منابع مختلف آمریکایی، برکناری والتز را نقطه اوج اختلافاتی توصیف کردهاند که ماهها در پشتصحنه میان اووحلقه نزدیک به ترامپ درجریان بود.مایکل والتز،که پیشتر به عنوان یکی ازصریحترین حامیان گزینه نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران شناخته میشد، بهشدت به بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی نزدیک بود وهماهنگی بیسابقهای با وی درباره «ضرورت اقدام پیشدستانه علیه تهران» داشت. طبق گزارش رسانههای آمریکایی ازمنابع نزدیک به دولت، او درنشستی در دفتر بیضیشکل، زمانی که نتانیاهو، ترامپ را به حمله به ایران ترغیب کرد،صراحتا اعلام کردکه زمان برای انجام این اقدام رسیده است. این موضعگیری که از منظر ترامپ عبور از خطوط قرمز دیپلماتیک محسوب میشد، عملا تیر خلاص را به جایگاه والتز زد.هرچند ترامپ هنوزاورابه عنوان نماینده آمریکا درسازمان ملل معرفی نکرده اماسعی کرده است برکناریاش را کمهزینه جلوه دهد. با این وجود واقعیتها نشان میدهند که والتز مدتهاست به حاشیه رانده شده بود. گزارشها حاکی از آن است که وی در تصمیمات کلیدی، از جمله آغاز مذاکرات باایران و نیزطرحهای صلح دراوکراین،دیگر نقش تعیینکنندهای نداشت و این وظایف به مارکو روبیو، وزیر خارجه فعلی آمریکا و استیو ویتکاف، فرستاده ویژه ترامپ در خاورمیانه، واگذار شده بود.والتز با گرایشهای سنتی نئوکانی، چهرهای جنگطلب در ساختار امنیتی آمریکا محسوب میشد. او از همان آغاز به کار دولت ترامپ، بهویژه در پرونده ایران، درپی کشاندن کاخ سفید به رویارویی سختافزاری بود. دیدگاههای او اما نهتنها با سوزی وایلز، رئیس دفتر ترامپ همخوان نبود بلکه شخص ترامپ نیز معتقد بود مشاور امنیت ملیاش، درک دقیقی ازاولویتهای دولت دوم او ندارد.برخی منابع گفتهاند والتزحتی درچینش تیم خودهم موفق نبوده و افرادی را به شورای امنیت ملی آورده که مورد اعتماد ترامپ نبودند؛ موضوعی که در نهایت منجر به اخراج چند نفر از این تیم شد.
بهانهای به نام سیگنال گیت
یکی از حاشیههای پررنگ در پرونده برکناری والتز، ماجرای سیگنالگیت بود. در این رسوایی بیسابقه، او به اشتباه جفری گلدبرگ، سردبیر نشریه آتلانتیک را به یک گروه محرمانه در پیامرسان رمزگذاریشده سیگنال اضافه کرد؛ گروهی که شامل عالیترین مقامات امنیتی دولت بود و در آن، پیش از حمله هوایی آمریکا به یمن، اطلاعات حساسی رد و بدل شده بود. این اشتباه، ضمن خدشهدار کردن اعتبار والتز، ترامپ را به این جمعبندی رساند که دیگر نمیتواند به او بهعنوان مدیر یکی از مهمترین نهادهای تصمیمساز اعتماد کند.برخی تحلیلگران معتقدند اخراج والتز، نشانهای از تغییر تدریجی در ترکیب قدرت در کاخ سفید است؛ تغییری که به سود چهرههایی چون مارکو روبیو و استیون میلر تمام میشود. روبیو که حالا بهطور موقت عهدهدار مسئولیت مشاور امنیت ملی نیز شده، اگرچه سابقهای در انتقاد از ترامپ دارد اما در دوره جدید، وفاداری کامل خود را اثبات کرده و حتی از برخی دیدگاههای سنتی جمهوریخواهان نیز فاصله گرفته است. گفته میشود او در سیاست خارجی، از جمله در قبال ایران، روسیه و غزه، بیش از هرچیز به اجرای بیچون و چرای دستور ترامپ پایبند است.
جانشین احتمالی والتز
درسوی دیگر، نام استیون میلر، یکی ازوفادارترین وایدئولوژیکترین مشاوران ترامپ،بهعنوان جانشین احتمالی والتز مطرح شده است. میلر که سابقهای طولانی در تیم ترامپ دارد، علاوهبر مواضع افراطی درحوزه مهاجرت، از مدافعان سرسخت سیاستهای «اول آمریکا» و یکپارچهسازی قدرت دردفترریاست جمهوری است.برخی کارشناسان امنیتی آمریکایی معتقدند اخراج والتز ممکن است پیامدهای عمیقی برای ساختار تصمیمسازی در دولت داشته باشد. از یکسو، جایگاه شورای امنیت ملی که همواره نهادی کلیدی در طراحی سیاست خارجی دولتهای آمریکا بوده، اکنون در معرض تضعیف قرار گرفته و از سوی دیگر، افزایش قدرت روبیو و احتمال ورود میلر، به معنای تمرکز بیشتر تصمیمات کلان درحلقهای بسیار محدودتر است. در چنین وضعیتی، برخی حتی از تردید ترامپ نسبت به اصل نیاز به یک شورای امنیت ملی سنتی سخن گفتهاند. او که خود را بهترین مشاور خویش میداند، شاید بیش از هر زمان دیگر در مسیر تمرکزگرایی پیش رود.برکناری والتز، بهویژه برای تلآویو نیز یک پیام هشدارآمیز دارد. اگرچه اسرائیل همچنان یکی از مهمترین متحدان راهبردی آمریکا باقی میماند اما هماهنگی پنهان برخی مقامات کاخ سفید با نتانیاهو، دیگر مورد پذیرش ترامپ نیست. او حالا دنبال تیمی وفادار است که کمتر به توصیههای خارجی گوش دهدوبیشتر به خواست شخص اومتعهدباشد.به نظرمیرسدترامپ دردورهدوم ریاستجمهوریاش، بیش از آنکه دنبال افراد باتجربه یا صاحبنظر باشد، دنبال مجریان وفاداری است که کوچکترین انحرافی از دستور کارش نداشته باشند. برخی کارشناسان معتقدند کنار رفتن مایکل والتز، نماد پایان یک فاز از پروژه ضدایرانی در کاخ سفید است که میخواست با تکیه بر گزینه نظامی، نقش مشاور امنیت ملی را به ژنرال جنگی بدل کند؛ پروژهای که حالا در تقابل با میل به دیپلماسی و مدیریت صحنههای پیچیده جهانی، به شکست انجامید.