شکست تمدن پرادعا؛ آزمون غزه و افول ادعا‌های غرب

تمدن غرب از پایان قرون وسطی تاکنون خود را حامل ارزش‌هایی همچون حقوق بشر، آزادی و دموکراسی معرفی کرده است.
تمدن غرب از پایان قرون وسطی تاکنون خود را حامل ارزش‌هایی همچون حقوق بشر، آزادی و دموکراسی معرفی کرده است.
کد خبر: ۱۵۲۱۱۶۶
نویسنده دکتر احمد مومنی راد - استاد دانشگاه

انقلاب‌های فرانسه، صنعتی و آمریکا نقطه‌عطف‌هایی بودند که این ادعا‌ها را تقویت کردند و تصویر غرب را به عنوان مدل برتر نظم بین‌الملل ساختند. با این حال تجربه‌های میدانی معاصر، و به ویژه بحران غزه، شکافی عمیق میان شعار‌ها و عملکرد‌ها را آشکار ساخته و این پرسش را مطرح کرده است که آیا ادعا‌های اخلاقی و حقوقی تمدن غربی در میدان عمل تاب ایستادن دارد یا خیر.

غرب مدعی این باور بود که پیشرفت‌های علمی، سیاسی و اجتماعی‌اش جامع‌ترین پاسخ را به مسائل بشری ارائه کرده است. نظریه‌ای مانند «پایان تاریخ» بر پایه این ادعا قرار گرفت که لیبرال‌دموکراسی نقطه نهایی تکامل سیاسی بشر است. اما تجربه واقعی سیاست بین‌الملل نشان داده نظریه و ایدئولوژی زمانی ارزش عملی پیدا می‌کند که در میدان عمل نیز پاس داشته شود؛ آزمون غزه یکی از صحنه‌هایی است که نشان داد بسیاری از این اصول در برخورد واقعی دولت‌ها با بحران‌ها، نامانوس و ناکارآمد عمل می‌کند.

در جریان بحران غزه، مواضع و اقدامات برخی دولت‌های غربی در حمایت از اقدامات رژیم صهیونیستی ـ در سطوح سیاسی، نظامی، مالی و تبلیغاتی ـ تصویری متناقض با ارزش‌های اعلامی آنان ارائه داد. این رفتار‌ها نشان داد اعلام پایبندی به حقوق بشر و ممنوعیت خشونت در سطح دیپلماتیک می‌تواند در برابر ملاحظات ژئوپلیتیک و منافع کوتاه‌مدت دولت‌ها تاب مقاومت نیاورد. نتیجه این تقابل، فروپاشی بخشی از اعتبار اخلاقی آن ادعا‌ها در برابر افکار عمومی جهانی است.

نهاد‌های بین‌المللی از جمله سازمان ملل و شورای امنیت، بر پایه منشور و معاهدات بین‌المللی مکلف به پاسداری از صلح، جلوگیری از تجاوز و حمایت از حقوق بنیادین انسان‌ها هستند. اما سازوکار‌های سیاسی حاکم بر این نهاد‌ها و منافع اعضای قدرتمند باعث شده در برخی موارد، این نهاد‌ها ناکارآمد یا حتی ناتوان از اجرای مؤثر مقررات بین‌المللی ظاهر شوند. حمایت آشکار یا سکوت فعال برخی دولت‌ها در قبال اقدامات رژیم صهیونیستی، پدیدآور «مصونیت نانوشته» و تضعیف اثرگذاری حقوق بین‌الملل شده است.

در برابر این وضعیت، بخشی از واکنش جهانی را باید در موج وسیع همدلی مردمی و حرکت‌های اعتراضی و دانشگاهی جست‌و‌جو کرد. تظاهرات در شهر‌های بزرگ دنیا، بیانیه‌های جمعی از سوی نخبگان دانشگاهی و فرهنگی و فشار جامعه مدنی نشان می‌دهد میان مواضع رسمی دولت‌ها و وجدان عمومی مردم فاصله‌ای وجود دارد. این بیداری اجتماعی می‌تواند عامل بازدارنده و ایجادکننده فشار سیاسی برای پاسخگویی و تغییر رویه‌ها باشد.

یکی از راهبرد‌های مطرح برای افزایش فشار بین‌المللی، معرفی نظام حاکم بر فلسطین به عنوان سیستمی آپارتایدی و نژادپرستانه و دنبال کردن آن در محافل حقوقی، رسانه‌ای و دیپلماتیک است. تجربه تاریخی آفریقای جنوبی نشان می‌دهد اجماع بین‌المللی، تحریم‌ها و انزوای سیاسی می‌تواند به فروپاشی نهاد‌های نابرابر منجر شود. ترکیب فشار مردمی، دیپلماسی هوشمند و مداراگری حقوقی می‌تواند مشروعیت بین‌المللی رژیم‌هایی را که مرتکب نقض گسترده حقوق بشر شده‌اند، تضعیف کند.

رسوایی اخلاقی کنونی برای دولت‌ها و نهاد‌های مدعی حقوق بشر هزینه سنگینی دارد؛ اما همواره راه بازگشتی وجود دارد: التزام واقعی و شفاف به قوانین بین‌المللی، پاسخگویی در برابر نقض‌ها و حمایت عملی و نه صرفا شعاری از نهاد‌های امدادی و بشردوستانه. بازسازی اعتبار مستلزم اتحاد سیاسی و عملی بازیگران بین‌المللی با رویکردی مبتنی بر عدالت و حقوق برابر است.

آزمون غزه یک لحظه تعیین‌کننده در تاریخ معاصر است؛ لحظه‌ای که نشان داد ادعا‌های تمدنی وقتی بی‌پشتوانه عمل شوند، به سرعت از هم فرو می‌پاشند. در مقابل، بیداری مردمی و حرکت‌های حقوقی و دیپلماتیک می‌تواند زمینه‌ساز تجدید نظر در مناسبات بین‌المللی و پیشبرد عدالت باشد. آنچه اکنون نیاز است، تبدیل خشم اخلاقی و همدلی جهانی به اقدامات استراتژیک و مستمر برای حمایت از حقوق بشر و پایان‌بخشیدن به تبعیض و محاصره است؛ راهی که در نهایت می‌تواند بار دیگر اعتماد عمومی به ارزش‌هایی را که زمانی وعده داده شده‌اند بازسازی کند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها