این لحظه برای بسیاری از ما آشناست: خوردن خوراکیهایی که تقریبا هیچ ارزش تغذیهای ندارند. مثلا ژلههای من عمدتا شکر داشتند و کمی ژلاتین، طعمدهندههای طبیعی و مصنوعی، رنگهای خوراکی و واکس برگ کارناوبا. با اینکه از فهرست مواد شوکه شدم، بازهم یکی دیگر برداشتم.دانشمندان اکنون معتقدند که این نوع غذاهای فوقفرآوریشده، طراحی شدهاند تا میل به خوردن را در ما افزایش دهند. غذاهای بسیار شیرین، شور، چرب یا خامهای، همچون ژلههایی که در دندان گیر میکنند، در مغز ما جا میمانند و ما را به خوردن بیشتر ترغیب میکنند.
این غذاها، به گفته محققان، خواص اعتیادآور دارند و مشابه اثرات الکل، نیکوتین و مواد افیونی میتوانند باعث هوس، ازدستدادن کنترل، تحمل و عوارض ترک شوند؛ همه ویژگیهای اختلال مصرف مواد. با وجود شواهد، پرسشهای بسیاری باقی است: این غذاها دقیقا چه تأثیری بر مغز و بدن ما میگذارند؟ کدام گروهها بیشتر در خطر پرمصرفی هستند؟ و چه راهحلهایی میتواند به ما کمک کند تا کنترل خود را بازیابیم؟
اهمیت این پرسشها هر روز بیشتر میشود، چون بیش از نیمی کالری مصرفی آمریکاییها را غذاهای فوق فرآوری شده تشکیل میدهد. هدف از تحقیقات درباره اعتیاد غذایی، ارائه فهم بهتر از تأثیرات خوردن این غذاهاست تا مردم تصمیمات آگاهانه بگیرند اما هدف شرکتهای غذایی کاملا متفاوت است: «هدف آنها این است که شما بیشتر بخورید.» متخصصان اعتیاد و تغذیه در مقاله تازهای تأکید میکنند که این محصولات «شباهت زیادی به مواد اعتیادآور دارند تا غذاهای طبیعی» و وقت آن رسیده که سیاستگذاران خطر آنها را جدی بگیرند.
آیا اینها واقعا غذا هستند؟
به گفته اشلی گرهارد، روانشناس بسیاری از این محصولات دیگر غذا به شمار نمیروند، بلکه «محصولاتی بهینهشده برای لذت» هستند که با هدف سودآوری شرکتها طراحی شدهاند. آنها از شکر و چربیهای استخراجشده از منابع طبیعی ساخته شده و سپس با افزودنیها ترکیب و بستهبندی میشوند. همانطور که سیگار شباهتی به برگ تنباکو ندارد، یک اورئو هم شبیه ذرت و سویای اولیه نیست. این غذاها برای دههها وجود داشته و همهجا یافت میشوند. سال ۲۰۰۳، بیش از ۵۱درصد کالری مصرفی خانگی آمریکاییها از غذاهای فوقفرآوریشده بود و تا سال ۲۰۱۸ به بیش از ۵۴درصد رسید. بسیاری از این غذاها «هایپرلذیذ» هستند؛ یعنی بسیار خوشمزه و وسوسهانگیز.
تحقیقات نشان میدهند برخی تغییرات در ترکیب این غذاها (مانند کم کردن فیبر و پروتئین و افزودن شکر، نمک و چربی) منجر به پرخوری میشود. این وضعیت حتی پس از سیری ، اشتیاق به مصرف را پایدار نگه میدارد.
تاریخچه تحقیقات درباره غذا و اعتیاد
تا پیش از دهه ۲۰۰۰، پیوند غذا و اعتیاد چندان مورد توجه نبود، اما در سال ۲۰۰۷ پژوهشگران این ارتباط را بررسی کردند و دریافتند غذاهای فوقفرآوریشده میتوانند واکنشهای مغزی مشابه مواد اعتیادآور ایجاد کنند. پژوهشها نشانگر آن است که این غذاها سیستم پاداش مغز را دگرگون میکنند و عملکرد نواحی کلیدی مانند استریاتوم، مسئول انگیزه و احساسات مثبت، را تحت تأثیر قرار میدهند.پژوهشها نشان میدهد افرادی که دو ماه دسرهای پرچرب و شیرین مصرف کردند، واکنش مغزی شدیدی به محرکهای غذایی نشان دادند و اشتیاقشان به تنقلات بیشتر شد. این محصولات میتوانند هوس شدید، کوششهای پیدرپی برای ترک و تداوم مصرف بهرغم آگاهی از زیان را به دنبال داشته باشند؛ نشانههایی از اختلال سوءمصرف. با ارزیابی معیارهای اعتیاد غذایی، حدود ۱۴ درصد بزرگسالان و ۱۲درصد کودکان این معیارها را برآورده میکنند، آماری نزدیک به اعتیاد به الکل.
آیا باید این غذاها را قانونگذاری کرد؟
با توجه به طراحی هوشمندانه این غذاها برای تحریک اشتها، کاهش مصرفشان دشوار است، بهویژه در مناطقی با دسترسی محدود به غذای تازه. با این حال، گامهای مثبتی برداشته میشود: بررسی غذاهای مدارس، بهبود برچسبگذاری و آموزش مردم درباره غذاهای «سلامتنما».
برخی کشورها مانند شیلی، قوانین سختگیرانهای برای بستهبندی غذاهای پرشکر، پرچرب و پرنمک وضع کردهاند. این اقدامات باعث کاهش خرید و مصرف این محصولات شده است. همچنین برخی شرکتهای کوچک شروع به طراحی غذاهای کمتر فرآوریشده و سالمتر کردهاند، ازجمله غذاهایی مناسب افرادی که داروی GLP-۱ مصرف میکنند و با پروتئین بالا و شکر کم عرضه میشوند.
تحقیقات نشان میدهند اگر این غذاها اعتیادآور باشند تصمیمگیری فردی کافی نیست؛ باید از طریق قانون، مالیات و برچسبگذاری شفاف، مردم از مضرات آنها محافظت شوند. آگاهی از خطرات میتواند افراد را به انتخابهای سالمتر تشویق و شرکتها را وادار به تولید محصولات کمتر فرآوریشده کند.