مادر سختگیر

دلم شیرکاکائو و کیک می‌خواست. چقدر کیف می‌داد اگر من هم مثل ارغوان هر روز کیک می‌خوردم یا اگر مثل دیبا کلی پول با خودم می‌آوردم و ماکارونی‌های روغنی‌بوفه را می‌گرفتم. همین‌طور که نان و پنیر و سبزی را گاز می‌زدم فکر می‌کردم چطور مادر را راضی کنم که فردا کیک بگیرم.
کد خبر: ۱۵۲۳۱۰۴
نویسنده نرگس غفاری - تهران

این یکی از قانون‌های خانه ما بود؛ یکی از مهم‌ترین قانون‌های تغذیه سالم این بود که خوراک هر روز من لقمه و میوه بود. کم‌کم به این وضع عادت کردم. در سال چند باری کوپن داشتیم که خوراکی غیرسالم بخوریم. انتخاب با خودمان بود که کی و کجا باشد؛ مدرسه یا خانه. روز‌هایی که از کوپن استفاده می‌کردم گرسنه می‌ماندم. به خانه که می‌رسیدم ولو می‌شدم تا ناهار بیاید. انگار بدنم نمی‌توانست خودش را با خوراکی‌های مضر سیر کند. همه اینها تقصیر که بود که من نمی‌توانستم هر روز از آن خوراکی‌های خوشمزه بخورم؟ درست است: مادر؛ مادر سختگیر. اولش همه چیز عادی بود تا این‌که بیشتر بچه‌ها اضافه‌وزن پیدا کردند. یک‌سری‌ها دیابت داشتند و معده‌درد را که نگویم برای‌تان؛ باید کسانی که معده‌درد نداشتند را می‌شمردیم تا آنها که داشتند. سال کنکور این وضعیت بدتر شد. تحرک بچه‌ها کم شده بود و به خوردن شیرینی‌جات عادت داشتند. هم تمرکزشان پایین می‌آمد و هم در کنار استرس کنکور استرس چاقی را هم داشتند. عادت به قهوه و انرژی‌زا که اوضاع معده‌ها را داغان‌تر می‌کرد هم داستانی بود برای خودش. نه که بخواهم پز بدهم که مثلا من نه اضافه‌وزن پیدا کردم، نه بیمار شدم. نه، این سبک زندگی خانواده ماست. قانون هشت: تغذیه سالم.

newsQrCode
برچسب ها: مادر
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها