در کنار موانع مالی، عواملی مانند نبود فرهنگسازی و آموزش کافی، مشکلات مدیریتی و برنامهریزی، و فقدان زیرساختهای دیجیتال لازم، حلقههایی هستند که زنجیره سنتیماندن این بخش را تشکیل میدهند.
سالهاست عنوان میشود کشاورزی ایران بهخاطر سنتی بودن، هم آب زیادی هدر میدهد و هم بازده کمی دارد. در حال حاضر هزاران هکتار از زمینهای ایران، به زراعت اختصاص داشته و زیر کشت انواع محصولات قرار میگیرد اما هیچوقت میزان برداشت با حجم زمینها همخوانی نداشتهاست.
کشاورزان معتقدند برای خروج از سیستم سنتی، حمایتهای ویژهای مورد نیاز است که به هیچ عنوان صورت نمیگیرد و آنها برای انجام هر تغییری تنها هستند.
کارشناسان هم معتقدند هزینههای سنگین اولیه، عدم تمکن مالی کشاورزان برای خرید سیستمهای نوین آبیاری مانند قطرهای و ماشینآلات مدرن و از همه مهمتر، مشکلات مدیریتی و عدم برنامهریزی در کنار نبود الگوی کشت مشخص و استاندارد، دست و پای کشاورزان را بسته و آنها مجبورند با تمام ضرر و زیانها، باز همان روشهای قدیمی را ادامه دهند.
از فشار مالی تا عدم فرهنگسازی
مصطفی قاسمینسب، فروشنده تجهیزات آبیاری نوین با بیان اینکه خودمان میدانیم قیمت این تجهیزات و ماشینآلات بهشدت بالاست، به جامجم میگوید: «اگرچه خرید این وسایل در درازمدت مقرون بهصرفه به نظر میرسد اما هزینه اولیه راهاندازی سیستمهایی مانند آبیاری قطرهای برای بسیاری از کشاورزان سنگین است. برای نمونه، هزینه آبیاری بارانی برای هر هکتار دو برابر هزینه آبیاری قطرهای است اما کشاورز هیچکدام را نمیتواند بپردازد. چون کشاورزان اکثرا خردهپا بوده و با کمبود نقدینگی مواجه هستند.»
او ادامه میدهد: «قیمت ماشینآلات مدرن و ادوات مکانیزاسیون پیشرفته هم به خاطر اینکه با دلار محاسبه شده و وارداتی هستند، بسیار بالاست. یک کشاورز ساده نمیتواند بهیکباره صدها میلیون تومان پول برای تغییر در زمینهایش بیاورد. این سطح از سرمایهگذاری برای بسیاری از کشاورزان ایرانی که به صورت سنتی و در مقیاس کوچک کار میکنند، بهسادگی قابل تامین نیست.»
ازطرف دیگر، اکثر کشاورزان از مزایای واقعی فناوریهای نوین، مانند صرفهجویی ۹۰درصدی آب در آبیاری قطرهای یا افزایش راندمان محصولات آبدوستی مانند ذرت با استفاده از نوار تیپ، آگاهی کافی ندارند.
کارشناسان بر این باورند که تغییر این رویکرد، نیازمند فرهنگسازی و آموزش مستمر و سالانه به کشاورزان است؛ زیرا بدون این کار، حتی در صورت تامین مالی نیز ممکن است فناوریهای جدید بهدرستی مورد استفاده قرار نگیرند.
وقتی در گزارشها کشاورزان به فقدان «الگوی کشتی مشخص مبتنی بر استانداردهای روز» اشاره میکنند، بدین معناست که آنها بهصورت برنامهریزینشده و بدون اطلاع از نیاز بازارهای جهانی اقدام به کشت میکنند.
بر همین اساس، به دلیل مصرف کود و سم بدون تطابق با استانداردهای بینالمللی، بسیاری از محصولات صادراتی ایران از سوی کشورهای واردکننده مرجوع میشوند. این امر نه تنها باعث ضرر مالی میشود بلکه انگیزه برای تولید باکیفیت و حرکت به سمت کشاورزی مدرن را نیز از بین میبرد.
نتیجه این بیتوجهی و عدم حمایت، عقبماندگی ۵۰ ساله کشاورزی ایران نسبت به متوسط جهانی است. برای نمونه، آمریکا با ۱۰۰ هزار هکتار باغ پسته، ۶۰۰ هزار تن محصول برداشت میکند، در حالی که ایران با ۵۰۰ هزار هکتار، تنها ۲۵۰ هزار تن پسته بسنده کرده است. این تنها یک نمونه از پیامدهای ملموس این چرخه معیوب است.