در این میان، مواجهه ایران و رژیم صهیونیستی، بهعنوان یکی از چالشهای مهم و دیرپا، نیازمند بررسی دقیقتری است. چرا ایران، با تمدنی کهن و داعیه ایفای نقش سازنده در عرصه جهانی، آماج خصومتورزیهای این رژیم قرار گرفته است؟ دشمنان ما نمیخواهند با مفهوم ایران نوین روبهرو شوند.
ایران نوین، تجسمی از یک جمهوری اسلامی مستقل با رویکرد دینی روشنفکرانه است که نه تنها به منافع ملی خود میاندیشد، بلکه دغدغه تنظیم روابط منطقهای و جهانی را نیز دارد. این ایران نوین، سودای برپایی تمدنی نوین را در سر میپروراند و در این راه، زیرساختهای لازم را ایجاد کرده و به پیش میرود اما همین ایران نوین، با این ویژگیها، کابوس دشمنان، بهویژه رژیمصهیونیستی است. چرا؟ زیرا آنان نیک میدانند که هرگاه ایران در مسیر خودشکوفایی و تمدنسازی گام برداشته، همواره تأثیرات مثبتی بر جهان و بهخصوص همسایگان خود داشته است. یاریرساندن به کشورهای منطقه، چه از نظر اقتصادی و فرهنگی و چه از حیث حمایت از ملتهای مظلوم، گواهی روشن بر این مدعاست.
اگرچه تقابل ظاهری ایران و رژیمصهیونیستی پس از انقلاب اسلامی و با شعارهای ضدصهیونیستی اوج گرفت اما ریشههای این خصومت، بسیار عمیقتر از این تحولات سیاسی است. رژیم صهیونیستی، با درک پتانسیلهای ایران و نقشآفرینیهایش در منطقه، تلاش دارد تا هویت و ریشههای این کشور را هدف قرار دهد. آنها بهخوبی میدانند که اگر ایران به دغدغههای فرهنگی و تمدنی خود بازگردد، قدرت و نفوذش در منطقه و جهان احیا خواهد شد و این تهدیدی جدی برای منافع آنان است. هنگام پیروزی انقلاب اسلامی ایران وزیر جنگ رژیمصهیونیستی این رویداد را زلزلهای بزرگ در جهان معاصر خواند.
آنان به درستی دریافته بودند که این انقلاب، نه تنها یک تغییر سیاسی، بلکه تحولی بنیادین در معادلات قدرت در منطقه و جهان است. به باور او، جمهوری اسلامی، فراتر از یک رژیم سیاسی، حامل یک ایده و یک تمدن است؛ ایدهای که بر پایه استقلال، عدالت و دفاع از حقوق مظلومان بنا شده و تمدنی که ریشه در تاریخ و فرهنگ غنی ایران دارد. به همین دلیل، دشمنان تلاش میکنند تا با ایجاد اسلامهراسی و متهمکردن ایران به توسعهطلبی، از نفوذ این ایده و تمدن در منطقه و جهان جلوگیری کنند. آنچه امروز در عرصه بینالملل شاهد هستیم، نه یک جنگ ساده نظامی، بلکه نبردی تمامعیار برای حفظ هژمونی و سلطه است؛ نبردی که در آن، ایران نوین، بهعنوان یک الگو و یک تهدید، در کانون توجه قرار دارد.
در پایان، باید تاکید کرد که درک عمیقتر ریشههای دشمنی با ایران معاصر، برای مقابله با این خصومتورزیها ضروری است. برای این مهم، نیازمند شناخت دقیق از اهداف و راهبردهای دشمن و همچنین، تقویت هویت ملی و تمدنی خود هستیم. تنها با تکیه بر این دو اصل اساسی، میتوانیم در این نبرد سرنوشتساز پیروز شویم.