جاذبه‌های سریال‌سازی از مفاخر

تلویزیون از دیرباز تلاش کرده زندگی مفاخر ومشاهیر ایرانی رابه‌تصویر بکشد؛ از حکیمان و فیلسوفان گرفته تا پزشکان و دانشمندان معاصر،هر‌یک سهمی ازتاریخ وفرهنگ کشور رابه دوش کشیده‌اند.روایت زندگی این شخصیت‌ها، با جذابیت و اهمیت فرهنگی‌اش، همواره با چالش‌هایی روبه‌رو بوده است؛ از همکاری با شخصیت‌ها و خانواده‌های‌شان تا محدودیت منابع پژوهشی و حساسیت‌های اجتماعی.
تلویزیون از دیرباز تلاش کرده زندگی مفاخر ومشاهیر ایرانی رابه‌تصویر بکشد؛ از حکیمان و فیلسوفان گرفته تا پزشکان و دانشمندان معاصر،هر‌یک سهمی ازتاریخ وفرهنگ کشور رابه دوش کشیده‌اند.روایت زندگی این شخصیت‌ها، با جذابیت و اهمیت فرهنگی‌اش، همواره با چالش‌هایی روبه‌رو بوده است؛ از همکاری با شخصیت‌ها و خانواده‌های‌شان تا محدودیت منابع پژوهشی و حساسیت‌های اجتماعی.
کد خبر: ۱۵۲۵۲۴۶
نویسنده مجتبی برزگر - گروه رسانه
 
در دوره اخیر هم تلویزیون تلاش کرده نهضت جدیدی در سریال‌سازی براساس زندگی چهره‌های تاریخی متقدم و معاصر ایجاد کند و هم‌اکنون چند سریال و فیلم براساس زندگی شخصیت‌هایی چون سلمان فارسی، بوعلی سینا، یعقوب لیث صفاری، میرزا کوچک‌خان جنگلی، شیرعلی مردان‌خان، رئیسعلی دلواری، شهید احمد کاظمی، شهید‌ حسین خرازی و... در مراحل تولید قرار دارند. اینها نکاتی است که کیخا، معاون امور استان‌های رسانه ملی اخیرا به آن اشاره کرده بود.
در این میان،سریال«روزگار قریب»به‌کارگردانی کیانوش عیاری نمونه‌ای شاخص ازتوجه تلویزیون به زندگی یک پزشک معاصر و تاثیرگذار است.عیاری توانست با خلق یک روایت دراماتیک و ملموس،زندگی دکتر محمد قریب، بنیان‌گذار پزشکی اطفال ایران، را برای مخاطب عام زنده کند ومفاخر علمی معاصر رادرقالبی قابل فهم جاودانه سازد. درسوی دیگر، سیدمحمدرضا خردمندان با سریال «ذهن زیبا»، زندگی پروفسور حسین بهاروند را به‌تصویر کشید. این سریال که در ایام ماه مبارک رمضان روی آنتن شبکه یک سیما رفت، باپرداخت دقیق به چالش‌های علمی و انسانی شخصیت، الگویی موفق برای روایت زندگی دانشمندان معاصر ارائه کرد.با توجه به اهمیت ساخت آثار فاخر درباره مشاهیر، ما با این دو کارگردان گفت‌وگویی داشتیم تا از تجربه‌های‌شان درمواجهه با چالش‌ها،محدودیت‌ها وموانع تولید آثار زندگی‌نامه‌ای مطلع شویم؛ از تعامل با خانواده‌ها و پژوهشگران تا محدودیت منابع تاریخی،حساسیت‌های اجتماعی و نیز راهکارهایی که آنها برای خلق آثار ماندگار به‌کار گرفته‌اند.  این گفت‌وگوها، فرصتی است که دریابیم چگونه دو نسل در کارگردانی، با نگاه‌های متفاوت اما با هدف مشترک، توانسته‌اند قاب تلویزیون را به دریچه‌ای برای شناخت والگوسازی از زندگی مفاخر ایرانی تبدیل کنند و مخاطب را با ارزش‌های علمی، فرهنگی و انسانی این شخصیت‌ها آشنا سازند. البته کیانوش عیاری به‌دلیل مشکلات جسمانی و عارضه مغزی که برای او به‌وجود آمده، به‌سختی صحبت می‌کرد اما از موضوع سریال‌سازی چهره‌های معاصر استقبال و با ما صحبت کرد. همچنین خردمندان، کارگردان جوانی که این‌روزها «ناتوردشت» را روی پرده سینماها دارد نیز بسیار خوشحال شد که تاریخ چهره‌های سرشناس کشور ساخته و پرداخته شود.
   
ورود به دنیای یک شخصیت تاریخی
کیانوش عیاری درباره تجربه ساخت سریال «دکتر قریب» می‌گوید: ما دو‌سه‌سال قبل از فیلمبرداری به تحقیق مشغول شدیم. ساخت چنین سریال‌هایی واقعا سخت است، چرا‌که باید ریتم و راکورد داستان در طول مجموعه حفظ شود. برخی از سریال‌ها کاملا این اصل را رعایت می‌کنند، مثل «قصه‌های مجید».. اما ما تلاش کردیم کاری بزرگ و ماندگار بسازیم که باز هم برای مردم جذاب باشد.  از عیاری می‌پرسیم، بسیاری می‌گویند سریال بدون سناریوی کامل دشوار است، شما چگونه توانستید چنین سریالی را بدون فیلمنامه پیش ببرید و او می‌گوید: درست است، ما سناریوی چاپ‌شده نداشتیم و همه‌چیز در ذهن من شکل می‌گرفت. یکی از مقدس‌ترین اصول در سینما، حفظ ریتم و فضاسازی است. پژوهشگرانی که با ما مصاحبه می‌کردند، با جان‌و‌دل همکاری کردند. شاگردان آقای دکتر قریب و خانواده ایشان نیز در کنار ما بودند. حتی دخترشان که در آمریکا بود، از انتخاب مهدی هاشمی برای نقش پدرش استقبال و به ما اعتماد کرد. این همکاری‌ها واقعا مسیر تولید را هموار کرد. از این کارگردان شناخته‌شده سینما و تلویزیون درباره چالش‌های همکاری خانواده و نهادهای پزشکی در طول ساخت دکتر قریب می‌پرسیم و او می‌گوید: در ابتدا برخی نگرانی‌ها و مخالفت‌ها وجود داشت، اما به‌مرور خانواده‌ها همراهی کردند. ما حتی با فرزندان ایشان در آلمان و آمریکا تماس تلفنی داشتیم و راضی بودند. نکته مهم این بود که هرچیزی که از یافته‌های شاگردان و خاطرات خانواده می‌آمد، در جریان فیلمبرداری بررسی و تایید می‌شد. کار‌کردن درباره شخصیت‌های معاصر سختی‌های خاص خودش را دارد، مخصوصا وقتی خانواده‌ها رضایت کامل ندارند. در پروژه دکتر قریب همه‌چیز با همکاری و اعتماد خانواده و شاگردان پیش رفت. پیش از آن، فکر نمی‌کردم روزی چنین‌سریالی بسازم، اما وقتی با شخصیت آشنا شدم، به‌نظرم بهترین سوژه بود تا داستان یک پزشک و همزمان ایران در‌حال تحول را روایت کنم. وی با تاکید بر این‌که تجربه ساخت دکتر قریب به من نشان داد حتی نسل‌های جوان‌تر هم می‌خواهند با مفاخر و چهره‌های برجسته کشورشان آشنا شوند، می‌افزاید: در آغاز کمی نگران بودم که پروژه به‌خوبی پیش نرود اما از هفته دوم مطمئن شدم که روند کار درست پیش می‌رود. فیلمبرداری پنج سال ‌و‌نیم طول کشید که علت اصلی‌اش نبودن فیلمنامه کامل و نیاز به خلاقیت در طول مسیر بود، اما خوشبختانه نتیجه رضایت‌بخش بود.  
   
وفاداری به واقعیت یا تخیل سینمایی؟ 
یکی از مسائلی که در ساخت اثری تصویری برمبنای زندگی اشخاص واقعی همواره مطرح می‌شود این است که در این نوع آثار چقدر باید به واقعیت وفادار بود. عیاری در این خصوص می‌گوید: من زیاد وفادار نبودم. مثلا دکتر قریب در خانه‌‌اش تلویزیون نداشت اما من گذاشتم. مهم این است که دروغی به شخصیت گفته نشود و تخیل فقط به کمک فیلمنامه و فضاسازی بیاید. برخی وقایع تاریخی را با هم ترکیب کردیم تا داستان منسجم شود بدون این‌که حقیقت شخصیت لطمه ببیند.  عیاری با بیان این‌که برای من جنبه‌های دراماتیک داستان از نشان دادن واقعیت زندگی دکتر قریب مهم‌تر بود، می‌گوید: برایم مهم بود ایران در حال تغییر و ‌پوست‌اندازی‌ خود را نشان دهیم و دکتر قریب بهانه‌ای شد تا این تصویر به چشم بیاید. فضاسازی و روایت زندگی شخصیت در کنار تاریخ ایران اهمیت زیادی داشت. 
از این فرصت استفاده کردیم و درباره سریال «۸۷ متر» نیز پرسیدیم و او گفت: صداگذاری این سریال که چند سالی متوقف شده بود، تقریبا از دو هفته پیش از سر گرفته شده و پیش‌بینی می‌شود ظرف دو تا سه ماه آینده به پایان برسد. تلویزیون قصد دارد آن را برای پخش آماده کند. بازی فوق‌العاده مهران رجبی قطعا مخاطبان را جذب خواهد کرد و مردم ایران از تماشای آن لذت خواهند برد. احتمالا شبکه یک، این سریال ۳۵قسمتی را اواخر امسال یا اوایل سال آینده روی آنتن خواهد برد. 
   
ساخت «ذهن زیبا» و روایت زندگی پروفسور بهاروند 
سریال «ذهن زیبا» که به زندگی و آثار پروفسور بهاروند می‌پردازد، یکی از آثار تلویزیون است که مورد توجه قرار گرفت. نشان دادن زندگی شخصیتی که در قید حیات است، حتما چالش‌هایی برای تیم ساخت سریال داشته. محمدرضا خردمندان کارگردان این مجموعه می‌گوید: این پروژه واقعا یکی از متفاوت‌ترین تجربه‌های کاری من بود. زیرا شخصیت اصلی هنوز زنده بود و عملکرد ما را به‌طور مستقیم می‌دید. این موضوع هم افتخار بزرگی بود و هم مسئولیت سنگینی. می‌خواستم گوشه‌ای از تلاش‌ها، مرارت‌ها و مسیر علمی‌شان را به تصویر بکشم بدون این‌که تحریف یا کوچک‌ترین بی‌احترامی به شأن ایشان رخ دهد. خوشبختانه پروفسور بهاروند این پروژه را به چشم یک کار آموزشی و الهام‌بخش نگاه کردند. در گفت‌وگو با ایشان تأکید داشتیم هدف اصلی سریال نوجوانانی هستند که در آغاز مسیر زندگی‌اند و نیاز دارند الگوهای واقعی و الهام‌بخش را ببینند. بازخوردها نشان دادنوجوانان بیشترین استقبال راداشتند‌ واین برای ما خوشحال‌کننده بود.  وی با بیان این‌که همکاری خانواده و نزدیکان پروفسور بهاروند بسیار صمیمانه و مؤثر بود، می‌گوید: مرتب با آنها در تماس بودیم و تلاش کردیم ارزش‌ها و نکات معنوی‌ای که برای پروفسور اهمیت داشت، در سریال منعکس شود. یکی از تأکیدات مهم ایشان، حفظ ارتباط با طبیعت بود. طبیعت برای پروفسور بهاروند در دوران کودکی و نوجوانی در لرستان منبع تفکر، پرسشگری و الهام بود و نقش مهمی در شکل‌گیری شخصیت علمی‌شان داشت.
با کمک تیم طراحی و مشورت دوستانه، پلی بین گذشته و حال پروفسور و طبیعت برقرار کردیم تا این وجه الهام‌بخش در تمام قسمت‌ها حفظ شود. این تعامل مستمر با شخصیت زنده، چالشی بزرگ بود اما همزمان باعث شد سریال از لحاظ بصری و مفهومی غنی‌تر شود. 
خردمندان با تأکید بر این‌که هدف اصلی ماالهام‌بخشی بود،می‌گوید: پروفسور بهاروند نمونه زنده تلاش، پشتکار و پیگیری علم است و می‌تواند الگوی روشنی برای نوجوانان باشد. سعی کردیم از زندگی ایشان درس‌های اخلاقی و علمی به جامعه منتقل کنیم‌ بدون این‌که روایت خشک و صرفا مستند شود. فضاسازی سریال و ارتباط با طبیعت، یکی از ابزارهای مهم برای جذابیت و ملموس کردن داستان برای مخاطب نوجوان بود. 
   
نگرانی از حواشی و حساسیت‌ها 

او درخصوص این‌که در سریال‌هایی که به زندگی چهره‌های معاصر می‌پردازند چگونه توانستید از خطر ورود به حواشی جلوگیری کنید، می‌‌گوید: این یکی از نگرانی‌های اصلی ما بود. گاهی ممکن بود در تلاش برای نمایش جزئیات علمی، از مسیر درام خارج شویم یا مخاطب گیج شود. برای مدیریت این مسأله در طول تولید یکی از شاگردان و نزدیکان پروفسور به‌طور مداوم در کنار ما بود تا کمترین خطای علمی رخ دهد.برای مثال بخش مهمی از داستان به سلول‌های بنیادی اختصاص داشت و حضور یک فرد باتجربه و مورد اعتماد که احاطه کامل به مباحث علمی داشت‌ ضروری بود. این حضور باعث شد همواره اطمینان داشته باشیم که واقعیت علمی و درام داستان در تعادل باقی می‌ماند.  پس از پایان تولید، پروفسور نکات علمی‌ای را که نیاز به اصلاح داشت یادداشت کردند و ما آنها را در تدوین نهایی اعمال کردیم. دیدن لبخند رضایت و اشک شوق ایشان نشان داد مسیر درستی را طی کرده‌ایم.
   
چالش حفظ تعادل بین واقعیت و درام 

خردمندان درخصوص چگونگی ایجاد تعادل بین واقعیت زندگی شخصیت و نیازهای دراماتیک سریال توضیح می‌دهد: طبیعتا نمی‌توان همه جزئیات زندگی را کاملا وفادارانه نشان داد و همزمان یک روایت جذاب دراماتیک خلق کرد. تعامل مستمر با پروفسور و تیم علمی‌شان بسیار حیاتی بود. خوشبختانه ایشان درک بالایی از تفاوت جهان درام و مستند داشتند و به ما اجازه دادند وارد زندگی خصوصی و وجوه شخصیتی‌شان شویم. این اعتماد باعث شد بتوانیم بخش‌هایی از زندگی ایشان، مانند عشق ناتمام و تأثیر همسر مرحوم‌شان یا ارتباط عمیق‌شان با طبیعت و پژوهش‌های علمی‌ را در سریال به تصویر بکشیم. این بخش‌ها باعث شد شخصیت پروفسور ملموس‌تر و نزدیک‌تر به مخاطب دیده شود.  وی با تایید این‌که در برخی موارد مجبور به تغییر جزئیات زندگی پروفسور برای جذابیت درام شده است، می‌گوید: این بخش اجتناب‌ناپذیر بود. هرچند الهام از واقعیت اساس کار بود اما برخی جزئیات برای روایت بهتر دراماتیک تغییر کردند. پروفسور درک می‌کردند جهان درام با مستند تفاوت دارد و به ما اجازه دادند وارد زندگی خصوصی و وجوه شخصیتی‌شان بشویم. شهامت و بی‌ریایی پروفسور، امکان پرداختن به بخش‌های حساس و شخصی زندگی ایشان را فراهم کرد.
newsQrCode
برچسب ها: سریال‌سازی
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها