اگر رشد نقدینگی توسط بانک مرکزی و دولتها بهدرستی مدیریت نشود، میتواند به بیثباتی اقتصادی منجر شود. افزایش سریع نقدینگی بدون برنامهریزی میتواند حبابهای مالی، افزایش بدهیها و افزایش نوسانات در بازارهای مالی را ایجاد کند.نقدینگی به مجموع پول و داراییهای مالی قابل استفاده در اقتصاد گفته میشود؛ پایه پولی شامل پول نقد در گردش و ذخایر بانکها نزد بانک مرکزی است.رشد بیش از حد این دو عامل معمولا ناشی از سیاستهای پولی انبساطی، چاپ پول یا افزایش بدهیهای دولت است. افزایش نقدینگی منجر به افزایش سطح عمومی قیمتها میشود. در ایران طی دهههای اخیر، رشد سریع نقدینگی غالبا همراه با تورم بالا بوده که سبب کاهش قدرت خرید مردم شده است.با این حال رشد نقدینگی وپایه پولی دراقتصادایران اثرات منفی قابلتوجهی بر اقتصاد بهخصوص طی دو دهه داشته که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم سبب افزایش تورم، بیثباتی اقتصادی و کاهش رفاه عمومی شده که حتی دربرخی سالها رشد این شاخص بیش از ۴۰ درصد همرسیده است.این رشد بهخودیخود مشکلی ندارد ولی در اقتصاد ایران رشد این شاخص پولی سبب افزایش تقاضا شده یا در بخش غیرمولد مانند بازارهای مصرفی و سرمایهگذاری اثر منفی گذاشته که منجر به تورمهای بالا شده است.
تورم مزمن و بیثباتی قیمتی
میانگین رشد نقدینگی در دو دهه اخیر بالای ۲۵ درصد بوده که در کنار ظرفیت محدود تولید، باعث شده که این پول جدید بهجای تحریک عرضه، تقاضا را افزایش دهد و در نتیجه افزایش قیمتها را رقم بزند. رشد پایه پولی از کانالهایی مانند افزایش بدهی بانکها به بانک مرکزی و کسری بودجه دولت نیز مستقیم بر تورم تأثیر گذاشته است. همچنین در سالهایی که رشد پایه پولی بالا بوده، معمولا نرخ ارز نیز جهش کرده است. این رابطه باعث شده ارزش ریال در برابر ارزهای خارجی کاهش یابد.
کاهش قدرت خرید مردم
تورم ناشی از رشد نقدینگی باعث شده دستمزدهای واقعی کاهش یابد و بهرغم افزایش ظاهری درآمدها، قدرت خرید مردم در دهه اخیر بهویژه اقشار حقوقبگیر بهشدت افت کرده است. تورم همچنین به نفع صاحبان سرمایه (ملک، ارز، طلا) و به ضرر افراد بدون دارایی (فقرا) است؛ بنابراین رشد نقدینگی در ایران به افزایش شکاف طبقاتی و کاهش عدالت اقتصادی انجامیده است.
رابطه رشد نقدینگی و پایه پولی با تورم در ایران
رشد نقدینگی از سال ۱۳۸۰ تا ۱۴۰۲، تقریبا همیشه دو برابر رشد اقتصادی واقعی بوده است. در سالهایی که رشد نقدینگی و پایه پولی بالا بوده (مثل ۱۳۹۲، ۱۳۹۸، ۱۴۰۰)، نرخ تورم نیز با یک تا دو سال تأخیر افزایش یافته است. به همین دلیل نرخ تورم میانگین بلندمدت ایران حدود۲۰تا ۳۰ درصد بوده که بهطور مشخص با روند رشد نقدینگی همبستگی دارد.بانک مرکزی و مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشهای تحلیلی تأکید کردهاند که رشد نقدینگی، بهویژه زمانی که ناشی از افزایش پایه پولی باشد، عامل اصلی تورم مزمن در ایران است. با اینحال این موضوع نشان میدهد در نبود بازارهای مالی عمیق و بدون وجود ظرفیت تولیدی بالا، پول جدید عمدتا صرف فعالیتهای غیرمولد و سوداگری شده است؛ بنابراین رشد کنترلنشده نقدینگی و پایه پولی در ایران، بهجای تحریک تولید، موجب تحریک تقاضا و افزایش عمومی قیمتها شده است. این رشد اگر بدون پشتیبانی از بخش واقعی اقتصاد باشد، نه فقط رشد اقتصادی ایجاد نمیکند، بلکه باعث تورم، کاهش سرمایهگذاری، خروج سرمایه و رکودتورمی میشود. برای مهار این روند، باید بر سیاستهایی مانند اصلاح بودجهنویسی و کاهش کسری بودجه، اصلاح نظام بانکی، تقویت تولید و استقلال بانک مرکزی تأکید شود. کنترل رشد نقدینگی و پایه پولی یکی از کلیدهای مهار تورم در اقتصاد ایران است که بانک مرکزی در سه سال گذشته این موضوع را هدفگذاری کرده بهطوریکه پس از سالها رشد نقدینگی در سال گذشته دوباره به سیاستهای بانک مرکزی به کانال ۲۰درصدبرگشت.