توجه به این نکته ضروری است که بازتاب یک دیدگاه در بخشی از یک رسانه، هرچند وابسته به صداوسیما، بهمعنای تبدیل آن به یک رویه رسمی یا نهادی نیست. این نوع برداشتها، نهتنها سازنده نیست، بلکه بیشتر بهنوعی فرار از پاسخگویی و پناه بردن به حاشیهسازی شباهت دارد.
استفاده از واژگانی چون «هرزهنگاری» برای توصیف رسانهای که منتقد جریان خاصی است، نشانهای آشکار از سقوط زبان و اخلاق حرفهای است. این نوع ادبیات، نهتنها وجاهت فکری و سیاسی را از گوینده سلب میکند، بلکه اعتبار نقد را نیز زیر سؤال میبرد.
آقای کرباسچی در حالی رسانه ملی را به باد انتقاد میگیرد که رسانه متبوع ایشان (هممیهن) در ماجرای جلد اخیر خود، بخش قابل توجهی از زنان جامعه را هدف اتهام و توهین قرار داد. این تناقض، نشاندهنده نوعی رفتار دوگانه و فرافکنی آگاهانه است تا افکار عمومی از ناکارآمدیهای رسانهای خودشان منحرف شود.
آقای کرباسچی که زمانی خود را در چارچوب حزب سازندگی تعریف میکرد، اکنون با انتخاب قهر بهجای استدلال، رسانهای موازی راهاندازی کرده است. این رفتار، نهتنها نشانهای از بیپرنسیبی سیاسی است، بلکه نوعی کنارهگیری از گفتوگو و عدم پذیرش چندصدایی درون جریان اصلاحات نیز محسوب میشود.
بررسی رسانههای معاند نشان میدهد که بسیاری از گزارشهای سیاهنمایانه آنها درباره شرایط داخلی ایران، مستقیماً از برخی رسانههای اصلاحطلب تغذیه میشود. این همگرایی ناخودآگاه یا خودآگاه، عملاً در خدمت تولید ناامیدی و القای فروپاشی اجتماعی قرار گرفته است.
در خصوص فضای مجازی، باید پرسید که آیا آقای کرباسچی و همفکرانشان، تجربههای جهانی در زمینه مدیریت فضای رسانهای را مطالعه کردهاند؟ آیا میدانند که سیاستگذاری در این حوزه، نه در رسانه ملی، بلکه در نهادهای بالادستی و حاکمیتی اتفاق میافتد؟ شعارزدگی بدون ارائه راهکار، تنها تشدید آشوب رسانهای است.
در حالی که جامعه پس از جنگ ۱۲روزه با رژیم اشغالگر قدس، در فضای وفاق و اتحاد ملی قرار داشت، اظهارات اخیر آقای کرباسچی و برخی اصلاحطلبان، نوعی بازگشت به گفتمانهای تفرقهافکنانه است. این رویه، نهتنها وفاق ملی را تضعیف میکند، بلکه عملاً در خدمت اهداف دشمن در بیثباتسازی فضای داخلی قرار میگیرد.
اتهام «ردیف بودجه چندهزار میلیاردی» برای رسانه ملی، بدون ارائه سند و منبع رسمی، نوعی افترا و تشویش اذهان عمومی است. در حالی که بودجه رسانه ملی در قالب ردیفهای مشخص و قابل نظارت در دسترس است، آقای کرباسچی که سابقهای طولانی در مدیریت شهری دارد، بهتر از هر کسی میداند که «حسابهای کارگزاری» و قراردادهای خاکستری چه مفهومی دارند. شاید بهتر باشد پیش از طرح اتهام، پاسخگوی عملکرد مالی خود باشد.
در مجموع باید گفت، آنچه امروز از برخی اصلاحطلبان همچون آقای کرباسچی مشاهده میشود، نه نقد سازنده، بلکه نوعی فرافکنی و فرار از پاسخگویی است. استفاده از زبان غیراخلاقی، طرح اتهامهای بیسند و تلاش برای بازگشت به گفتمانهای تفرقهافکن، نشانهای از بنبست فکری و سیاسی در این جریان است. در شرایطی که کشور نیازمند وفاق و گفتوگوی ملی است، اینگونه رفتارها، نهتنها مشکلی را حل نمیکند، بلکه آب به آسیاب دشمن میریزد.