حرکت آخر نبردی بر سر کلام و سکوت

جدیدترین فیلم شهاب حسینی در مقام کارگردان از نهم مهر اکران خود را آغاز کرده است؛ فیلم «حرکت آخر» که طی  ‌این مدت، فروشی یک‌میلیارد‌ریالی (صد‌میلیون تومانی) را تجربه کرده که باید گفت با توجه به ماهیت فیلم- که در‌ادامه به آن خواهیم پرداخت- چنین فروشی دور از انتظار نیست. پیش از این‌که پا به دنیای حرکت آخر بگذاریم، بهتر است نکته‌ای کوتاه اما مهم با مخاطبان این مطلب در میان گذاشته شود.
جدیدترین فیلم شهاب حسینی در مقام کارگردان از نهم مهر اکران خود را آغاز کرده است؛ فیلم «حرکت آخر» که طی  ‌این مدت، فروشی یک‌میلیارد‌ریالی (صد‌میلیون تومانی) را تجربه کرده که باید گفت با توجه به ماهیت فیلم- که در‌ادامه به آن خواهیم پرداخت- چنین فروشی دور از انتظار نیست. پیش از این‌که پا به دنیای حرکت آخر بگذاریم، بهتر است نکته‌ای کوتاه اما مهم با مخاطبان این مطلب در میان گذاشته شود.
کد خبر: ۱۵۲۲۸۷۳
نویسنده امیرحسین حیدری - گروه فرهنگ و هنر
 
اگر مخاطبی هستید که به‌دنبال گذران وقت، سرگرمی و... هستید، این فیلم به‌درد شما نمی‌خورد، چرا که برای لذت‌بردن از این فیلم نیاز به پیش‌آگاهی دارید تا وقتی پای سکانس‌های طولانی و دیالوگ‌های فلسفی و عقیدتی آن می‌نشینید، بدانید که کاراکتر‌ها درباره چه‌چیزهایی با هم صحبت می‌کنند؛ وگرنه احتمالا طبق تجربه شخصی، هنگام تماشای فیلم یا وسط آن از سالن خارج می‌شوید یا در بهترین حالت ترجیح می‌دهید با دوست خود وقت بگذرانید! 
   
اقتباسی دیگر
و اما «حرکت آخر»؛ حسینی در این اثر هم مانند دیگر‌فیلمش یعنی «مقیمان ناکجا» دست روی نمایشنامه «پرده آخر» به‌قلم ژیلبر سسبرون گذاشته و سعی کرده با نگاه خود، آن را به مدیوم سینما وارد کند. این نمایشنامه که در ژانر درام روان‌شناختی، تراژیک و سیاسی در جغرافیایی نامعلوم (به‌خاطر نگاه جهانی به موضوع) نوشته شده، داستان آنتوان دوبوآ، نویسنده و سخنگوی حزب حاکم است که بعد از سال‌ها تصمیم گرفته سکوت اختیار کند. حزب حاکم اما بازجویی جوان به‌نام ژان مارک لودِک (که شاگرد دوبوآ است) را پیش او می‌فرستد. در واقع کل نمایشنامه، یک بازجویی طولانی و نفسگیر بین این استاد سابق و شاگرد امروزی‌اش است. ژان‌مارک، بازجو، وظیفه دارد که به‌هر‌قیمتی که شده، یک بیانیه یا نوشته‌ای در حمایت از رژیم از آنتوان بگیرد تا این سکوت مرگبار شکسته شود. این بازجویی صرفا فیزیکی نیست، بلکه یک نبرد سهمگین ایدئولوژیک، فلسفی و روانی است. 
   
تلاش برای ورود به مدیوم سینما
این فیلم داستان یک منتقد دولتی فراری را روایت می‌کند که هنگام دیدار با خانواده‌‌اش تحت پیگرد قانونی قرار گرفته و دستگیر می‌شود و گفت‌وگوی نویسنده با مامور ارشد دولتی به پایانی غیرمنتظره منجر می‌شود. با توجه به این که نمایشنامه پرده آخر در سال ۱۹۵۸ میلادی منتشر شده، شهاب حسینی سعی کرده برداشتی آزاد و خوانشی امروزی از این اثر را به مخاطب خودش ارائه دهد اما در عین حال روح حاکم بر اثر را که همان تقابل استاد (نویسنده/روشنفکر) و شاگرد (بازجو/عامل سیستم) و نبرد بر سر کلام و سکوت را به‌طور کامل حفظ کرده است. 
حسینی برای ورود به مدیوم سینما و گسترش آن ناگزیر از تغییراتی مانند واردکردن خانواده به داستان بوده اما هر بار که این تغییرات مانند خانواده، نیروهای حزب حاکم و... در قاب تصویر قرار می‌گیرند تمام سعی خود را می‌کند که مرز‌بندی مشخصی با آنها داشته باشد. البته این عناصر الحاقی به فیلم، هیچ پرداختی ندارند و تبدیل به عنصری زائد در فیلم شده‌اند؛ با این‌که در افتتاحیه قبل از این‌که نویسنده وارد جدل با مامور دولتی شود، در یک سکانس طولانی باید در مقابل همسر خود جوابگو باشد. با این وجود اما این دیالوگ نمی‌تواند این عناصر را به مخاطب خود بقبولاند. 
   
چند‌قدم عقب‌تر برویم!
حالا که تا حد امکان با فیلم حرکت آخر آشنا شدیم، بد نیست چند‌قدمی هم از این فیلم فاصله بگیریم و چهار فیلم شهاب حسینی، یعنی مقیمان ناکجا، ساکن طبقه وسط، نویسنده مرده است و حرکت آخر را در یک قاب ببینیم. چون با پیدا‌کردن ویژگی‌های مشترک در میان آثار قبلی حسینی، بهتر متوجه می‌شویم که چرا او برای جدیدترین اثر خود دست روی چنین اثری گذاشته است. نخستین عنصر تکرار شونده در مجموعه‌فیلم‌های او، دغدغه‌های فلسفی و اگزیستانسیال در این آثار است. 
به‌عبارت دیگر،این آثاربیش ازآن‌که به‌معنای کلاسیک قصه‌گو باشند،بستری برای طرح پرسش‌های بنیادین درباره‌ هستی، هویت، جایگاه انسان در جهان و جستجوی معنا هستند. در فیلم ساکن طبقه وسط، همراه با یک نویسنده راهی سفری درونی می‌شویم و به‌دنبال جواب سؤالاتی درباره سرگشتگی انسان معاصر، بحران هویت و تلاش برای یافتن یک مسیر معنوی و پاسخ به سؤال «من کیستم؟» می‌گردیم. در مقیمان ناکجا، فیلم به‌طور مستقیم به مفاهیمی چون مرگ، زندگی پس از مرگ، مفهوم انتخاب، جبر و اختیار و تاثیر اعمال انسان بر سرنوشت نهایی‌اش می‌پردازد و با یک فضای کاملا متافیزیکی و فلسفی روبه‌رو هستیم. 
همچنین دیگر‌ویژگی مشترک میان این آثار، اقتباس ادبی و نمایشی آن است که اولین آن، مقیمان ناکجاست؛ فیلمی که براساس نمایشنامه موفق «مهمان‌سرای دو دنیا» به‌قلم اریک امانوئل اشمیت ساخته شده و دیدنی است. اثر بعدی ساکن طبقه وسط است؛ فیلمی که گرچه مشخصا اقتباس محسوب نمی‌شود اما به‌خاطر نوع روایت آن و دیدار با شخصیت‌های تاریخی و مذهبی، پر از ارجاعاتی است که نمی‌توان به‌سادگی ازآنها عبورکرد.نهایتا هم فیلم حرکت آخرکه پیشتر به‌شکل مبسوطی آن رابررسی کرده‌ایم. 
آخرین مساله نوع روایت در آثاری است که شهاب حسینی ساخته است‌؛ در این فیلم‌ها معمولا با یک روایت خطی و مشخص روبه‌رو نیستیم که داستان در آن جریان دارد، بلکه زمان و مکان، گاهی مانند فیلم مقیمان ناکجا محو می‌شوند و داستان تماما در یک لوکیشن محدود و استعاری اتفاق می‌افتد که می‌توان آن را استعاره‌ای از یک وضعیت ذهنی و روحی دانست؛ یا فیلم ساکن طبقه وسط که عملا هیچ خط داستانی مشخصی در دنیای واقعی ندارد و کل فیلم یک منولوگ درونی تصویری است. 
فیلم حرکت آخر نیز از این قاعده مستثنی نیست‌؛ اگرچه لوکیشن در این فیلم کلبه‌ای کوهستانی است اما آنچه خودنمایی می‌کند این است که حرکت آخر در یک زمان یا مکان خاص اتفاق نمی‌افتد و حتی تلاشی برای شخصیت‌بخشی به کاراکترهای فیلم انجام نمی‌شود تا جایی که کاراکترها حتی نام مشخصی ندارند. بله تصمیم عجیبی است اما وقتی دلیلی که در پس آن نهفته است روشن می‌شود، پذیرفتنش آسان می‌شود، حسینی با‌این‌کار سعی می‌کند فیلم خود را محدود به کشوری خاص نکند، چراکه در چهارگوشه دنیا نظام‌های تمامیت‌خواهی پیدا می‌شود که تصمیمات‌شان از جنس تصمیم‌ها در فیلم یا نمایشنامه حرکت آخر است و به آن باور دارند. خلاصه این‌که ویژگی مشترک اصلی فیلم‌های شهاب حسینی، تجربه‌گرایی در فرم برای بیان مضامین عمیق فلسفی، معنوی و اگزیستانسیال است. او از مدیوم سینما نه‌فقط برای داستان‌گویی، بلکه به‌عنوان ابزاری برای کاوش در احوالات درونی انسان، طرح پرسش‌های بنیادین هستی‌شناسانه و به‌اشتراک‌گذاشتن دغدغه‌های شخصی‌اش بهره می‌برد.

از موسیقی تاثیرگذار تا دوبله نامتناسب
از محتوای فیلم که گذر کنیم به موسیقی و دوبله فیلم می‌رسیم‌؛ بله دوبله این فیلم که در آمریکا و با ترکیبی از بازیگران ایرانی و آمریکایی انجام شده، برای اکران در داخل کشور تنظیم شده است؛ دوبله‌ای که اگرچه با حضور بزرگانی چون نصرالله مدقالچی انجام شده اما چیزی که به آن توجه نشده، تناسب صداها با بازیگران است که با وجود دوبله حرفه‌ای، صدای بازیگران با چهره و سن و سال آنها همساز نیست و فرصت نزدیک‌شدن مخاطبان به شخصیت‌های داستان را می‌گیرد. 
در مقابل، موسیقی نقش بسیار مهمی در فیلم حرکت آخر دارد؛ اگر فیلم را دیده باشید، کاملا متوجه این موضوع می‌شوید که برخلاف جریان معمول سینما که منطق و احساس در دیالوگ‌ها و اکت بازیگران آمیخته است، در این فیلم این‌گونه نیست؛ وقتی ‌سراغ دیالوگ‌های فیلم می‌رویم با جملات خشک و بی‌روحی روبه‌رو می‌شویم مملوازایدئولوژی‌ها وآراء سیاسی(که البته به‌خاطر مرجع اقتباس فیلم است) و زمانی که موسیقی وارد می‌شود، با احساس کامل روبه‌رو می‌شویم؛ احساسی که هر‌بار، به فراخور موقعیت، نسبت به دفعه قبل متفاوت می‌شود؛ در ابتدای فیلم نوید یک امید را می‌دهد و در پایان یک تراژدی را رقم می‌زند.
newsQrCode
برچسب ها: سینما
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرصت تاریخی عبور از تحریم

دکتر مرندی، تحلیلگر مسائل بین‌الملل در گفت‌وگو با «جام‌جم» به تشریح ظرفیت‌های دوران ‌گذار جهانی برای کشورمان پرداخت

فرصت تاریخی عبور از تحریم

نیازمندی ها