نشست «تب و تاب داستان»

«نامحرم» در خانه فرهنگ عظیمی

شناخت جهانی پیامبر(ص) با داستان‌نویسی

استاد علی‌اکبر اشعری بعد از ۵۰سال فعالیت در عرصه‌های آموزشی و فرهنگی، راه درست را در ترویج سبک زندگی پیامبر اسلام‌(ص) یافت و از ده سال پیش جشنواره‌ای داستان‌محور راه ‌انداخت درباره سیره پیامبر اکرم‌(ص) و با همکارانش در دفتر نشر فرهنگ اسلامی می‌کوشد این جشنواره را به اوج‌ها و نمودهایی تأثیرگذار و روشنی‌افزا ارتقا دهد... گسترش و پیشرفت این جشنواره متفاوت فرهنگی در کشورهای حوزه ایران فرهنگی و دیگر کشورهای عرب‌زبان جهان اسلام، نشانگر کامیابی و فیروزگاری این حرکت امیدآفرین و شکوفای فرهنگی‌-دینی است.
استاد علی‌اکبر اشعری بعد از ۵۰سال فعالیت در عرصه‌های آموزشی و فرهنگی، راه درست را در ترویج سبک زندگی پیامبر اسلام‌(ص) یافت و از ده سال پیش جشنواره‌ای داستان‌محور راه ‌انداخت درباره سیره پیامبر اکرم‌(ص) و با همکارانش در دفتر نشر فرهنگ اسلامی می‌کوشد این جشنواره را به اوج‌ها و نمودهایی تأثیرگذار و روشنی‌افزا ارتقا دهد... گسترش و پیشرفت این جشنواره متفاوت فرهنگی در کشورهای حوزه ایران فرهنگی و دیگر کشورهای عرب‌زبان جهان اسلام، نشانگر کامیابی و فیروزگاری این حرکت امیدآفرین و شکوفای فرهنگی‌-دینی است.
کد خبر: ۱۵۰۳۵۲۱
نویسنده علی مظاهری - روزنامه‌نگار
 
عصر یک روز اردیبهشتی استاد با صفای وجودش به روزنامه آمد و با مهرآوری و فروتنی‌اش تجربه‌آموز جهان‌مان شد و روشنی‌افروز بینش‌مان، به‌ویژه که با پیامبر مهر(ص) آغازکردیم و با محرم، اربعین و فرهنگ انسان‌پروری که اشاعه می‌دهد، سخن را به اوج رساندیم. 

به نسبت جایگاه والای پیامبر اکرم‌(ص) و ویژگی‌های بی‌همتای ایشان که به‌راستی الگویی جهانی و متعالی برای بشریت بوده و هستند و با وجود کوشش دشمنان برای تحریف [همانند برجسته‌کردن خشونت‌گرایی در اسلام] و مسخ چهره جهانگرای ایشان، شما به‌ویژه در این مسیر چه اقداماتی انجام داده‌اید و چه اهدافی را در جشنواره خاتم دنبال می‌کنید؟ 
جامعه ما بیش از هرزمانی نیاز دارد حکومت و ارزش‌های اسلامی پیامبر‌(ص) را مرجع خودش قرار بدهد و این‌همه مشکلات فرهنگی ما ناشی از این مهم است که چنین‌کاری را نکرده‌ایم. برپایی جشنواره‌ای با محوریت داستان‌نویسی برپایه سیره پیامبر(ص)  به‌این‌خاطر بوده است. ما اندیشیدیم کاری را با اهدافی چندگانه آغاز کنیم. در ابتدا هدف اصلی‌ این بود که سیره نورانی پیامبر اکرم‌(ص) در جامعه بیش‌از‌پیش شناخته شود و از رهگذر هویت‌بخشی به حکومتی که بر پایه ارزش‌های اسلامی بنا شده، این شناخت تعمیق یابد. برپایی چنین جشنواره‌ای باعث می‌شود نخست به مطالعه زندگی و سیره پیامبر(ص) بپردازند و سپس در این روند با بهره‌گیری از روایت‌های هنرمندانه و جذاب، داستانی خلق شود که در ادامه به‌صورت کتابی درمی‌آید که خود به‌تنهایی خواندنی و ارزشمند باشد و مطالعه آن، هم لذت‌بخش و هم معرفت‌افزا گردد. اما در این مسیر، چند تحول مهم رخ داد: نخست آن‌که عملا کسانی که به نگارش و مطالعه روی آوردند، به افزایش آگاهی و ترویج فرهنگ مطالعه و افزونی سرانه کتابخوانی کمک کردند. و همین مسأله در رونق‌بخشیدن به کتابخوانی بسیار تأثیر دارد. علاوه بر مطالعه و گسترش فرهنگ آن سعی کردیم به رونق‌بخشیدن نویسندگی نیز ازرهگذر این برپایی کمک کنیم و رونق‌بخشی به نویسندگی از دیگر ابعاد جشنواره خاتم بوده است. بسیاری ازافرادی که نو‌قلم بودند، به این عرصه واردشدند واکنون در هیأت‌داوری حضور دارند زیرا رشد پیوسته‌ای دراین مسیرداشته‌اند.درحقیقت،نهضتی درنویسندگی پدید آمد.طی این۱۰سال، به‌دلیل انتخاب موضوعی که هم در میان مسلمانان به‌طور کامل پذیرفته شده، هم در میان غیرمسلمانان به‌ویژه مسیحیان و همین‌طور در عالم غیر‌مسیحیان، به‌عنوان پیامبر جهانیان مورد احترام است،گاهی برخی پیروان ادیان دیگرنیز در این جشنواره شرکت می‌کنند. 

در این ۱۰دوره برگزاری؟
شاهد اتفاقات مبارکی بودیم؛ در این راستا، نه‌تنها از ایران بلکه از کشورهای دیگر نظیر عراق، لبنان، امارات، آذربایجان و افغانستان نیز آثاری برای جشنواره ارسال شد. بنابر‌این چنان‌چه پیامبر اکرم‌(ص) خوب شناخته شوند، نه‌فقط مسلمانان‌‌ که افراد دیگر پیرو نحله‌های مختلف مذهبی و فکری هم به ایشان اقتدا می‌کنند و از ایشان الگو می‌گیرند‌‌‌؛ چرا که رفتار ایشان دقیقا منطبق با فطرت الهی انسان است. تاکید می‌شود اگر پیامبر اکرم‌(ص) به‌درستی معرفی و شناخته شوند، تنها در یک حوزه خاص مقبولیت نمی‌یابند بلکه در همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی بشر، مورد پذیرش قرار می‌گیرند و از ایشان به‌عنوان یک الگوی کامل انسانیت تبعیت می‌شود. 

شما کار خود را با داستان کوتاه آغاز کردید و در ابتدا محدوده‌ جغرافیایی کارتان، ایران و زبان‌ جشنواره هم فارسی بود؛ اما شاهدیم که به‌مرور تحولات جدیدی رخ داد...
دریافتیم که نویسندگان شرکت‌کننده در سطوح مختلفی فعالیت می‌کنند؛ از نوقلم و نوجوان تا حرفه‌ای‌ها شرکت داشتند. برخی داستان‌هایی برای کودکان و نوجوانان می‌نوشتند و برخی برای بزرگسالان. از این رو، آثار داستانی کودک‌و‌نوجوان را از بزرگسالان تفکیک کردیم و در دو گروه داوری قرار دادیم و برای هریک جوایز مستقلی در نظر گرفتیم. سپس، داستان‌هایی که نوجوانان ارسال کردند را نیز به‌طور جداگانه اما در مقایسه با خودشان بررسی کردیم و در روند این مقایسه‌ مستقل برای‌شان جایزه ویژه‌ای ترتیب دادیم. سپس برخی نویسندگان پیشنهاد «طرح رمان» را به جشنواره دادند که از دو سال پیش، طرح رمان را نیز به جشنواره افزودیم و سال گذشته، از میان طرح‌های پیشنهادی، سه یا چهار طرح رمان پذیرفته شد. این طرح رمان‌ها زیر نظر کارشناسان و اساتید و توسط پیشنهاد‌دهنده طرح نگارش یافته و ویرایش می‌شود و در نهایت به نام نویسندگان‌شان منتشر می‌شود. 

در‌کنار این جشنواره، فعالیت‌های دیگری هم انجام داده‌اید...
نخست، نقد کتاب و نقد داستان و کنش انتقادی نسبت به چنین آثاری را در استان‌ها، تهران و فضای مجازی ترویج کرده‌ایم. همچنین، آموزش داستان‌نویسی با محوریت سیره پیامبر اکرم‌(ص) را هم به‌صورت حضوری در استان‌ها و هم در فضای مجازی برگزار می‌کنیم. خوشبختانه، کانون‌ پرورش فکری کودکان و نوجوانان نیز به‌ویژه شاخه‌های استانی آنها در این مسیر فعال شده  و عملا مدیریت داوری اولیه بخش نوجوانان یا دانش‌آموزی با ایشان است. ستاد کانون‌های فرهنگی و هنری مساجد نیز امسال به جشنواره خاتم پیوسته و قرار است از جشنواره‌ یازدهم به بعد، همان نقش ویژه را که کانون پرورش فکری در ترویج این حرکت در میان کودکان و نوجوانان دارند، درمیان کودکان، نوجوانان و جوانان مساجد ایفا کنند‌‌‌؛ از تبلیغ گرفته تا جمع‌آوری داستان‌ها و داوری اولیه در استان‌ها و سپس انتخاب نهایی در شورای داوری جشنواره که با حضور نماینده این ستاد، داوری نهایی انجام خواهد شد. برخی دوستان روحانی که از قم برای آشنایی با کم‌و‌کیف جشنواره به تهران آمدند و در خدمت‌شان بودیم، به ما گفتند که این، نخستین‌تشکلی است که به‌طور خاص درباره پیامبر اکرم‌(ص) در عالم تشیع فعالیت می‌کند و البته ما برای این اقدام، خداوند را شاکریم. 

درباره نویسندگی که شما اشاره کردید، زیرساخت‌هایی نیز نیاز است؛ همانند تصویب رشته‌ای به‌نام «نگارش خلاق»... 
باید گفت متأسفانه این رشته که تا مقطع دکتری در دانشگاه‌های جهان تدریس می‌شود، در ایران هنوز جایگاهی ندارد. هرچند به‌نظر می‌رسد که یک رشته بسیار ضروری است، به‌ویژه برای گسترش و پیشبرد زبان فارسی خلاق، آفرینش‌گر و توانا و جای خالی‌اش به زبان فارسی آسیب می‌رساند!

به‌ویژه استاد! وقتی به نویسندگان جهانی و برجسته‌ چند دهه‌ اخیر نگاه می‌کنیم، اکثرا یا استاد نگارش خلاق بوده‌اند یا در این رشته تحصیل کرده‌اند. ما نیز در این زمینه هرچند دست خالی نیستیم اما تجربه‌های‌مان روزآمد و مدون نشده. 
این سخن شما درست است، به‌ویژه درباره آموزش. البته تلاش ما به‌نوعی یک اقدام اولیه برای گسترش فرهنگ داستان‌نویسی است، درحالی‌که داستان‌نویسی خلاق قاعدتا در دوره‌های بالاتر و در سطح نویسندگان حرفه‌ای‌تر مطرح است‌‌‌؛ فعلا تلاش می‌کنیم با فراخوان‌هایی که منتشر می‌کنیم و همکاری نهادهای مؤثری که نام بردم- به‌ویژه اگر معلمین محترم انشا در مدارس به این عرصه وارد شوند- بتوانیم به موضوع خلاقیت، چه در انتخاب سوژه منطبق با واقعیت زندگی پیامبر بزرگوار اسلام و چه در به‌داستان‌در‌آوردن آن سوژه، ورود کنیم. 

برنامه‌تان درباره روزآمد‌کردن و ارائه الگوهایی متناسب با امروز ازپیامبر‌(ص)وامامان معصوم‌(ع)با آن ویژگی‌های انسانی و بدون مرز و جهان‌شمول و البته راستین و واقعی،با آن ابعاد والای انسانی،بسیار تأثیر‌گذار، الهام‌بخش و ماندگار چیست؟ 
در این راستا، گروه پژوهشی ما در حال بررسی این موضوع است که به‌عنوان نمونه با الهام‌گرفتن از سیره پیامبر گرامی اسلام‌(ص) ایده‌هایی از زندگی ایشان را احصا و بازشناسی کنند تا به‌عنوان نمونه در معرض دید علاقه‌مندان به شرکت در جشنواره قرار داده شود و البته ممکن است خودِ شرکت‌کنندگان طی مروری بر سیره پیامبر اکرم‌(ص)، علاوه بر این موضوعات، موضوعات جدیدی را نیز مطرح کنند که هر‌یک به بعدی از ابعاد از زندگی پیامبر اکرم‌(ص) اشاره داشته باشد. درباره نکته‌ای که فرمودید، نگارش درباره معصومین‌(ع) با چالش‌هایی همراه است و مرزهایی هست که باید رعایت شود؛ خوشبختانه دوستان ما در هیأت علمی جشنواره خاتم، دارای ترکیب جامعی هستند که هم با تاریخ اسلام و هم با ادبیات دینی و داستان در این عرصه آشنا هستند و به این نکته توجه دارند که در پرداختن به سیره معصومین(ع) و در اینجا به سیره پیامبر اکرم‌(ص)، در گزارش مستقیم یا غیر‌مستقیم اصل ماجرا دقیق عمل کنند؛ به‌ویژه وقتی در نگارش داستان به روایت صرف یک برش تاریخی یا رفتاری از زندگی رسول اکرم‌(ص) پرداخته نمی‌شود بلکه قرار است با اقتباس از سیره به نوشتن داستان‌هایی پرداخته شود که حال‌و‌هوای کاملا امروزی دارد و قهرمان داستان، انسان عصر حاضر است. 

نخستین گام پیامبر(ص) پس از مبعوث‌شدن به رسالت و پیامبری، ایجاد تمدنی جدید بر پایه آموزه‌های وحیانی بود. شما ببینید وقتی پیامبر‌(ص) به مدینه هجرت کردند، شهر یثرب را مدینه نام نهاده و آن را به مرکز تمدن نوظهور اسلامی تبدیل نمودند. به‌عبارتی ایجاد تمدن جدید، در نهاد حرکت و کنشگری ایشان وجود داشت و موج می‌زد! 
شما ببینید‌‌‌؛ ایشان وقتی به مدینه تشریف می‌آورند، نخستین کارشان این است که مسجد را بنا می‌کنند اما نه فقط به‌عنوان مکانی برای عبادت بلکه به‌عنوان مرکزی برای همه کنشگری‌های مردم. از کنش‌های سیاسی تا اقتصادی و فرهنگی و... ایشان با ویژگی‌های برجسته‌ شخصیتی خود، تمدن‌سازی را آغاز کردند و در راستای این حرکت اقدامات عمیق و اثرگذاری را انجام دادند؛ از اقداماتی به‌منظور حذف آثار جاهلی و ضدتمدنی گرفته تا واردکردن عناصر ارزشمند فرهنگی در میان مردم. برای نمونه، آن‌دسته از اسامی افراد و حتی اشیا را که نشان از جاهلیت و فرومایگی انسان داشت، به نام‌هایی که به‌ شأن و ارزش انسان توجه داشت تغییر دادند که نمونه‌های آن در تاریخ صدر اسلام ثبت است.روابط بین قبایل را که در عصر جاهلی برپایه زر و زور بود، به روابطی برابر و در قالب تنظیم قراردادهایی مترقی تنظیم کردند‌‌‌ تا روابط مسلمانان با پیروان سایر ادیان و تیره‌ها و قبیله‌ها براساس منشور مدون و با حساب‌و‌کتابی باشد. این اقدامات برای اولین‌بار انجام شد و در واقع همان‌طور که اشاره کردید، پایه‌های تمدن اسلامی را بنا نهادند نه‌فقط به‌عنوان این‌که اسلام فقط جنبه فردی دارد و زندگی شخصی مردم را قرار است در نظر بگیرد بلکه به زندگی اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و... مردم نیز اهتمام ورزیدند. 

مفاهیمی سترگی هم در نامه‌های ایشان هست... 
نامه‌هایی که ایشان به سران کشورها و بزرگان می‌نوشتند و توسط سفیرانی به آن کشورها ارسال می‌کردند که به زبان‌ مخاطبان نامه‌ها آشنا بودند. این سخن ما گزارشی از ۱۴۰۰سال پیش است، در حالی که امروز در کشور ما کسانی به‌عنوان نماینده به برخی نشست‌ها و... به دیگر کشورها اعزام می‌شوند که با خودشان مترجم می‌برند! به‌ویژه برای مذاکره؛ در حالی که پیامبر(ص) از همان آغاز کار به کسانی مأموریت‌های این‌چنینی می‌داد که به‌خاطر آشنایی با زبان و فرهنگ مقصد بتوانند خوب گفت‌وگو کنند و به تفاهم برسند. مثلا در نظر بگیرید در ماجرای هجرت به حبشه و آن سخنان روشنگری که برادر امیرالمومنین(ع)، یعنی جعفر نزد نجاشی گفت، او به‌عنوان سفیر چنان با حکمت سخن گفت که پادشاه حبشه نه‌تنها مهاجران را به‌گرمی پذیرفت بلکه نهایتا خودش مسلمان شد و مدافع پیامبر‌(ص) گردید. این از مهم‌ترین نقش‌های پیامبر است؛ یعنی همان تبیین و روشنگری و بنیانگذاری پایه‌های تمدن نوین اسلامی. 

دانشی که این‌‌گونه کسب شود، یعنی با کنشگری آموزنده همراه باشد، عمیق‌تر در جان می‌نشیند و فراموش نمی‌شود. 
چون همه این فعالیت‌ها حول محور خداست و این خدایی‌بودن در راستای تعالی‌بخشی انسان است که هیچ حد توقفی هم ندارد، همه آموزش‌ها باید حول این ویژگی شکل بگیرد که انسان به مقام و جایگاهی برسد که لایقش است. 
 
برای رسیدن به چنین‌هدفی باید چه کنیم؟
مقام معظم رهبری فرمودند ما برای هر اقدامی نیاز به یک پیوست فرهنگی داریم‌‌‌؛ یعنی هم هر اقدامی که قرار است صورت بگیرد در بستر فرهنگی مناسب صورت گیرد و هم این که در طراحی‌های خود به آثار فرهنگی مترتب بر این فعالیت‌ها نیز بیندیشیم که رفتارمان از این جهت خنثی و بی‌اثر نباشد. پس تاکید می‌کنم برنامه‌ها و فعالیت‌های اقتصادی، سیاسی، و فرهنگی باید بر این محور شکل بگیرند تا انسان به مقامی که شایسته اوست، دست یابد. برای این منظور، هر اقدام نیازمند پیوست فرهنگی است: نخست، باید بررسی شود که این اقدام در چه بستر فرهنگی‌ای انجام می‌شود تا گرفتار موانع نشود‌‌‌؛ دوم، باید مشخص کنیم که در این طرح‌ها، اعم از سیاسی، اقتصادی یا صنعتی، چه ظرفیت‌های فرهنگی‌ای می‌تواند وجود داشته باشد که باید به‌دنبال تحقق آن باشیم. در معماری سنتی خانه‌های ما، به دو بخش متمایز از هم توجه می‌شد‌‌‌؛ بخشی که به نیازهای مادی ساکنین خانه مربوط می‌شد‌‌، مانند آشپزخانه و حمام و سرویس بهداشتی که معمولا در قسمتی دور از بخش اصلی قرار می‌گرفت که زندگی در آن جریان داشت. امروز به‌تبعیت از معماری غربی ما این تجانس را به هم زده‌ایم و آمده‌ایم این هماهنگی پر از بار معنایی را از خودمان سلب کردیم. خود این در ساختار زندگی ما تأثیر منفی زیادی داشته. 

ما در طول تاریخ، همواره مأموریتی ویژه برای فرهنگ‌پروری و ترویج فضیلت داشته‌ایم. هیچ تمدنی نیست که از ایران تأثیر نپذیرفته باشد اما امروز، غرب تنها با سلطه‌ رسانه‌ای، دیگران را حذف می‌کند و ما در این زمینه یعنی رسانه، واقعا نارسایی، کمبود و ضعف داریم، درحالی که باید با رویکردهای تعاملی و تمدنی، از طریق رسانه‌های نوین، پیام خود را به جهان برسانیم. 
درست است که ما در بحث رسانه ضعیف هستیم و روزآمدی نداریم و به‌ویژه به ابزاری که سلطه رسانه‌ای غرب را ممکن کرده، دسترسی نداریم اما این وسط رخداد دیگری را نیز شاهدیم؛ در این‌باره اجازه بدهید اشاره‌ای بکنم. من طی سال‌های گذشته به سی‌چهل کشور جهان سفر کرده‌ام و با بسیاری از بزرگان و نخبگان معاشر و هم‌سخن بوده‌ام. علی‌رغم همه تبلیغات دشمنان و مخالفین، پژواک انقلاب، نخبگان جهان را نسبت به این رخداد بزرگ کنجکاو کرده و این کنجکاوی و پیگیری آن موجب شده روز‌به‌روز موج بیداری اسلامی گسترده‌تر شود و در نتیجه آن، گرایش به اسلام با قرائت انقلاب اسلامی بیشتر شود و حتی کسانی که به این دین مبین روی ‌نمی‌آورند را هم تحت تأثیر آرمان‌های انقلاب، به افرادی معترض به فرهنگ استعماری غرب که حتی مردم جوامع خودشان را به‌شیوه‌ای مدرن به بردگی درآورده‌اند، تبدیل کرده است و ما هر روز از طریق رسانه‌های خودشان به بهانه‌ای فریاد اعتراض آنها را به نظام منحط غرب می‌شنویم. بنابر‌این عملا پیام انقلاب همانند موج در همه جهان گسترده شده است. یکی از رهبران کلیسای فرانسه در سخنرانی خود که در فضای مجازی منتشر شد، نگرانی خود را از این‌که در ۵۰ سال آینده اکثریت جمعیت کشورش مسلمان خواهند شد، فریاد زد. در سفری که چند‌سال پیش به یکی از کشورهای جنوب آفریقا داشتم، تعدادی از کمیسیون‌های مجلس ملی آن کشور درخواست نشستی را مطرح کردند. جالب این‌که در آن جلسه مهم‌ترین پرسش آنها از شیوه حکومت در کشور ما و مفهوم ولایت فقیه و این‌که چگونه است که شما سال‌ها است فریاد مرگ بر آمریکا سرمی‌دهید اما به زندگی طبیعی خود نیز ادامه می‌دهید... و کسی با شما کاری ندارد، در‌حالی‌که ما چنین جراتی نداریم که درباره آمریکا نقد یا سخنی منفی ارائه کنیم. 

این آزادگی ما و انقلاب اسلامی‌مان، خود جاذبه‌ای در میان حقیقت‌جویان ایجاد کرده و اسلام به‌تدریج و زیرپوستی دارد کار خودش را پیش می‌برد. 
در عین حال که قبول دارم باید از طریق فضای رسانه‌ای بسی بهتر فرهنگ و صدای‌مان را به جهانیان برسانیم و باید از رسانه بهتر استفاده کنیم اما واقعا در عمل چنین اتفاقی در حال رخ‌دادن است. همین جشنواره خاتم را که در حال انجام است، ببینید! هرگز تبلیغ خاصی برایش صورت نگرفته اما دارد زبان‌به‌زبان و سینه‌به‌سینه تا فراسوی مرزهای سیاسی راه پیدا می‌کند و داستان‌هایی از دیگر کشورهای منطقه و فراسوتر و به زبان‌هایی غیر-از-فارسی به‌دست ما می‌رسد‌ که البته اگر اطلاع‌رسانی درست انجام دهیم، بسی اتفاقات خوشحال‌کننده‌تری می‌افتد. 

اتفاقا امواج الهام‌بخش انقلاب ما بدون تبلیغات به آن‌سوی مرزها راه‌ یافته است. ما خودمان گاهی از تأثیرات عظیم خود بی‌خبریم. مثل مهی که در دریا پی دریا می‌گردد و بازنمی‌شناسدش! وقتی به آفریقا، آسیا، یا آمریکای لاتین نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که چقدر چشم‌شان به ما است وچقدر الهام‌بخش وامیدآفرین بوده‌ایم(این موج اسلام‌هراسی که در جهان به‌راه افتاده، به‌دلیل همین اسلام‌گرایی عمیقی است که از قِبل انقلاب ما در جهان گسترش یافته. غربی‌ها باوردارند این عصر، به‌راستی عصر بازگشت به خداست.) ما در مرکز این تحولات الهام‌بخش قرار داریم اما گاهی مسئولان ما از این موضوع غافل‌اند. 
ما زمانی با دوستان انقلابی در ماه‌های آخر رژیم در جلساتی به مطالعه بعثت انبیاء و انقلاب‌های جهان پرداختیم و هرکدام یکی از مراکز حرکت انبیاء و انقلاب‌ها را بررسی کردیم و همه ما به یک جمع‌بندی رسیدیم که عموما وقتی یک اتفاق مهم مانند بعثت یا انقلاب در منطقه‌ای از جهان رخ می‌دهد، موجی را در جهان می‌پراکند اما به‌مرور در مرکز به‌شکلی با رکود مواجه می‌شود؛ ما از آنجا که نگران بروز چنین وضعیتی در جامعه خودمان بودیم، فکر می‌کردیم از همان ابتدای استقرار نظام اسلامی برای این‌کار باید چاره‌ای اندیشید. البته این نگرانی هم‌اکنون نیز در جامعه ما وجود دارد که به‌موازت گسترش تفکرانقلاب اسلامی خودمان ازدرون گرفتاروضعیتی شبیه به‌عصای موریانه‌خورده حضرت سلیمان شویم.با‌این‌حال، ظرفیت‌ها و بسترهای مناسب دینی چون رمضان و محرم، فرصت‌های مناسبی برای تقویت همگرایی ملی است و البته با مختصر هوشیاری دستگاه‌های فرهنگی و تبلیغی ما و بهره‌گیری هوشمندانه از ظرفیت‌ انواع رسانه‌ها به‌ویژه با توجه به عوامل مؤثر در شکل‌گیری و پیشرفت انقلاب که بر اعتقاد عمیق مردم به اسلام و نظام مبتنی است، می‌‌توان به اتفاقات خوب امیدوار بود. 

اسلام به‌گفته شما دین زیبایی‌هاست و کارهای ما باید به کمال زیبایی آراسته باشد و الگوهایی پسندیده ارائه کنیم اما تناسب در کشور احساس نمی‌شود و گونه‌ای وضعیت چپ‌اندرقیچی در اوضاع و کارها دیده می‌شود؟!
نسل جدید، امید ماست. امروز هر‌جا نشانه‌ای از پیشرفت و نشاط اجتماعی مشاهده می‌شود، جای پا و نقش جوانان روییده در بستر انقلاب اسلامی را مشاهده می‌کنیم. الان یادم نیست اما از یکی از مسئولان شنیدیم که می‌گفتند امروز متوسط سن در حوزه‌هایی که پیشرفت ایران چشم جهانیان را خیره کرده، نظیر صنایع هوافضا، هسته‌ای، نظامی، نانو و... حدود ۲۵ تا ۳۰ سال است. این اتفاق معنادار و مهمی است که باید مورد توجه سایر بخش‌ها نظیر آموزش و فرهنگ نیز قرار بگیرد. گویی بخش زیادی از کسانی که روزهای اثر‌گذار و نقش‌آفرینی را در سوابق خود دارند، به‌دلایل مختلف از جمله عقب‌ماندن از تحولات علمی و نوآوری‌ها و احیانا از دست‌دادن روحیه شجاعت و ریسک‌پذیری و گرفتار نوعی روحیه محافظه‌کاری شدن، دیگر باید لا‌اقل در حوزه اجرا کارها را به دستان جوانان انقلابی و سرشار از ایده و انگیزه بسپرند و خود نهایتا در موضع مشاوره در کنار آنها باشند. ما با اخلاص و مجاهدت، از هیچ به همه‌چیز رسیده‌ایم. ضعف‌ها و اشتباهات خود را می‌پذیریم اما حرکت کلی انقلاب، بر محور درستی شکل گرفته که باید آن را پاسداری کنیم. خدا به ما و ایران و انقلاب لطف کرده و مردانی از سلاله رسول اکرم‌(ص) امامت و رهبری جامعه را به‌دست گرفته‌اند. شخصیت‌های بی‌نظیری که دشمنان نیز به فراست و درست‌اندیشی و تدبیر ایشان واقف و معترف‌اند. همان‌گونه که شما اشاره داشتید، در قرآن هم آمده که اگر در راه ما بکوشید خدا شما را کمک و هدایت می‌کند... من از سال‌های پیش از انقلاب اسلامی همواره شاهد بوده‌ام که هرجا با دو بال اخلاص و مجاهدت پا پیش گذاشتیم، درها و راه‌ها به روی‌مان گشوده شد و موفق شده‌ایم و دستاوردها شبیه معجزه بوده و حتما با اعتمادی که به وعده‌های الهی داریم، این مسیر ادامه خواهد داشت. البته می‌دانم که ضعف و اشتباه هم داشته و داریم ولی چون حرکت اصلی راه افتاده و همچون آبی جاری به حرکت درآمده، این مسیر پیشتازانه به‌پیش خواهد رفت و افق‌هایش را خواهد گشود. 

در حوزه ایران فرهنگی، از ظرفیت‌های مراکز تمدنی حوزه نوروز، مانند سمرقند و بخارا که به‌دلیل قراردادهای مصنوعی از ما جدا شده‌اند، استفاده نکرده‌ایم. این شهرها همچنان به‌شدت فارسی‌زبان‌اند. فروزه‌های تاریخ‌ساز همواره از خراسان بزرگ برخاسته و سیاستمداران و رایزنان ما در فرهنگ به‌خصوص نمی‌دانند که بخارا و سمرقند همان شیراز و مشهدند و نباید فراموش‌شده و از‌یاد‌رفته باشند، زیرا بخشی از ما و روح فرهنگی و هویتی ما هستند...
هرقدر یک اقدام، اهمیت بیشتری داشته باشد، باید در گماردن مسئولیت آن به افراد حساسیت بیشتری داشته باشیم؛ به‌ویژه در عرصه فرهنگ، آنهایی که زمام امور را به‌دست می‌گیرند، خود باید سمبل همه فضائلی باشند که قصد دارند با اقدام و حرکت خود، جامعه یا جوامع را به آن‌سو فراخوانند. فرموده‌اند: «ذات نایافته از هستی‌بخش / کی تواند که شود هستی‌بخش»؛ به‌ویژه آنجا که شخصیتی فرهنگی می‌خواهد به‌عنوان سمبل فضائل ملت در جامعه‌ای دیگر نقش‌آفرینی کند. 

حتی از ظرفیت‌هایی چون اربعین و محرم به‌درستی استفاده نکرده‌ایم... 
با این‌حال، محرم اکنون در سراسر جهان برگزار می‌شود و این هوشمندی فرهنگی، امیدوارکننده است. جمع‌بندی آن‌که ما در تلاشیم تا عناوین جشنواره را افزایش دهیم و در آینده به حوزه‌هایی مانند فیلمنامه و نمایشنامه نیز وارد شویم؛ کما این‌که احتمالا امسال در فراخوان یازدهمین دوره جشنواره پادکست را نیز اضافه خواهیم کرد. البته این را هم توجه داشته باشید که ما در قالب مؤسسه‌ای غیردولتی و غیر‌انتفاعی فعالیت می‌کنیم و با امکانات محدود پیش می‌رویم. البته امیدواریم با عنایات رسول اکرم(ص) که همه تلاش‌ها برای آشنا‌کردن هرچه‌بیشتر جامعه با سیره ایشان است، گشایش‌هایی برای توسعه این فعالیت‌ها و نظایر آن ایجاد شود. 

تمدن‌سازی پیامبر اسلام(ص)
اسلام چون موجی همه مرزها را درنوردید اما این‌که ملاحظه می‌کنید در اینجا مردم به قرائتی ناب از اسلام روی می‌آورند، حاکی از نکته ظریفی است. در آموزش‌و‌پرورش به‌معنای عمومی آن و نه فقط مدرسه و دانشگاه‌‌، باید نقش بلاغ مبین خودمان را بازتعریف کنیم و بیابیم. نهج‌البلاغه را که مطالعه می‌کنیم، در خطبه اول، حضرت علی‌(ع) تأکید دارند خداوند پس از آفرینش انسان به اعزام و گسیل پیامبران پرداخت تا مأموریت‌شان این باشد که دفاین عقول آنها را بیدار سازد و برانگیزد تا خود به کشف حقیقت نائل شوند. شما به رساله‌های عمیله مراجع بزرگوارمان توجه کنید‌‌‌؛ به‌نظرم همه آنها اعتقاد به حقانیت دین مبین را تقلیدی نمی‌دانند، بلکه باید به‌شکل یک باور عمیق در وجود انسان دربیاید و بعد در فروع دین است که تقلید از خبرگانی که ما آنها را مراجع تقلید می‌نامیم، شکل می‌گیرد.به همین دلیل اصرار ما این است که در کار آموزش و فرهنگ بایستی مخاطب فعال باشد و نه این‌که فعالیت و کنشگری منحصر به مربیان و معلمان باشد. در آموزش و فرهنگ، مخاطب باید فعال باشد، نه منفعل. همانند کلاس درس که چندان فایده‌ای ندارد اگر کار معلم مثل یک سخنران یک‌طرفه باشد بلکه باید درس را دانش‌آموزان بخوانند و دریابند و معلم همانند راهنما باشد که در این صورت، دانش به‌گونه‌ای عمیق در جان خواننده ریشه می‌دواند. پس نباید معلم صرفا انتقال‌دهنده دانش باشد. 


newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها