حتما متصدیان و مسئولان امر آماری کمی و کیفی از وضعیت نمایشگاه امسال، میزان استقبال مردمی از محصول یکسال کاری ناشران، مولفان، مترجمان و پژوهشگران و ... ارائه خواهند کرد.در مقابل، میزان رضایتمندی ناشران هم از فضای کلی نمایشگاه و مشخصا سیاستهای کاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و باقی قضایا از موضوعات مهمی است که میبایست مورد توجه قرار بگیرد.یک ناشر - با فرض بر دولتی بودن یا خصوصی بودن بنگاه نشرش - یک سال پر فراز و نشیب کاری را پشت سر میگذارد و فضایی را با متراژی تعیین شده در نمایشگاه کتاب تحویل میگیرد، بعد از چینش کتابها و اصطلاحا غرفهآرایی و ...؛ با ورود بازدیدکنندگان و مشتاقان همیشگی کتاب، آماده معرفی و عرضه کتابهایش میشود، اگر حقیقتا اغلب ناشران ما در این عرصه، به عناصری کارآزموده و حرفهای تبدیل شده باشند، با تجربههایی که در سالهای گذشته از این رویداد بزرگ و نمایشگاههای بینالمللی و استانی کسب کردهاند، باید بدانند که خاستگاه فکری و مطالبات قاطبه مخاطبان آنها چیست؟ یا حداقل دورنمایی از آن داشته باشند.ناشران ما در همان اوان کار و اخذ مجوز انتشارات از مراجع قانونی، تکلیف خود را مشخص کردهاند که برای کدام مخاطب و گروه سنی میخواهند کار کنند. برخی برای همه گروههای سنی کتاب چاپ میکنند، خردسال، کودک، نوجوان، بزرگسالان و...؛ اما برخی دیگر که تعدادشان هم کم نیست، یک یا نهایتا دو گروه سنی را تحت پوشش دارند و به طورتخصصی،درمسیر خواستههاوعلایق علمی و فرهنگی آنها به تولید کتاب میپردازند.هرچقدر ریزبینی و عیارسنجی توام با اشراف علمی و تخصصی در ناشر بالا باشد، همزمان نیازهای روز مخاطبان یعنی گروههای سنی تعیین شده از سوی خودش را بشناسد و در مسیر درست، حرکت و فعالیت موثر کند طبیعی است که درصد موفقیتش بالاتر است و کار «نشر» در حدی فراتر از یک اشتغال برای او و دیگر عوامل مجموعه انتشاراتی که از این سفره، نان میبرند مطرح خواهد بود.تنوع کتابها چه به لحاظ موضوعی و چه از حیث دربرگیری مخاطبان و گروههای مختلف سنی یا توجه به قومیتها و فرهنگها در اقصی نقاط کشورمان، به عنوان یک نقطه عطف، قوت و توفیقزا تلقی میشود و خیلی جای کار دارد... در عین حال، انتظارات را هم بالا میبرد.یک ناشر انگیزهمند و دارای برنامه، با جامعه نویسندگان و مولفان و مترجمان، جامعه کارشناسان علمی نشر، جامعه روانشناسان و پژوهشگران فرهنگ و اجتماع و خلاصه طیفهای گوناگونی از جامعه شناسان و نخبگان در همه حوزهها ارتباط کاری دارد و در دنیای امروز، چیزی غیر از این هم نمیتواند باشد! وگرنه فرجامی به جز ورشکستگی و بداقبالی نصیبش نمیشود، زیرا «کتاب» در این روزها و سالها، رقبای گردنکلفت و پرجاذبهای پیدا کرده، به طوری که گاهی فرصت خواندن حتی یک صفحه کتاب راهم ازمردم سلب میکنند و آنها را به سوی خود سوق میدهند!
قطعا رویارویی و درخشش در این میدان، به ابزار، دانش و مخاطبشناسی وسیعی نیاز دارد، در کنار آن توانمندسازی اقتصاد نشر که شاید اولویت نخست این حرفه تخصصی باشد!
