اشتراکات ادبیات «اجتماعی» و «مقاومت»

«ادبیات مقاومت» را ذاتا باید اجتماعی دید و از این زاویه به آن نگاه کرد اما گستردگی مفاهیم و مضمون‌آفرینی‌هایی که یکی پس از دیگری در این حوزه اتفاق می‌افتد، به آن استقلال می‌بخشد و کفه‌اش به اندازه‌ای سنگین می‌شود که می‌تواند بر ادبیات اجتماعی سایه نیز بیاندازد!
کد خبر: ۱۵۰۸۴۲۲
نویسنده دکتر حمید هنرجو | نویسنده و پژوهشگر
 
اما چه کسانی و با چه شرایطی می‌توانند در حوزه ادبیات مقاومت که پیوستگی جداناشدنی با ادبیات اجتماعی دارد، فعال باشند و در این قلمرو فکری، به تولید اثر و اندیشه بپردازند؟ ادبیاتی که اشتراکات خیلی قوی هم با ادبیات اجتماعی دارد؛ مثلا در هر دو «اعتراض به ظلم، تبعیض و فجایع انسانی» وجودی زنده و هویتی تعریف‌شده دارد.اولین شرط، «باورمندی» است... اصولا اثری که از دل و عقیده صاحب خود نجوشد و تن به اندیشه و تفکرعاریتی سپرده باشد، بعید است تاثیرگذار شود و به جامعه هدف بالا و پرشماری راه پیدا کند. چنان که می‌دانیم عمده‌ترین بخش ادبیات مقاومت، استقامت در مقابل مشکلات و ناهمواری‌ها، مواجهه تمام‌قد در برابر ظلم و ظالم و به‌کارگیری ظرفیت‌های وجودی (ایثار) در نبرد با باطل است، اگر بخواهیم در این زمینه به «سمبل» و نمونه اشاره کنیم، می‌توانیم از ائمه معصومین و اهل‌بیت(ع) نام ببریم که پرچمدارانی شاخص، موجه و تاثیرگذار در این مسیر بوده‌اند.
شرط دوم، وجود زمینه انسانی و فطری در افراد برای نوشتن و فریادبرآوردن از طریق ادبیات و هنر - وبه تعریف امروز - فضای کلی رسانه و مدیاست. خوب است در اینجا به جبران خلیل جبران شاعر، فلسفه‌دان و نقاش لبنانی‌الاصل اشاره شود که از همان کودکی، ذات و فطرتی عدالتخواه و ضدظلم داشت، در جوانی طعم تلخ زندان را چشید و بعدها که قلم به‌دست شد و فعالیت‌های حرفه‌ای‌اش را پی گرفت، توفیقات بالایی در این زمینه به دست آورد؛ او درعین این‌که یک هنرمند مردمی و اجتماعی بود، به هنر و ادبیات مقاومت هم اشتهار و تاثیرگذاری‌های خودش را داشت.
در یک کلام، باید دارای اهلیت و زمینه ذهنی و فطرت بیدار بود، وگرنه در هنر و ادبیات مقاومت، حتی در ادبیات اجتماعی راهی به جایی برده نخواهد شد.
و اما شرط سوم که اهمیتش کمتر از دوتای قبلی نیست، اصل «آگاهی» است، آگاهی یا همان اشراف به حقیقت و واقعیت، پنجره‌های فکر و اندیشه و پندار را یکی یکی باز می‌کند و بین ذهن و زبان و عقل، با جوشش درونی هنرمند و نویسنده و شاعر و فیلمساز و ... هماهنگی و همداستانی پدید می‌آورد. اگرآگاهی واشراف نباشد،حتی اگر اثری قوی روی کاغذ بیاید، سمفونی‌ای کم‌نظیر باقوی‌ترین سازها خلق شود، فیلمی پرسر و صدا بسازند و به نمایش جهانی هم دربیاورند، نه‌تنها ممکن  است حق مطلب ادا نشود بلکه انحراف از حق و حقیقت و مجیزگویی از باطل محتمل خواهد بود! این هنر و ادبیات، نه‌تنها مقاومتی و از جنس حقیقت نیست بلکه ضدمقاومت نیز هست! چنان‌که در دنیای امروز شاهدیم اصحاب زر و زور و هسته‌های استکباری قدرت، زمینه‌های تطهیر و تلطیف چهره و عملکرد خود را از هنر و ادبیات و اهالی آن انتظار دارند!
در ایران ما، هنر و ادبیات مقاومت توانست با تجربه کردن هشت سال جنگ تحمیلی و مشاهداتی ناب و شگرف از آن رویداد واضح و به تعبیر امروزی‌ها بدون روتوش، به رشد بالا برسد؛ میزان چشمگیر آثار موفق خلق شده در حوزه فرهنگ و هنر که حتی برای نسل بعد، تفکر قابل ارائه، روایت زلال و تازه و آموزه تاریخی دارد، گواه صادق این مدعاست؛ نسبت‌شان با رسانه هم محکم و روشن است، زیرا از سه عنصر حیاتی یعنی باورمندی، زمینه انسانی و فطری (یا همان داشتن واکنش به ظلم و بی‌عدالتی و فجایع انسانی) و «آگاهی و اشراف به حقایق» بهره‌مند هستند.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
وقتی دل جنگل سوخت

«جام‌جم» در گفت‌وگو با جانشین فرمانده یگان حفاظت سازمان منابع طبیعی کشور بررسی کرد

وقتی دل جنگل سوخت

صدای «مرجان» باید شنیده شود

گفت‌و‌گو با میلاد بنی‌طبا، کارگردان فیلم سینمایی «مرجان» پیرامون دغدغه‌های ساخت و چالش‌های اکران یک فیلم اجتماعی

صدای «مرجان» باید شنیده شود

نیازمندی ها