نفی مستندات سلطه‌گری به‌نام توهمات دایی‌ جان‌ ناپلئونی 

اهل تحقیق خوب می‌دانند شخصیت دایی‌جان‌ناپلئون محصول حقیقت‌زدایی رژیم شاه و منافع استکباری غرب است. ایرج پزشکزاد، نویسنده عامه‌پسند عضو وزارت خارجه، دایی‌جان‌ناپلئون را برخلاف همه واقعیات تاریخ قدرت انگلیس و آمریکا و مداخلات‌شان و برای سفید شویی استعمار آفرید و بهره اش را برد، اما در عالم واقعیت‌ها ضرب‌المثل «کار، کار انگلیسی هاست» توهم نبود زاییده زیسته ملت ایران بود و هزار سند دخالت و توطئه و غارت دال بر صحت آن در تاریخ قاجار به بعد وجود داشت. 
اهل تحقیق خوب می‌دانند شخصیت دایی‌جان‌ناپلئون محصول حقیقت‌زدایی رژیم شاه و منافع استکباری غرب است. ایرج پزشکزاد، نویسنده عامه‌پسند عضو وزارت خارجه، دایی‌جان‌ناپلئون را برخلاف همه واقعیات تاریخ قدرت انگلیس و آمریکا و مداخلات‌شان و برای سفید شویی استعمار آفرید و بهره اش را برد، اما در عالم واقعیت‌ها ضرب‌المثل «کار، کار انگلیسی هاست» توهم نبود زاییده زیسته ملت ایران بود و هزار سند دخالت و توطئه و غارت دال بر صحت آن در تاریخ قاجار به بعد وجود داشت. 
کد خبر: ۱۵۲۷۴۲۳
نویسنده احمد میراحسان 

امروز با افزوده‌شدن هزار سند جدید‌تر بر مستندات مداخلات تعیین‌کننده استعماری و ضد پیشرفت و منافع ملی، دوباره کسی به‌نام زیبا‌کلام این‌بار نه عضو وزارت خارجه شاه بلکه استاد دانشگاه تهران پیدا شده و بدیهیات عملیات انگلیس و آمریکا در ایران را نفی می‌کند. 

این نفی بدیهیات در حد شک به عقل و سلامت روانی او در کتاب تولد اسرائیل با شگرد‌های گوناگون تکرار شده است. یکی از این شگرد‌ها نسبت دادن رخداد‌های واقعی به توهمات تئوری توطئه و فرضیه دایی‌جان ناپلئونی است. یعنی هر توطئه روی داده و قطعی و مسلمی مثل کودتا ۱۲۹۹ یا ۲۸ مرداد را زیر عنوان توهمات دایی‌جان‌ناپلئونی جمع و نفی‌کردن؟!

دقیقا به این بخش از کتاب تولد اسرائیل دقت کنید. او تمام حقایق دارای سندو‌مدرک قطعی و موجود در‌باره دخالت انگلیس و همه براهین عقلی روشنگر توطئه‌های دشمن ایران را به‌اسم توهمات دایی‌جان‌ناپلئونی ذکر و رد کرده و با این شگرد می‌خواهد در حد جهان کلمات بی‌اعتبارشان سازد. این روش ماکیاولیستی و خود را برحق جلوه‌دادن با نفی حقایق مسلم، حقیقتا روش شرافتمندانه‌ای نیست؛ به انگ و تهمت و دروغ شبیه است نه استدلال. 

به این قطعه از کلام زشت و سوفسطایی زیبا‌کلام توجه کنید. این سخنان را او از قول دانشجویان دارای باور توطئه انگلیس در ایجاد اسرائیل نقل می‌کند:

«حکایت پیدایش کشور اسرائیل هم چنین است. نویسنده‌ای که به‌وجود‌آمدن اسرائیل را در چارچوب تئوری‌های توطئه ارائه می‌دهد، دشواری چندانی در ارائه نظریه اش ندارد. بسیاری از شواهد ظاهری اتفاقا در جهت تصدیق نظریه اش است. در مقطعی که کشور اسرائیل ایجاد می‌شود، فلسطین مستعمره یا درست‌تر گفته باشم تحت قیمومت یا سرپرستی راس استعمار، یعنی انگلستان بوده است. انگلستان حسب فرضیه‌های دایی‌جان‌ناپلئونی ما اگر نگفته باشیم دشمنی دیرینه‌ای با اسلام و مسلمین داشته، قدر مسلم این است که هیچ انس‌و‌الفتی با کشور‌های اسلامی نداشته، بنابراین کاملا قابل تصور است که بریتانیا در آن‌مقطع قدرتی مثل آمریکای امروز بوده، یعنی در عرصه بین‌المللی حرف اول و وسط و آخر را می‌زده؛ اگر با تشکیل کشور اسرائیل موافقت نمی‌کرده، آن‌کشور هرگز نمی‌توانسته پا به عرصه وجود بگذارد. بنا‌بر‌این به‌هیچ روی نمی‌توان پذیرفت عزم و اراده جدی بریتانیا در ایجاد کشور اسرائیل در فلسطین دخیل نبوده. حتی اگر این مساله بدیهی را هم درنظر نگیریم، از این واقعیت نمی‌توان گریخت که یهودی‌ها اقلیت با‌نفوذ در بسیاری از کشور‌های غربی بالاخص انگلستان و آمریکا بودند. کم نبودند یهودی‌هایی که به‌عنوان مثال توانسته بودند به درون ساختار حکومتی در انگلستان راه یابند. در سه جریان اصلی قدرت در بریتانیا، حزب کارگر و لیبرال و محافظه‌کاران، شمار قابل‌توجهی از یهودی‌ها حضور داشتند.

سرمایه‌گذاران، بسیاری از مدیران مالی، صاحبان صنایع، نویسندگان و مدیران مطبوعات، نمایندگان مجلس، اعضای مجلس اعیان (مجلس لردها)، فعالین و رهبران اتحادیه‌های کارگری آن‌کشور یهودی بودند.

اعم از یهودی‌های مومن یا یهودی‌های لیبرال نه‌چندان متعصب، یهودی‌ها دست‌کم در ساختار قدرت انگلیسیان آن‌قدر نفوذ و قدرت داشتند که بیانیه معروف بالفور را پیرامون ایجاد وطنی برای یهودیان در فلسطین در سال ۱۹۱۷ (۱۲۹۶) صادر نمایند.... در‌عین‌حال در فرانسه، آلمان، هلند، بلژیک، دانمارک، اتریش، ایتالیا و سایر کشور‌های اروپایی هم حضور یهودیان در حوزه‌های مالی، صنایع، تجاری، خدمات و فرهنگ قابل توجه بود.» ص۲۷. تولد اسراییل. 

باید توجه داشت همه این واقعیات مستند تاریخی که با مدرک متقن قطعیت دارد در کتاب تولد اسرائیل به‌عنوان اموری بی‌ارزش و ظاهری، شواهد ظاهری، با بر‌چسب «فرضیه‌های دایی‌جان ناپلئونی» معنی شده است که اتفاقاتی بی‌معنی است که نگرش مخالف اسرائیل جهت تصدیق نظریه اش از آن استفاده می‌کند؛ و مستقیما همان‌طور که در متن خواندیم این توهم دایی‌جان‌ناپلئونی ماست که انگلیس با اسلام ناب اصیل دشمنی داشته است؛ مضحک آن است که ما دشمنی‌ها و غارت و چپاول و دین‌سازی‌های انگلیس و توطئه‌هایش را ردیف کنیم و بعد با گفتن آنکه این نگاه دایی‌جان‌ناپلئونی است، بخواهیم سلاح اسناد و رخداد‌های عینی و تاریخی انکار ناپذیر را بی‌اعتبار کنیم. 

آیا استعمار غرب و توطئه‌ها علیه اسلام توهم است؟

بیایید بجای تحلیل صرفا مروری انجام دهیم بر گزارشات تاریخی استعمار تا ببینیم تجاوز و دشمنی ریشه‌دار اروپا علیه ما توهم توطئه و فرضیه‌های دایی‌جان ناپلئونی است؟

و این‌که این تعدیات و توطئه‌ها و تجاوزات دلایل اقتصادی داشته، خود دلیلی بر توطئه‌نبودن و از وهمیات بودن‌شان به‌حساب پی آید!

زیبا‌کلام با همین فریب لفظی و ضد واقعیات به‌بهانه دلایل اقتصادی و سیاسی و اجتماعی استعمار را سفید‌شویی می‌کند. در‌حالی‌که بدیهی است پیشاپیش منافع و عللی وجود داشته که کار را به تجاوز و توطئه و عمل نامشروع کشانده است. توطئه هم یکی از ابزار‌های عمل نامشروع استثمار و بهره‌کشی و امتیازطلبی و ضدیت با استقلال و رشد شرق و کشور‌های اسلامی بوده است و نمی‌توان‌مطلقا انکارش کرد که آقای محمود محمود در گرد‌آوری مجموعه‌اسناد وزارت‌خارجه انگلیس، توطئه‌های انگلیس علیه ایران را مستند کرده است. 

شاید بهتر بود برای نشان‌دادن سوبژکتیویسم مفرط زیبا‌کلام که توطئه‌های استعماری را چون سخنگوی وزارت خارجه آمریکا و انگلیس توهم می‌نامد، به نقش مخرب «تجاوزکارانه» توطئه‌گرانه غرب علیه شرق و به‌ویژه جهان اسلام از خیلی پیشتر، از قرن نوزدهم یعنی از زمان استعمار پرتغال و جنایاتش در خاورمیانه و خلیج‌فارس و علیه ایران بپردازیم؛ و تاریخ تجاوز و توطئه را در دست‌اندازی‌های پیش از قرن نوزده وارسی نماییم، اما به‌سبب نیاز به صفحات فراوان و حجم زیاد این رویکرد را کنار می‌گذاریم و اختصاصا به توطئه‌های انگلستان و آمریکا اشاره می‌کنیم.

newsQrCode
برچسب ها: احمد میراحسان
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها