«آخرین خنیاگر» (شرح حال زندگی حاج قربان سلیمانی)، «موسیقی آیینی قوم ترکمن»، مجموعه «پرند ستایش در ایران»، «آشنایی با موسیقی مناطق مختلف ایران» و... برخی از کتابهایی است که هوشنگ جاوید طی این سالها به نگارش و انتشار آنها پرداخته. فرارسیدن ایام محرم و صفر باعث شد با این پژوهشگر پرسابقه درباره مقتلنویسی و مؤلفههای تعزیه از گذشته تا امروز به گفتگو بنشینیم.
شاید بد نباشد پیش از هر چیز، بحث را به جایگاه و مؤلفههای مقتلنویسی از گذشته تا امروز اختصاص دهیم.
«مقتل» اسم مکان است و بهلحاظ لغوی به معنی قتلگاه و در اصطلاح تاریخنگاری، مراد از آن لحظه شهادت است. برخی از مقتلها بهویژه آن دسته از این آثار که در فاصله بین قرون اول تا سوم هجری پدید آمدهاند بهدست ایرانیان به زبان عربی نوشته شده اما متأسفانه تا امروز کمتر مجالی برای ترجمه این مقتلها فراهم شده است. با اینحال، مقتل ابیمخنف را میتوان در زمره اولین و مهمترین مقتلها قلمداد کرد. اولین مقتلها مربوط به واقعه شهادت حضرت علی(ع) بوده است. درواقع میتوان گفت بعد از شهادت امیرالمومنین(ع) شیوه مقتلنویسی باب میشود. علاوه بر آن، ما مقتل امام حسین(ع ) را داریم و همانطور که از نامش پیداست به وقایع کربلا و شهادت آن حضرت اختصاص دارد و به شکل بیاض دستنویس، گردآوری و ارائه شده.
چقدر از این نسخ در حال حاضر بهعنوان منابع مرجع در دست است؟
از بین مقتلهایی که از آغاز قرن اول تا هفتم نوشته شده تعدادی اثر باقیمانده؛ ضمن اینکه برخی از مقتلها هم از قرن هفتم تا دوره حاضر باقی است و از این نظر میتوان گفت آرشیو نسبتا جامعی در دست داریم. یکی از قدیمیترین مقتلها متعلق به جابر بن جوفی از اصحاب امام باقر و امام صادق(علیهماالسلام) است. عمر راقدی، قاسم بن اصبغ بن نباته و... نیز از جمله مقتلنویسان قرنهای گذشته بودهاند. در مجموع سیر تاریخی مقتلنویسی از جهات مختلف همواره حائز اهمیت بوده و در این سالها هم پژوهشگران متعددی در این زمینه کارهای ثمربخشی انجام دادهاند. درست است که اصلیترین متولی آن خود پژوهشگران هستند اما این حیطه برای دوام و بقا بیش از هرچیز نیازمند حمایت دستگاههای فرهنگی است. در سالهای اخیر به تعداد افرادی که در این حوزه کار میکنند افزوده شده است. سیدمحمد ساداتاخوی، امیرحسین مدرس، دکتر هادی سعیدیکیاسری و خود من از جمله کسانی هستیم که در زمینه معرفی مقتلها نقش زیادی داشتهایم.
درونمایه تمام مقتلهایی که تا امروز بهجا مانده به بیان واقعه کربلا اختصاص دارد.
مضمون کلی این آثار حول محور وقایع کربلا میگذرد. تقریبا در تمام قرون، مقتلنویسان به قیام امام حسین(ع) اشاره داشتهاند. شاید جالب باشد بدانید ایرانیان در این زمینه کارهای زیادی انجام دادهاند. برخی از این مقتلها حالت گزارشگونه دارند ولی کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند چراکه ترجمه فارسی غالب این آثار در دست نیست.
اگر ممکن است درباره پیشینه و جایگاه فعلی تعزیه هم توضیح دهید.
یکی از پرقدمتترین هنرهای آیینی سنتی ما، تعزیه یا هنر شبیهخوانی بهشمار میرود. شاید بد نباشد به این مسأله اشاره کنم که ایرانیان از مقتلنویسی به هنر شبیهخوانی رسیدهاند. درواقع نگارش مقتلها موجبات گسترش نسخ تعزیه را فراهم کرد. با این حال بر این باورم که شبیهخوانی در ایران مظلوم واقع شده است.
اگرچه چندسالی است که به همت دستاندرکاران و دلسوزان فرهنگی، این هنر دارای یک بنیاد شده و کارهای بسیاری برای پررنگ شدن آن از سوی هنرمندان و محققان معاصر صورت گرفته، با این حال ظرفیتهای گسترده تعزیه همچنان مغفول واقع شده است.
تعزیه یکی ازقدیمیترین هنرهای آیینی ماست. کما اینکه بهجرأت میتوان گفت ملت ما با تعزیه بزرگ شدهاند. در مقاطعی از زمان، خود مردم بانی برپایی تعزیه بودهاند و حتی عدهای ماترک (میراث) خود را وقف برگزاری تعزیه میکردهاند. یعنی همانطور که برخی مردم نذر میکنند تا در ایام محرم و صفر تکایای سینهزنی برپا شود، درباره تعزیه هم همینطور بوده است. نکته دیگر اینکه هنر شبیهخوانی یا تعزیه در برخی دورههای تاریخی، محملی برای نیکوکاری بوده است. بهعنوان مثال تعزیهای برپا میشده و از این طریق برای دختر و پسری که جد آنها سید بوده و درعینحال از وضع مالی مطلوبی برای ازدواج بهره نبردهاند مراسم ازدواج برگزار میشده است. از این رو تعزیه از گذشته تا امروز با عامه مردم عجین بوده است.
بهترین تعزیهخوانان در این سالها از دید شما چه کسانی هستند؟
برای من نام بردن از یک شخص خاص در این زمینه دشوار است اما مرحوم حاج قربان سلیمانی در شبیهخوانی نظیر نداشت و سهراب محمدی در چاووشخوانی و شبیهخوانی تسلط زیادی دارد. در حال حاضر شبیهخوانان توانمندی در هر یک از شهرهای کشورمان داریم که رضا حیدری درتفرش ونمونههای دیگری چون او درشهرهایی ازجمله شیراز، لامرد، کاشان، اراک و... وجود دارند. تاریخچه شکلگیری تعزیه به دوره قاجار برمیگردد.هرچند بعد از آن و در دورههایی از زمان، تعزیه یا شبیهخوانی با گسستهایی همراه بود، اما بهطورکلی از دهه ۳۰ به بعد فشارها تا حدودی از روی شبیهخوانان برداشته شد، ولی همان عده باقیمانده در این حوزه، دیگر درخشش نسلهای قبل را در شبیهخوانی نداشتند.
دلیل این مسأله چه بود؟
چون اغلب نسخههای تعزیه مفقود و پراکنده شده بودند، در نتیجه تعزیهخوانانی که باقی ماندند نتوانستند بهخوبی نسلهای گذشته در این زمینه کار کنند. البته فراموش نکنیم که بعد از انقلاب نگاهها نسبت به تعزیه بهتر شد و تعزیهخوانان بسیاری در کنار پژوهشگران توانستند به رونق این حیطه کمک کنند.
شما یکی از هنرمندانی بودهاید که در این سالها همیشه نسبت به آکادمیک شدن تعزیه تأکید داشته. این مسأله امروز چقدر محقق شده است؟
متأسفانه باوجود پیگیریهایی که من و دیگر دوستان نسبت به این موضوع داشتهایم، هنوز اتفاقی که باید در این زمینه نیفتاده. در حالی که معتقدم ضرورت دارد هنر شبیهخوانی بهعنوان یک رشته مستقل به بستر دانشگاهها و محافل آموزشی راه یابد؛ بهخصوص اینکه امروز از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به تعزیهخوانان پیشکسوت مدرک درجه یک هنری اعطا میشود، چرا نباید از آموزهها و تجارب چنین اساتید باتجربهای بهره بگیریم تا این هنر ارزشمند و میراث ملی از سوی نسل جوان و علاقهمند در دانشگاهها احیا شود و چراغ تعزیه برای آیندگان روشن بماند. البته امروز به یمن حرکتهای فردی، کارهای زیادی در زمینه جمعآوری دفترهای تعزیه و شبیهخوانی انجام شده است. نمونه آن، راهاندازی سایتی است که اغلب نسخههای آن در معرض دید علاقهمندان قرار گرفته است.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد
دکتر حمیدرضا آصفی، سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه و دیپلمات ارشد کشورمان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد