ما حالا یکی از پیرترین تیمهای جهان هستیم. در جام جهانی ۲۰۲۲ پیرترین تیم تورنمنت بودیم و این عنوان قرار است دوباره به ما برسد. سهم فوتبال ایران از رکوردزنیهای فوتبال جهان همین بود؟
میانگین سنی؛ نخستین چالش ایران
تیم ملی فوتبال ایران درآستانه جام جهانی۲۰۲۶ با چالشی جدی روبهروست: میانگین سنی بالا.شگفت آنکه برخی میگویند مگر مهدی طارمی پیراست؟خیر، او پیر نیست. امافوتبال حساب وکتابهای خودش رادارد.فوتبال رانیروی جوانی میسازد نه نیروی نتیجهگرا. این مشکل نه تنها بر کیفیت بازی تیم ملی، بلکه بر ساختار کلی فوتبال ایران نیز تأثیرگذار بوده است.
نگاهی به ترکیب فعلی تیم ملی
چهار سال برای فوتبال مدرن به معنای تغییر نسل است. شما هرگز تیم ملی فوتبال آلمان در جام جهانی ۲۰۲۲ را در جام جهانی ۲۰۲۶ به طور کامل نمیبینید، بخش عمده این تیم تغییر کرده است. بزرگترین ستاره ما در جام جهانی پیش رو هم مهدی طارمی خواهد بود، بازیکنی که در تورنمنت سال آینده ۳۴ ساله است. علیرضا بیرانوند هم دقیقا همین سن و سال را خواهد داشت. در خط دفاع و هافبک نیز بازیکنانی همچون روزبه چشمی، رامین رضاییان و سامان قدوس حضور دارند که هرکدام در سالهای اخیر مهرههای ثابت تیم ملی بودهاند اما فاصله زیادی با اوج بدنی خود دارند. این ترکیب، بیشتر شبیه تیمی با تجربه اما پا به سن گذاشته است تا تیمی جوان و باانرژی. در تورنمنتی مانند جام جهانی، سرعت، دوندگی و انرژی نقشی کلیدی ایفا میکند و بالا بودن میانگین سنی تیم میتواند به یک پاشنه آشیل برای تیم ایران تبدیل شود. نکتهای که پیشتر نیز در مسابقات مهم گریبان فوتبال ایران را گرفته است.
مشکلی عمیقتر از چند بازیکن قدیمی
اما مشکل به چند نام یا عدد محدود نمیشود. میانگین سنی بالای تیم ملی نمایانگر وضعیت کلی فوتبال ایران است. فوتبالی که سالهاست در زمینه بازیکنسازی منسجم و هدفمند دچار ضعف است. هنوز هم سیستم فوتبال ایران بیشتر به بازیکنان اصطلاحا «گلخانهای» وابسته است؛ بازیکنانی که نه محصول برنامهای پایدار، بلکه حاصل شانس و استعدادهای فردی هستند. ساختار آکادمیها ضعف دارد، لیگهای نونهالان و جوانان جدی گرفته نمیشوند و در نتیجه تیم ملی مجبور است همچنان به نسلهای قبلی تکیه کند.در این شرایط، جوانگرایی بهجای آنکه یک راهکار عملی باشد، بیشتر شبیه به شعار است. امیر قلعهنویی، سرمربی تیمملی، هرچند تعدادی بازیکن جوان را به اردو دعوت کرده، اما این اقدامات هنوز به اندازهای قابل توجه نیست که بتوان آن را آغاز یک تغییر نسل واقعی دانست. بازیکنان جوان همچنان فرصت محدودی برای بازی پیدا میکنند و در مسابقات تعیینکننده، همان چهرههای باتجربه به زمین فرستاده میشوند. این روند نشاندهنده بیاعتمادی به نسل جدید و وابستگی شدید به نسل قدیمی است.
تغییر چشمانداز نسبت به سن بازیکنان
نکته جالب توجه این است که در گذشته فوتبال ایران حساسیت بیشتری نسبت به سن بازیکنان داشت. برای مثال، در جام جهانی ۲۰۰۶،حضور علی دایی با۳۷سال سن موج وسیعی از انتقادها رابه همراه داشت. منتقدان معتقد بودند که این تصمیم باعث جلوگیری از جوانتر شدن تیم ملی شده و سدی در برابر پیشرفت تیم بوده است.اما امروزه حضور بازیکنانی بالای ۳۰ سال بهقدری عادی شده که به ندرت مورد انتقاد قرار میگیرد. انگار استانداردها تغییر کرده یا شاید فوتبال ایران آنقدر در تولید نسل جدید ناتوان شده که به ناچار شرایطی را عادیسازی کرده است که در گذشته غیرقابل قبول بود. امروز دیگر سنهای ۳۰ - ۳۲ یا حتی ۳۴ سال نه بهعنوان یک هشدار، بلکه به بخشی از واقعیت تیم ملی تبدیل شده است.
لزوم پوستاندازی واقعی
این عادیسازی از جنبه دیگری نیز خطرناک است. وقتی مشکلی به یک روال عادی تبدیل شود، انگیزهای برای رفع آن باقی نمیماند. اگر تیم ملی ایران قصد دارد در جام جهانی ۲۰۲۶ حضوری تاثیرگذار داشته باشد، نیازمند یک پوستاندازی واقعی است. اما این تغییر باید فراتر از اقدامات نمادین باشد و با ایجاد اعتماد واقعی به بازیکنان جوان و همچنین اصلاح ساختاری فوتبال پایه تحقق پیدا کند. درغیر این صورت،تیم ملی ایران باهمان چهرههای آشنا، اگرچه باتجربه اما سالخورده، به میدان خواهد رفت. تیمی که شاید خاطرات گذشته را زنده کند، اما بعید است در رقابت با نسل جوان و قدرتمند فوتبال جهان فرصت زیادی برای موفقیت داشته باشد. در نهایت، پیر شدن تیم ملی، آینهای از پیر شدن کل فوتبال ایران است؛ واقعیتی که باید همین امروز جدی گرفته شود، وگرنه شاید فردا دیگر فرصتی برای اقدام باقی نماند.