عدم رسیدگی به حیوانات، غیراستاندارد بودن این مراکز و نگهداری آنها در فضای نامطلوب و همچنین نبود متخصص باعث شده گاهی خبرهای ناخوشایندی از این مکانها بهگوش برسد که البته با مرگ گونههای حیوانی همراه هستند.
وضعیت باغ وحشها و مراکز نگهداری حیوانات در کشور فاصله زیادی با استانداردهای لازم دارد. سال گذشته بود که سازمان محیط زیست از رتبهبندی ۷۰باغ وحش خبر داد و اعلام کرد نظارت بر باغ وحشها مهمترین کاری است که استانها در این حوزه باید انجام دهند تا موضوعات مهمی مثل تغذیه، شرایط نگهداری و رسیدگی به حیوانات که هم مهم است هم حساسیتها درباره آنها بالاست، با کیفیت بهتری انجام شود.
نگهداری بدون دانش
مسئولان محیط زیست بارها در سخنرانیهایشان بر لزوم بهبود شرایط مراکز نگهداری از حیوانات تأکید کردهاند اما مسأله اینجاست که این وعدهها از مقام حرف فراتر نمیرود. به همین دلیل است که هنوز باغ وحشها و مراکز نگهداری از حیوانات و پرندگان در کشور با چالشهای زیادی روبهرو هستند. ایمان معماریان، دامپزشک و متخصص حیات وحش در گفتوگو با جامجم، دلیل اصلی مرگ و میر در این مراکز را نبود دانش و تخصص کافی در این زمینه میداند و میگوید: دانش لازم در این زمینه وجود ندارد. در دانشکدههای دامپزشکی کشور تقریبا هیچ آموزش جامعی در زمینه حیات وحش و دامپزشکی تخصصی مربوط به گونههای وحشی ارائه نمیشود. همچنین سازمانهای ناظر مانند محیط زیست و دامپزشکی فاقد نیروی انسانی متخصص در این حوزهاند. آنطور که او توضیح میدهد، این کمبود باعث شکلگیری وضعیت نامطلوب فعلی شده است. درواقع در ایران نه آموزش کافی برای این دانش وجود دارد، نه جایگاه شغلی مشخصی برای دامپزشکان حیات وحش تعریف شده است. به همین علت، حتی کسانی که علاقهمند به دامپزشکی حیات وحش هستند، آینده شغلی معینی ندارند. افزون بر این، دامپزشکی بهطور کلی رشتهای گسترده با حوزههای تخصصی فراوان است اما بسیاری از افراد بدون علاقه واقعی (بهدلیل عدم پذیرش در رشتههایی مانند پزشکی، دندانپزشکی یا داروسازی) وارد آن میشوند. نبود علاقه شخصی و فقدان برنامهریزی نهادی موجب شده دامپزشکی حیات وحش در ایران جدی گرفته نشود و اساسا هیچگونه ساختار و جایگاه حرفهای برای آن بهوجود نیاید. علاوه بر این بهنظر میرسد سازمانهایی چون محیط زیست و دامپزشکی تاکنون بهدرستی تلاش نکردهاند این دانش در کشور شکل بگیرد. نتیجه این بیتوجهی، فقر علمی در زمینه نگهداری حیوانات و پرندگان و عدم اجرای استانداردهای لازم برای زندگی حیوانات در اسارت است.
پای لنگ نظارت
مشاهده باغ وحشها و نگاهی به روند فعالیت آنها تایید میکند که بسیاری از این مراکز با استانداردهای لازم فاصله زیادی دارند، بهطوری که باغ وحشها تنها به مکانی برای سرگرمی شهروندان و درآمدزایی عدهای تبدیل شده و از نقشهای آموزشی و تحقیقاتی فاصله گرفتهاند.
معماریان در این خصوص میگوید: حتی حداقل استانداردهای ملی نیز با وجود اینکه فاصله زیادی با معیارهای بینالمللی دارند، بهدرستی چک یا رعایت نمیشوند. وقتی سازمان ناظر نمیداند استانداردها باید چه باشند یا چگونه اجرا شوند، طبیعی است مراکز نگهداری از حیوانات نتوانند حتی حداقل شرایط لازم را فراهم کنند. این درحالی است که فضای نامناسب باغوحشها و نبود امکانات و تخصص و دانش لازم، به قیمت جان حیوانات تمام میشود. به گفته این دامپزشک، نبود این استانداردهای پایه، آسیب جدی به حیوانات و پرندگان وارد میکند و موجب میشود مراکز نگهداری به همان شکل سنتی و غلط گذشته باقی بمانند. یعنی مکانی برای درآمدزایی و بعضا به محل قاچاق، تکثیر و فروش غیرقانونی حیات وحش تبدیل شوند. این کارشناس ادامه میدهد در حالی که در کشورهای دیگر، مراکز نگهداری حیوانات نقش کلیدی در آموزش عمومی، پژوهشهای علمی و حفظ تنوع زیستی دارند، در ایران این هدفها جای خود را به انگیزههای مالی دادهاند. هرچند ممکن است کسب درآمد در کنار مأموریت اصلی وجود داشته باشد اما در مراکز استاندارد جهانی هدف اصلی کسب دانش، آموزش و حفاظت از طبیعت است، نه انتفاع مالی.
نقشهای فراموش شده
سال گذشته خبر مرگ زنجیرهای حیوانات در یکی از باغ وحشهای کشور جریان ساز شد بهطوری که تنها در عرض یک ماه، چهار حیوان شامل ببر سیبری، گوزن زرد ایرانی، شامپانزه آفریقایی و یک شتر بدون کوهان (لاما) تلف شدند. البته مرگ و میر حیوانات تنها به این موارد ختم نشد و همچنان ادامه دارد؛ موضوعی که معماریان دلیل آن را اینگونه تشریح میکند: در سطح جهانی، این مراکز وظیفهای فراتر از نگهداری صرف دارند. آنها مراکزی برای آموزش، فرهنگسازی و تولید علم در زمینه شناخت نیازهای حیوانات، شیوههای درست مراقبت و آمادهسازی آنها برای بازگشت احتمالی به طبیعت و حفظ گونههای با ارزش محسوب میشوند اما در ایران، چنین استانداردهایی وجود ندارد. آنطور که او توضیح میدهد، گونههایی که قرار است در این مراکز نگهداری شوند، باید براساس دلایل علمی و منطقی انتخاب شوند. در مراکز معتبر و اصولی، نگهداری هر گونه معمولا به دلایل فرهنگی یا حفاظتی یا به منظور آموزش و فرهنگسازی عمومی و جذب مخاطب یا برحسب ضرورت حفظ گونههای در خطر انقراض صورت میگیرد اما در ایران بهدلیل نبود نظارت درست و عدم اجرای استانداردهای لازم، انتخاب گونهها معمولا برمبنای سود مالی، تکثیر راحتتر (مثل شیر)، جذابیت برای بازدیدکنندگان یا قابلیت فروش انجام میشود، نه بر پایه اصول حفاظتی و علمی. این متخصص حیات وحش ادامه میدهد: این تفاوت ناشی از نبود دانش تخصصی در دستگاههای مسئول است. سازمان دامپزشکی کشور و دیگر سازمانهای بازرسی مرتبط، خود از دانش لازم برای ارزیابی و نظارت بر مراکز نگهداری بیبهره هستند. بنابراین بازرسیهای انجامشده نیز عملا فاقد دقت و عمق علمی لازم است.