یعنی درست همزمان که درحال برنامهریزی وتدبیر برای مذاکرات هستیم، برای روایت ازمذاکرات نیزتدبیر و برنامهریزی داشته باشیم و اگر بخشی از دیپلماسی امکان روایتسازی ندارد، درآن تجدیدنظر کنیم.رسانه مهم است چون روایت مهم است و روایت مهم است، چون تولید قدرت میکند! براین اساس چهبسا امر خدای متعال در قرآن کریم یعنی«وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ...»، روایتسازی را نیز شامل شود و اختصاص به جنبههای سختافزاری نداشته باشد.روایت است که فارغ از واقعیت، حق و باطل را ترسیم و صحیح و غلط یا راست و دروغ را تعریف میکند! روایت برای افکار عمومی جذاب و ماندگار است و قدرت واقعنمایی، معنادهی و هویتبخشی دارد.تجربه طولانیمدت نظام استکباری خصوصا در دوران جنگ سرد، در کنار بهرهمندی از دانشهای مرتبط با این حوزه و عدم پایبندی به اخلاق و استفاده بدون محدودیت از فریبکاری، ضرورت توجه و مراقبت بیش از پیش و مستمر از روایت مذاکرات را امری لازم و غیرقابل چشمپوشی کرده است.روایتهای صحیح، جذاب و مؤثر به خودی خود تولید نمیشود و درصورت تولید، لزوما دیده نخواهد شد؛ لذا هم تولید روایت و هم توزیع و دیده شدن مناسب آن، نیازمند برنامهریزی و تهیه مقدمات و سازوکارهای لازم و دقیق است.نظام استکباری با خلق روایتهای جعلی اما قابل باور، تلاش کرده و میکند تا هیمنه خودرا بالا برده وضعف و عقبنشینی نظام اسلامی راالقا کند؛ لذا گاهی عدم مذاکره وامتناع ازآن، برواردشدن به میدانی که درهرحال افکارعمومی از آن پیروزی دشمن را برداشت میکند، ترجیح و بلکه ضرورت دارد.سرعت، تولید و بهکارگیری واژگان جذاب و معنیبخش، بیان بههنگام توسط فرد یا افراد مورد قبول و پذیرش عمومی، از جمله الزامات روایتگری مؤثر در تمام عرصهها از جمله مذاکرات اخیر هستند.به این نکته هم توجه داشته باشیم که روایتگری از مذاکرات فقط محدود به روزها و ساعات محدود و مشخص اختصاصیافته به مذاکره نمیشودودرتمام مدتی راهم که این موضوع دردستورکار است، ولو روز وساعت مذاکره نباشد، شامل میگردد. نکته دیگر در روایتگری، کنشی یا واکنشی بودن آن است. در روایتگری فعال، هم باید کنشگر بود و هم به موقع واکنش نشان داد؛ لذا اگر همیشه روایتهای ما منفعلانه و پسینی باشد، حتما اشکالی در کار روایتسازی ما وجود دارد و باید بهصورت متوازن و اقتضایی روایتهای اولیه و تهاجمی را نیز در دستور کار قرار دهیم.
و سخن آخر اینکه اهمیت روایتپردازی و برنامهریزی برای زمان و نحوه ارائه آن، اگر بر اصل مذاکره غلبه نداشته باشد، حتما همسنگ آن است و در تمام مدتی که برای مذاکرات فکر و برنامهریزی میشود، باید افراد کاربلد، چسبیده به مذاکرهکنندگان، برای این مسأله فکر و برنامهریزی کنند.
و این را هم از قلم و بیان شهید آوینی وام میگیرم که روایت همواره باید «روایت فتح» باشد.