تنها دو روز بعد، در دوم آبانماه، امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، با اعلام ارسال جنگندههای میراژ ۲۰۰۰ و موشکهای سطحبههوای آستر، عزم پاریس برای تقویت نظامی اوکراین رابه رخ کشید.این هواپیماها، مجهز به رادارهای پیشرفته و موشکهای میکا برای رهگیری تهدیدات هوایی، بخشی از بسته کمکی هستند که تاکنون کییف سه فروند از شش فروند آن را تحویل گرفته است.این اقدامات، درحالی که دونالد ترامپ از«توقف فوری درگیری» سخن میگوید و برای دیدار با ولادیمیر پوتین تلاش میکند، نهتنها آتش جنگ راشعلهورتر کرده، بلکه هر روزنهای برای گفتوگو را میبندند. اروپا، که خود را نگهبان ارزشهای بشری میخواند، با این تصمیمات، نقشی جز ویرانگر صلح ایفا نمیکند.
اروپا چگونه جنگ را فرسایشی کرد
این تحولات، فراتر از یک معامله تسلیحاتی، پرده از استراتژی مخرب اروپا در قبال جنگ اوکراین ــ روسیه برمیدارند. درحالی که ترامپ با شعارهای گوناگون برای صلح، بهدنبال احیای گفتوگو با پوتین است ودرآخرین وعده دیدار که قرار بود سهشنبه این هفته در بوداپست برگزار شودوبهدلیل اختلافات زیاد درهالهای ازابهام قرار گرفت.عمده این اختلافات بهدلیل نقش رهبران اروپایی بود که با تحمیل شروط سیاسی غیرممکن وحمایتهای نظامی، هرامکانی برای دیپلماسی را نابود میکنند.اجلاس شورای اروپا دراول آبان به بنبست رسید:بلژیک،فرانسه ولوکزامبورگ برسراستفاده از۳۰۰ میلیارد یوروداراییهای بلوکهشدهروسیه برای وام۱۴۰میلیاردیورویی به اوکراین به توافق نرسیدندوبهانههایی چون «پیچیدگیهای حقوقی»و«تقسیم ریسک»را پیش کشیدند.این اختلافات که مسکو آن را«دزدی آشکار»میخواند،نهتنها اوکراین را در تنگنای مالی نگه میدارد، بلکه فضای اعتماد لازم برای مذاکره رامسموم میکند.سفیر روسیه دراتحادیه اروپا این اقدامات را «تلاشی عمدی برای خرابکاری در مسیر صلح» توصیف کرد؛ اتهامی که با رفتار اروپا همخوانی کامل دارد.
انگیزههای پنهان اروپا برای تداوم جنگ
چرااروپا،باادعای دفاع از دموکراسی،دربرابرصلح ایستاده است؟پاسخ درمنافع اقتصادی وترسهایژئوپلیتیکنهفته است.
نخست، سود سرشار صنایع تسلیحاتی: ارسال ۱۵۰ جنگنده گریپن برای شرکت ساب سوئد، قراردادی چندمیلیارد دلاری است که تولید و اشتغال را در اقتصادی راکد تضمین میکند. فرانسه نیز با میراژهایش، شرکت داسو را به بازیگری کلیدی در بازار تسلیحات بدل کرده؛ مکرون که بودجه دفاعی را به ۲.۵درصد تولید ناخالص داخلی رسانده، آشکارا از این صنعت حمایت میکند. این سودجویی که منتقدان آن را «جنگ برای پول» مینامند، در کاهش ۵۷درصدی کمکهای نظامی اروپا در تابستان ۲۰۲۵ نمود یافت؛ کاهشی که نه ازخستگی، بلکه ازاستراتژی مدیریت بودجه برای حفظ انحصار تسلیحاتی ناشی شد. ابتکار «لیست اولویتهای اوکراین» که توسط ناتو آماده شده، با ۲۰۰ میلیون دلار موشک کروز و پهپاد، برای پر کردن این خلأ طراحی شد اما بدون نقشهای برای پایان جنگ، تنها به تداوم درگیری دامن میزند.
دیپلماسی ممنوعه
ترسهای ژئوپلیتیک، لایه دیگری از این رویکرد مخرب است. بریتانیا، آلمان و کشورهای بالتیک از صلحی که به بازگشت روسیه به صحنه اروپا منجر شود، وحشت دارند. کییر استارمر، با محکوم کردن حملات روسیه به نیروگاه زاپوریژیا و درخواست تحریمهای جدید بر نفت مسکو، فضایی خصمانه ایجاد کرده که مذاکرات را غیرممکن میسازد. لهستان و کشورهای بالتیک، با هراس تاریخی از روسیه، هر گفتوگویی را «تسلیم» میدانند. آنگلا مرکل فاش کرد که این کشورها در سال ۲۰۲۱ مذاکرات اتحادیه با پوتین را به شکست کشاندند، الگویی که امروز شدت گرفته است. اتحادیه اروپا رسما مذاکرات مستقیم با مسکو را برای کشورهای عضو ممنوع کرده و حتی مجارستان که برای میانجیگری تلاش کرد، با خشم بروکسل روبهرو شد. این رویکرد، ریشه در ایدئولوژی «روسیه دشمن ابدی» دارد و مذاکرات احتمالی پوتین ــ ترامپ را به بنبست میکشاند.
اروپا و چرخه بیپایان خشونت
شروط سیاسی اروپا نیز راه صلح را سد کرده است. پیشنهاد آتشبس ۱۲ مادهای اروپا و اوکراین که بر «خطوط فعلی جبهه» استوار است، برای مسکو غیرقابل قبول است، زیرا به معنای پذیرش وضعیت کنونی دونباس است. زلنسکی، در دیدار با رهبران اروپایی بر «تغییر بازی» با تسلیحات تأکید کرد اما این تسلیحات ــ از موشکهای استورم شادو و اسکالپ با برد ۲۵۰۰ کیلومتر تا جنگندههای گریپن و میراژ ــ تنها چرخه خشونت را تداوم میبخشند. حمله اخیر اوکراین به کارخانه انفجاری در برایانسک، با موشکهای بریتانیایی و فرانسوی، میتواند استراتژی روسیه را در جنگ پیشرو با تغییرات فراوانی روبهرو سازد که این امر به وضوح به میزان تلفات و فرسایشی شدن جنگ بینجامد. این اقدامات، که اروپا آن را «دفاع از اوکراین» میخواند، جنگ را فرسایشیتر کرده و کییف را در وضعیتی شکننده نگه میدارد؛ نه به سوی پیروزی، بلکه در آستانه فروپاشی.اروپا، با ارسال بیش از۴۸.۵میلیارد یورو تسلیحات،ازاف-۱۶های هلند و بلژیک تا سیستمهای پاتریوت آلمان، خود را ستون فقرات این جنگ معرفی کرده اما بدون استراتژی خروج، تنها به طولانی شدن فاجعه کمک میکند. در حالی که ترامپ درخواست زلنسکی برای موشکهای تاماهاوک را رد کرد و بر صلح تأکید دارد، اروپا با اجازه استفاده از موشکهای دوربرد علیه خاک روسیه، سعی دارد تا خود را بهعنوان بازیگر اصلی وتأثیرگذار این درگیری معرفی کند.این دوگانگی،که ژنرالهای آلمانی آن راباهشدار درباره«خطر برای دموکراسی اروپا» توجیه میکنند، ریشه در خودخواهی قاره سبز دارد؛ اروپا نه برای اوکراین،بلکه برای حفظ هویت پساجنگ سرد خود میجنگد.
اوکراین، قربانی خودخواهی اروپا
اوکراین، قربانی اصلی این بازی است. نیروی هوایی تقویتشده با گریپن و میراژ، گرچه توان دفاعی کییف را افزایش میدهد اما با حملات متقابل روسیه به زیرساختهای انرژی، تنها رنج مردم را دوچندان میکند. اروپا، با امتناع از دیپلماسی و اصرار بر فشار حداکثری، نه ناجی، بلکه همدست این فاجعه انسانی است. تا زمانی که بروکسل از سودجویی صنایع تسلیحاتی و ترسهای ژئوپلیتیک خود دست نکشد، صلح در اوکراین رؤیایی دستنیافتنی باقی خواهد ماند.