طرح مخفی آمریکا برای اوکراین

سه سال و یک ماه از آغاز جنگ در اوکراین می‎گذرد و همچنان چشم‌انداز پایان جنگ در استپ‌های اروپای شرقی در هاله‌ای از ابهام به سر می‌برد. ابتدا، ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید در ژانویه ۲۰۲۵ و تمایل او برای خاتمه جنگ در قاره سبز، تکاپوهای دیپلماتیک قابل‌توجهی را میان واشنگتن و مسکو ایجاد کرد.
سه سال و یک ماه از آغاز جنگ در اوکراین می‎گذرد و همچنان چشم‌انداز پایان جنگ در استپ‌های اروپای شرقی در هاله‌ای از ابهام به سر می‌برد. ابتدا، ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید در ژانویه ۲۰۲۵ و تمایل او برای خاتمه جنگ در قاره سبز، تکاپوهای دیپلماتیک قابل‌توجهی را میان واشنگتن و مسکو ایجاد کرد.
کد خبر: ۱۴۹۹۲۰۷
نویسنده سیدرضا حسینی - گروه بین‌الملل
 
رئیس‌جمهور آمریکا که تمایلی به صرف هزینه مادی وانسانی در اروپا ندارد؛ خواهان اجرای راهبرد «معکوس کیسینجر» در برابر روسیه است؛ به این معنی که همانند هنری کیسینجر، وزیر خارجه برجسته آمریکا در دهه ۱۹۷۰ به سمت ایجاد جدایی میان مسکو و پکن حرکت کند.برخورد نامناسب با ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین در کاخ سفید همچنین فشار بر اروپا جهت افزایش هزینه‌های دفاعی توسط ترامپ را در چشم‌انداز تمرکز بر مهار نظامی و اقتصادی جمهوری خلق چین بررسی کرد.با توضیحات فوق، می‎توان درک کرد که گفتمان سودجویانه ترامپ، کمترین اهمیتی را به تمامیت ارضی اوکراین در برابر منافع مطلوب واشنگتن نخواهد داد. در همین راستا، ژنرال کیت کلوگ فرستاده ویژه رئیس‌جمهور آمریکا در امور اوکراین، طی گفت‌وگویی که با روزنامه انگلیسی «تایمز» داشت؛ تصریح کرد که تقسیم احتمالی اوکراین به مانند برلین جنگ جهانی دوم میان قدرت‌های جهانی وجود دارد!
کلوگ ادامه داد: «غرب اوکراین به نیروهای حافظ صلح مشترک انگلیسی-فرانسوی سپرده خواهد شد، شرق اوکراین نیز تحت کنترل ارتش روسیه باقی می‌ماند و منطقه میانی این کشور به قوای نظامی اوکراینی سپرده خواهد شد.» نکته حائز اهمیت طرح آمریکا این است که هیچ سرباز آمریکایی در اوکراین مستقر نخواهد شد.
دولت کی‎یف درباره ادعای شبه تجزیه‌آمیزمقام آمریکایی حول محور اوکراین تاکنون سقوط کرده است؛ این پیشنهاد کلوگ همزمان با تهدید ترامپ به همتای روسی که سریع‌تر اقدام کند؛ مطرح شد.
 
ذبح اوکراین
با افزایش فشارها و اعتراض‌های افکارعمومی غرب به کلوگ، این مقام آمریکایی در حساب ایکس خود خاطرنشان کرد: «منظور من تقسیم اوکراین نیست، بلکه بایستی حضور نیروهای خارجی در یک چارچوب قوای اطمینان بخش باشد.» این قوای نظامی به تعبیر نماینده ویژه امور اوکراین جهت ایجاد ضمانت امنیتی برای کی‎یف به اروپای شرقی گسیل خواهند شد.
این اظهارات کیت کلوگ، با سخنان دیگر او دچار تضاد آشکاری است. براساس گفته‌های این مقام آمریکایی: «ازسرگیری مذاکرات درباره یک توافق منابع معدن و تلاش مقامات برای تبدیل این توافق تجاری به یک توافق دیپلماتیک در روزهای آینده در دستورکار قرار دارد.» درواقع می‎توان گفت که ترامپ ضمن تمایل به اتمام سریع‎تر جنگ اوکراین به دنبال بهره‌برداری از مزیت‌های اقتصادی این کشور جنگ‌زده برای افزایش قدرت نسبی آمریکا به‌ویژه در بحث عناصر کمیاب در برابر چینی‌هاست؛ در نتیجه اوکراینی‌ها توسط کاخ سفید به فراموشی سپرده شده و به فهرست قربانی‌های آمریکا در زورآزمایی با دیگر قدرت‌ها اضافه می‌شوند.
 
گذشته پرمخاطره 
آمریکا بعد از پیروزی در جنگ سرد با اتحاد جماهیر شوروی تمایل شدیدی برای مدل‌سازی از اوکراین به‌عنوان الگوی تحقق دموکراسی و بازار آزاد در جماهیر شوروی سابق پیدا کرد. باید توجه داشت که این کشور دومین اقتصاد و جمعیت شوروی را پس از روسیه دارا بود.با وجود این، پیش از تلاش برای مدل‌سازی بر طبق معاهده بوداپست ۱۹۹۴ آمریکا، انگلیس و روسیه یادداشت همکاری امنیتی جهت حفظ تمامیت ارضی اوکراین امضا کردند که واشنگتن تضمین‌دهنده اصلی امنیتی بود. دولت وقت کی‎یف نیز در مقابل، بقایای خزانه تسلیحات هسته‌ای ارتش سرخ را که تسلط عملیاتی بر آنها نداشت، برای معدوم‌سازی به روسیه تحویل داد.اوکراینی‌ها تلاش می‎کردند که سیاست موازنه بین واشنگتن ومسکو رابا درک جایگاه ژئوپلیتیکی خود پیگیری کنند. ازاواسط دهه۱۹۹۰ کمک‌های اقتصادی آمریکاکلید خورد که به ایجاد سرمایه‌داری الیگارشی در اوکراین منجر شد؛ چراکه مقامات سیاسی اوکراین دولت فاسدی را حول محور تقسیم غنایم میان حلقه‌های قدرت شکل دادند. حمایت آمریکا از دولت ناکارآمدکی‎یف تحت‌الشعاع جنبش‌های اعتراضی به سانسور،فسادسیاسی واقتصادی قرارگرفت و ازسال۲۰۰۴ با امتناع نتیجه انتخابات توسط واشنگتن عملا اوکراین به میدان رقابت غرب با فدراسیون روسیه تبدیل شد.
 
وجه‌المصالحه قدرت‌ها
با حمایت آمریکا از انقلاب مخملی اوکراین، این کشور به خط مقدم رقابت سیاسی با مسکو بدل گشت؛ غربی‌ها خود را به مردم اوکراینی به‌عنوان نماینده گفتمان دموکراسی و اقتصاد آزاد معرفی کردند و در مقابل روس‌ها پایگاه حامیان گفتمان تجدیدنظرطلبی در نظام بین‌الملل نام گرفت.درهمین هنگام، اتحادیه اروپا با پیشنهاد معاهده تجاری در برابر طرح اتحادیه اقتصادی اوراسیا روس‌ها قرار گرفت؛ به عبارت دیگر کی‎یف هروز بیشتر در تنگنای سیاسی غرق می‌شد.با استمرار بحران اقتصادی در اوکراین، در سال ۲۰۱۳ رئیس‌جمهور حامی گفتمان تجدیدنظرطلبی که خواهان تعدیل روابط با غرب بود باتظاهرات حامیان گفتمان غرب سرنگون شد.پارلمان باتشکیل دولتی جدید با ترکیب نزدیک به آمریکاواروپا به استقبال حوادث رفت که این دولت جدیدتحت‌تاثیر اندیشه‌های ناسیونالیستی افراطی تدریس روسی که زبان غالب مناطق شرقی کشور بود،حساسیت مسکو رابرانگیخت واین سیگنال رابه پوتین فرستادکه اوکراین درحال چرخش کامل به غرب است. نخبگان آمریکوفیل اوکراینی با سوق دادن بدون توجه به ترکیب قومی و حساسیت‌های ژئوپلیتیکی کشور،خطر جنگ را افزایش دادند که در مرحله اول با انضمام شبه‌جزیره کریمه و ناحیه دُنباس به وقوع پیوست. حامیان گفتمان غرب با تکیه به کاخ سفید خواهان جدایی کشور از منظومه تمدن اسلاو روس محور بودند.

پایان عصر لیبرالیسم
همزمان با جدال لیبرال‌ها و تجدیدنظرطلبان اوکراینی، دونالد ترامپ نماینده اقشارناراضی ازنقش ملی آمریکا ازدهه ۱۹۹۰ قدرت را در کاخ سفید قبضه کرد؛ او خواهان سیاست خارجی نه مبتنی بر مداخله جهت بسط دموکراسی و آزادی بلکه تحقق منافع مدنظر آمریکا را در دستور کار قرار داد.چهل و هفتمین رئیس‌جمهور آمریکا بارها هویت ملی اوکراین را به سخره گرفت و تحدید چین را اولویت سیاست خارجی دولت خود معرفی کرد؛ نتیجتا بحران اروپای شرقی در تفکرات سیاسی ترامپ مسأله‌ای ثانویه قلمداد می‌شود که شکست تلخی برای حامیان آمریکا در اوکراین است.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها