کتاب‌هایی که از دل فیلم متولد می‌شوند

هر زمان که فصل نمایشگاه کتاب سر می‌رسد جمع کثیری از اهالی سینما و ادبیات به تکاپو می‌افتند که چطور می‌شود میان بزرگ‌ترین رویداد ادبی و پرطرفدار‌ترین گونه هنری پل زد، که هر سال با بدیهی‌ترین پاسخ یعنی «اقتباس» مواجه می‌شوند. اقتباس یکی از مهم‌ترین راه‌های غنی‌سازی آثار سینمایی به حساب می‌آید و صدالبته که سینمای ما از فقر شدید آن رنج می‌برد.
هر زمان که فصل نمایشگاه کتاب سر می‌رسد جمع کثیری از اهالی سینما و ادبیات به تکاپو می‌افتند که چطور می‌شود میان بزرگ‌ترین رویداد ادبی و پرطرفدار‌ترین گونه هنری پل زد، که هر سال با بدیهی‌ترین پاسخ یعنی «اقتباس» مواجه می‌شوند. اقتباس یکی از مهم‌ترین راه‌های غنی‌سازی آثار سینمایی به حساب می‌آید و صدالبته که سینمای ما از فقر شدید آن رنج می‌برد.
کد خبر: ۱۵۰۳۵۲۴
نویسنده امیرحسین حیدری - گروه فرهنگ و هنر
 
پرواضح است که اقتباس سابقه‌ای طولانی در سینما دارد و گفتنش تکرار مکررات است اما حرکت سریع جهان به سمت دنیای مدرن و پست مدرن، گونه جدیدی از اقتباس را پیش پای سینما و مخصوصا اهالی ادبیات گذاشته است. از آنجا که یکی از علاقه‌مندی‌ها در دنیای پسامدرن این است که آنچه از سنت به جا مانده را وارونه کند، در اقتباس هم چنین کاری انجام شد،‌ کاری که جزو مواردی است که آنچنان بد هم از آب در نیامد و شروعی برای اقتباس ادبی از فیلم‌ها و بازی‌های رایانه‌ای شد. به همین خاطر در این گزارش سعی کرده‌ایم تا زیر و بم اقتباس معکوس را با هم بررسی کنیم.
   
اقتباس معکوس چیست؟
اقتباس معکوس همان‌طور که از ذکر شد برخلاف اقتباس سنتی که در آن فیلمسازان آثار ادبی را به تصویر می‌کشند، فرآیندی است که طی آن نویسندگان، داستان‌ و رمان‌ را براساس فیلم‌های موجود خلق می‌کنند. این پدیده را می‌توان نوعی بازآفرینی دانست که مرزهای میان ادبیات و سینما را درهم می‌آمیزد و امکانات جدیدی برای روایتگری ایجاد می‌کند.
   
گونه‌های مختلف اقتباس معکوس
به طور کلی، اقتباس معکوس به سه دسته تقسیم می‌شود: نخست، رمان‌سازی (novelization) است که در آن فیلمنامه‌های سینمایی به رمان تبدیل می‌شوند؛ دوم، بسط داستانی که درآن نویسنده، جهان داستانی فیلم را گسترش می‌دهد و سوم، بازنویسی خلاقانه که نویسنده با الهام از فیلم، اثری کاملا متفاوت و جدید خلق می‌کند.
   
از سود تجاری تا جریان هنری
اقتباس معکوس در دنیای هنر پدیده‌ای نو به حساب می‌آید و نخستین موج جدی این نوع از اقتباس به دهه ۱۹۷۰ میلادی برمی‌گردد، زمانی که استودیوهای فیلمسازی شروع به سفارش نسخه‌های رمان از فیلم‌های پرفروش خود کردند. این حرکت بیشتر با اهداف تجاری و برای تقویت برند فیلم‌ها انجام می‌شد. با گذشت زمان و به ویژه از اوایل قرن بیست و یکم، اقتباس معکوس از یک استراتژی صرفا تجاری به یک جریان هنری جدی تبدیل شد. نویسندگان مطرح دست به نگارش آثاری زدند که نه تنها روایت فیلم را بازگو می‌کردند، بلکه لایه‌های جدیدی به آن می‌افزودند و گاه حتی روایت را از زاویه‌ای کاملا متفاوت بازتعریف می‌کردند.
 
غیبت اقتباس در سینمای ایران
در سینمای ایران اما عملا هیچ توجهی به اقتباس معکوس و حتی نوع سنتی آن نمی‌شود با این‌که این نوع از اقتباس می‌تواند به عنوان یک استراتژی تجاری مورد توجه قرار گیرد. با این حال در سی و ششمین نمایشگاه تهران، سازمان سینمایی در قالب برگزاری نشست‌های تخصصی، نشستی را با عنوان «اقتباس معکوس؛ اقتباس کتاب از سینما» با حضور هارون یشایایی، تهیه‌کننده باسابقه سینما و مازیار فکری‌ارشاد، منتقد سینما برگزار کرد که در نوع خود جالب توجه است.
   
دیدگاه‌های انتقادی به رمان‌سازی
با تمام این اوصاف همچنان در میان اهالی ادبیات خیلی نظر مثبتی به اقتباس معکوس وجود ندارد و در دیدگاه‌های ادبی و انتقادی، رمان‌سازی‌ها(novelization) رااغلب به عنوان یک سبک «آلوده»(contaminated genre)درنظر می‌گیرند، زیرا به عنوان آثار تجاری و نه هنری شناخته می‌شوند.گفتنی است این دیدگاه به دلیل ماهیت تجاری آنها و عدم مالکیت فکری نویسندگان تقویت شده است. با این حال، تحقیقات اخیر نشان می‌دهد که این سبک می‌تواند ارزش ادبی و فرهنگی داشته باشد.
   
محدودیت‌ها یا فرصت‌های نوآوری؟
جان باتنس، در کتاب خود«نوولیزاسیون: از فیلم تا رمان»(۲۰۱۳)، نوولیزاسیون را به عنوان یک نمونه از«نوشتار محدود» (constrained writing) توصیف می‌کند. او استدلال می‌کند که نوولیزاسیون‌ها تحت تأثیر محدودیت‌های متعددی قرار دارند، از جمله وفاداری به اثر اصلی، الزامات تجاری و انتظارات مخاطبان. با این حال، این محدودیت‌ها فرصتی برای خلاقیت و نوآوری ادبی فراهم می‌کنند. باتنس همچنین رابطه بین سینما و ادبیات را از منظر نوولیزاسیون بازتعریف می‌کند و پیشنهاد می‌دهد این سبک می‌تواند پارادایم اقتباس را بازنگری کند.
   
ترجمه چندمداری؛ نظریه‌ای تازه بر نوولیزاسیون
علاوه براین،برخی محققان نوولیزاسیون(رمان‌سازی)رابه‌عنوان یک فرآیند‌ترجمه چندمداری (multimodal translation) مورد بررسی قرار داده‌اند. برای مثال، بیاتا مازورک-پرزبیلسکا در مقاله‌اش «نوولیزاسیون فیلم به عنوان ترجمه چندمداری» (۲۰۱۹)، بر جنبه‌های پیچیده ترجمه عناصر بصری و شنیداری فیلم به فرمت متنی تأکید کرده است. این دیدگاه نشان می‌دهد نوولیزاسیون‌ها نه تنها کپی‌های ساده هستند،بلکه تلاشی برای ایجادهمخوانی بین رسانه‌ها محسوب می‌شوند. به عبارت دیگر این دیدگاه تاکید می‌کند که ترجمه چندمداری صرفا ترجمه عناصر بصری و شنیداری به فرمت متنی است.
   
چالش‌های نویسندگان در رمان‌سازی
نوشتن یک نوولیزاسیون چالش‌های خاص خود را دارد. این آثار معمولا بر اساس نسخه‌های اولیه فیلمنامه نوشته می‌شوند و نویسندگان باید تحت فشار زمانی شدید کار کنند، گاهی اوقات حتی قبل از اکران فیلم. بدان این معناست که نوولیزاسیون‌ها ممکن است شامل صحنه‌ها یا دیالوگ‌هایی باشند که در نسخه نهایی فیلم حذف شده‌اند که برای طرفداران جذاب است. نویسندگان باید بین وفاداری به داستان اصلی و ایجاد یک رمان مستقل تعادل برقرار کنند. این شامل گسترش داستان‌های پس‌زمینه شخصیت‌ها، تک‌گویی‌های درونی و جزئیات بیشتر درباره جهان داستان است.
   
نمونه‌هایی از اقتباس معکوس موفق
برای مثال، نوولیزاسیون «جنگ ستارگان: قسمت چهارم  امید تازه» توسط آلن دین فاستر (۱۹۷۶) شامل جزئیات بیشتری درباره کهکشان و شخصیت‌ها بود که در فیلم حضور نداشت. این کار به عنوان یک راهنمای داستانی برای طرفداران عمل کرد و به عنوان یک اثر ادبی مستقل نیز قابل توجه بود. مثال دیگر، نوولیزاسیون «پارک ژوراسیک» (۱۹۹۳) توسط مایکل کرایتون است که نویسنده رمان اصلی نیز بود. این نوولیزاسیون شامل صحنه‌ها و جزئیات اضافه‌ای داشت که در فیلم حذف شده بودند و تجربه متفاوتی از داستان ارائه داد. نوولیزاسیون‌های ژاپنی از «هملت»، مانند «اراده اوفلیا» اثر هیدئو کوبایاشی، نشان‌دهنده تفسیرهای فرهنگی متفاوت از این اثر کلاسیک هستند. این آثار نشان می‌دهند نوولیزاسیون‌ها می‌توانند بستری برای خلاقیت و تفسیرهای جدید فراهم کنند.
   
آینده‌ای که آغاز شده است
گرچه اقتباس معکوس از فیلم‌ها پیش‌تر هم مطرح شده، اما در سال‌های اخیر، بازی‌های ویدئویی نیز به منبعی مهم برای نوولیزاسیون تبدیل شده‌اند. جهان‌های وسیع، شخصیت‌های چندلایه و داستان‌های پیچیده‌ای که در بسیاری از بازی‌ها طراحی می‌شوند، ظرفیت بالایی برای تبدیل به رمان دارند. این روند از دهه ۹۰ میلادی آغاز شد و امروز به جریان پررونقی بدل شده است. رمان‌هایی بر اساس بازی‌هایی چون «Assassin’s Creed»، «Halo»، «Mass Effect» یا «The Witcher» نه‌تنها فروش بالایی داشته‌اند، بلکه برخی از آنها توانسته‌اند به آثار ادبی مستقل نیز بدل شوند. جالب آن‌که در مورد «ویچر»، مسیر اقتباس معکوس برعکس شد؛ ابتدا داستان در قالب رمان نوشته شد، سپس بازی ویدئویی بر اساس آن ساخته شد و در نهایت، سریالی پرمخاطب به آن اختصاص یافت. این نشان می‌دهد چرخه روایت در دنیای امروز، دیگر مسیر خطی ندارد. در ایران، با وجود گسترش بازی‌های بومی، هنوز کمتر به اقتباس ادبی از آنها توجه شده است. بازی‌هایی نظیر «ارتش‌های فرازمینی»، «مختار؛ فصل قیام» یا حتی پروژه‌هایی مانند «حماسه آرش» می‌توانند سوژه‌هایی بکر برای روایت‌های ادبی باشند.  
   
فناوری؛ موتور محرک اقتباس معکوس
پیشرفت فناوری و گسترش پلتفرم‌های دیجیتال، نقش مهمی در رونق اقتباس معکوس داشته است. امروزه، خلق و انتشار محتوای اقتباسی بسیار آسان‌تر شده و مخاطبان دسترسی بیشتری به این آثار دارند. شبکه‌های اجتماعی و انجمن‌های آنلاین نیز فضایی برای گفت‌وگو و تبادل نظر میان طرفداران فیلم‌ها و نویسندگان اقتباس‌ها فراهم کرده‌اند. این تعامل، به غنی‌تر شدن آثار اقتباسی کمک می‌کند و گاه حتی نظرات مخاطبان در روند خلق اثر تأثیرگذار می‌شود.
   
اثرگذاری بر صنعت نشر و سینما
همچنین اقتباس معکوس تأثیر قابل توجهی بر صنعت نشر داشته است. این پدیده فرصتی برای ناشران ایجاد کرده تا از موفقیت فیلم‌ها بهره ببرند و مخاطبان جدیدی را به سمت کتاب جذب کنند. همچنین، اقتباس معکوس باعث تنوع در بازار کتاب شده و ژانرهای جدیدی ایجاد کرده است. از سوی دیگر، اقتباس معکوس بر صنعت سینما نیز تأثیرگذار بوده. کتاب‌هایی که براساس فیلم‌ها نوشته می‌شوند، گاه به قدری موفق می‌شوند که خود الهام‌بخش ساخت دنباله‌های سینمایی می‌شوند. این چرخه اقتباس متقابل، به توسعه فرنچایزهای سرگرمی کمک کرده و مرزهای سنتی میان رسانه‌های مختلف را کمرنگ کرده است.

نمایشگاه کتاب تهران آغاز یک گفت‌وگوی تازه
نمایشگاه کتاب تهران بار دیگر بهانه‌ای شد تابحث اقتباس درفضای فرهنگی کشور داغ شود؛ اما این بار نه درباره اقتباس‌های کلاسیک که طی دهه‌ها به تکرار در محافل سینمایی و ادبی پرداخته شده، بلکه درباره نوع متفاوتی از اقتباس که چندان در کشور ما جدی گرفته نشده است: «اقتباس معکوس». گونه‌ای که در آن، به جای آن‌که ادبیات به خدمت سینما درآید، این‌بار سینما بذر روایت را می‌کارد و ادبیات با قلمی تازه، آن را بارورمی‌کند.هرچند در نگاه اول ممکن است این روند وارونه‌سازی سنت‌ها به مذاق ادیبان سنت‌گرا خوش نیاید، اما واقعیت این است که در دنیای مدرن و پسامدرن، هنر دیگر محدود به چارچوب‌های کلاسیک نیست و روایت، فقط به رسانه‌ای خاص محدود نمی‌ماند. در ایران، با وجود برگزاری نخستین نشست تخصصی با موضوع اقتباس معکوس در نمایشگاه کتاب امسال، هنوز فاصله زیادی تا تبدیل این مفهوم به یک جریان ملموس در نشر و سینما وجود دارد. صنعت نشر کشور در کنار تولیدکنندگان محتوا در سینما، نیاز دارد تا با دیدی بازتر به این مقوله بنگرند و از فرصت‌های آن برای توسعه بازار، خلق ژانرهای جدید و جذب مخاطب بهره بگیرند.به‌ویژه آن‌که با رشد روزافزون پلتفرم‌های دیجیتال، دیگر مرز روشنی میان فیلم، کتاب، بازی و شبکه اجتماعی وجود ندارد و مخاطب امروز بیش از هر زمان دیگری آماده تجربه کردن روایت در قالب‌های متنوع است. نویسندگان جوان نیز می‌توانند در این میدان تازه گام بگذارند و با اقتباس از فیلم‌ها، مجموعه‌های نمایشی و حتی بازی‌های ویدئویی، روایت‌هایی مستقل و تأثیرگذار بیافرینند. روایت‌هایی که هم بتوانند به‌طور مستقل در بازار کتاب بدرخشند و هم در کنار نسخه تصویری خود، تجربه‌ای چندلایه و چندرسانه‌ای به مخاطب ارائه دهند.حتی می‌توان پا را فراتر گذاشت و به چرخه‌ای از اقتباس متقابل فکر کرد؛ جایی که کتابی برگرفته از فیلم، چنان موفق عمل کند که خود زمینه‌ساز خلق دنباله‌های سینمایی یا حتی سریال‌های جدید شود. در نهایت، اقتباس معکوس نه تنها یک انتخاب ادبی یا سینمایی، بلکه یک استراتژی فرهنگی هوشمندانه برای عصر روایت‌های ترکیبی است. گرچه هنوز بسیاری در برابر آن مقاومت می‌کنند، اما حقیقت آن است که دنیای امروز به همزیستی رسانه‌ها باور دارد؛ جایی که واژه و تصویر، صدا و متن، یکدیگر را کامل می‌کنند. شاید زمان آن فرا رسیده که ما نیز سنت‌های روایت را با نگاهی نو بازخوانی کنیم و اقتباس معکوس، نقطه شروعی برای این تحول است.
newsQrCode
برچسب ها: کتاب فیلم سینما
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها