آثار هنری و ادبی از سوی شعرا و ادیبان و فقهای بزرگ در مذمت و قبح این رویداد در قالب شعر ارائه شده است که یک نمونه دراینجا آورده میشود:
سروده لطفالله صافی گلپایگانی از مراجع تقلید درباره تخریب بقیع:
خوش آن نسیم که میآید از کنار بقیع
خوشا هواى روانبخش و مُشکبار بقیع
فرشتگان ز زمین میبرند سوى بهشت
براى غالیه حوریان غبار بقیع
اگر که طورِ تجلّى ز صدق میطلبى
بیا به گلشن روحانى دیار بقیع
ایا که غیرت دین دارى و ولایت آل
ببار خون، عوض اشک در کنار بقیع
خراب کرد ستم، مشهد چهار امام
کز آن شرف به سما یافت خاکسار بقیع
قیام باید و مردانگى و همّت و عزم
که بر طرف کند این وضع ناگوار بقیع
وگر نه تا نشود قطع دست استعمار
جهان شیعه بود زار و دل فکار بقیع
حرامیان به حرم تا که حاکماند رواست
که مسلمین همه باشند شرمسار بقیع
سلام بیحد و بسیار بر پیمبر و آل
درود وافر و بیانتها نثار بقیع
ز یاد مرقد ویران اولیاى خدا
همیشه «لطفى صافى» است بیقرار بقیع